رباعی و دو بیتی

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیام ...

خیام ...


چون در گذرم به باده شویید مرا

تلقين ز شراب ناب گویید مرا
خواهید به روز حشر یابید مرا
از خاک در میکده جوييد مرا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سعدی
هر گه که نظر بر گل رویت فکنم
خواهم که چو نرگس مژه بر هم نزنم
ور بی‌تو میان ارغوان و سمنم
بنشینم و چون بنفشه سر برنکنم:gol:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اول به وفا می وصالم درداد
چون مست شدم جام جفا را سرداد

پر آب دو دیده و پر از آتش دل
خاک ره او شدم به بادم برداد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

ز اول ره عشق تو مرا سهل نمود

پنداشت رسد به منزل وصل تو زود

گامی دو سه رفت و راه را دریا دید

چون پای درون نهاد موجش بربود


 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنگام سپیده دم خروس سحری -- دانی که چرا همی کند نوحه گری؟
یعنی که نمودند در آیینه‌ی صبح -- کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری!
خیام...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ابوسعیدابوالخیر

ابوسعیدابوالخیر

یا رب غم آنچه غیر تو در دل ماست

بردار که بیحاصلی از حاصل ماست

الحمد که چون تو رهنمایی داریم

کز گمشدگانیم که غم منزل ماست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

ای دوست ای دوست ای دوست ای دوست

جور تو از آنکشم که روی تو نکوست

مردم گویند بهشت خواهی یا دوست

ای بیخبران بهشت با دوست نکوست
 

pink girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن سرو كه جايش دل غم پرور ماست
جان در غم بالاش گرفتار بلاست
از دوري او به ناخن محرومي
سد چاك زديم سينه جايش پيداست
 

jjjj

عضو جدید
ای دوست ای دوست ای دوست ای دوست

جور تو از آنکشم که روی تو نکوست

مردم گویند بهشت خواهی یا دوست

ای بیخبران بهشت با دوست نکوست


به به:gol:;)،من کجا بودم تا حالا پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:surprised:


اگر یار مرا دیدی به خلوت

بگو ای بی‌وفا ای بیمروت


گریبانم ز دستت چاک چاکو

نخواهم دوخت تا روز قیامت
 

jjjj

عضو جدید
غم عشقت بیابان پرورم کرد

فراقت مرغ بی‌بال و پرم کرد


بمو گویی صبوری کن صبوری

صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
 

jjjj

عضو جدید
مرا نه سر نه سامان آفریدند

پریشانم پریشان آفریدند


پریشان خاطران رفتند در خاک

مرا از خاک ایشان آفریدند


(همه از باباطاهر عزیز)
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج

آن عشق

آن عشق که دیده گریه آموخت ازو
دل در غم او نشست و جان سوخت ازو
امروز نگاه کن که جان و دل من
جز یادی و حسرتی چه اندوخت ازو ؟


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج

درس وفا

ای آتش افسرده ی افروختنی
ای گنج هدر گشته ی اندوختنی
ما عشق و وفا را ز تو آموخته ایم
ای زندگی و مرگ تو آموختنی

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چون قصهٔ هجران و فراق آغازم
از آتش دل چو شمع خوش بگدازم

هر شام که بگذشت مرا غمگین دید
می‌سوزم و در فراقشان می‌سازم
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
مولوی

مولوی

اندردل بي وفاغم باد
آنكس دردلش وفانيست زعالم كم باد
ديدي كسي جزغم مرا ياد نكرد،

كه هزارآفرين برغم باد
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
جان اگر بايد به کويت نقد جان خواهيم کرد
سر اگر بايد به راهت ترک سر خواهيم کرد
تا که ننشيند به دامانت غبار از خاک ما
روي گيتي را زآب ديده تر خواهيم کرد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بابا طاهر
دلت ای سنگدل بر ما نسوجه
عجب نبود اگر خارا نسوجه
بسوجم تا بسوجانم دلت را
در آذر چوب تر تنها نسوجه
 
  • Like
واکنش ها: jjjj

jjjj

عضو جدید
باباطاهر

باباطاهر

محبت آتشی در جانم افروخت

که تا دامان محشر بایدم سوخت


عجب پیراهنی بهرم بریدی

که خیاط اجل میبایدش دوخت
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گر خون دلی بیهوده خوردم ، خوردم
چندان که شب و روز شمردم ،‌ مردم


آری ، همه باخت بود سر تا سر عمر
دستی که به گیسوی تو بردم ، بردم
 

pink girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرياد كه سوز دل عيان نتوان كرد
با كس سخن از داغ نهان نتوان كرد
اينها كه من از جفاي هجران ديدم
يك شمه به سد سال بيان نتوان كرد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ابو سعید ابوالخیر

ابو سعید ابوالخیر

گر طالب راه حق شوی ره پیداست

او راست بود با تو، تو گر باشی راست

وانگه که به اخلاص و درون صافی

او را باشی بدان که او نیز تو راست
 
  • Like
واکنش ها: jjjj

jjjj

عضو جدید
مو احوالم خرابه گر تو جویی

جگر بندم کبابه گر تو جویی


ته که رفتی و یار نو گرفتی

قیامت هم حسابه گر تو جویی
 

jjjj

عضو جدید
عزیزون از غم و درد جدایی

به چشمونم نمانده روشنایی


گرفتارم بدام غربت و درد

نه یار و همدمی نه آشنائیی
 

jjjj

عضو جدید
ته که نوشم نه‌ای نیشم چرایی

ته که یارم نه‌ای پیشم چرایی


ته که مرهم نه‌ای بر داغ ریشم

نمک پاش دل ریشم چرایی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ابوسعیید ابوالخیر

ابوسعیید ابوالخیر

ای کرده غمت غارت هوش دل ما

درد تو شده خانه فروش دل ما

رمزی که مقدسان ازو محرومند

عشق تو مر او گفت به گوش دل ما


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت

اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت

میسوختم آنچنانکه غیر از دل تو

بر من دل کافر و مسلمان میسوخت


 

Similar threads

بالا