jjjj
پسندها
145

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • می دونم می یای باشگاه ولی هیچی نمی شد اگه می یومدی تو همون تاپیک هیچی ازت کم نمی شد چیزی هم بهت اضافه نمی شد
    جواد بیا به خاطر نغمه اگه این پیاممو می بینی
    ﻋﺸﻖ، ﯾﮏ ﻋﮑﺲ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ،
    ﯾﮏ ﻣﺰﺍﺡ ﺷﺶ ﻣﺎﻫﻪ ﯾﺎ ﯾﮑﺴﺎﻟﻪ ﻧﯿﺴﺖ،
    ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ .
    ﻋﺸﻖ، ﺁﻭﯾﺨﺘﻦ ﺑﻪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﯿﺨﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ
    ﻣﯿﺮﺳﺪ ﻧﯿﺴﺖ،
    ﺷﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺂﻭﺭﯼ؟ﺷﺒﻬﺎ، ﺷﺒﻬﺎ،
    ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﭼﻘﺪﺭ ﺣﺮﻑ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ
    ﺑﺰﻧﯿﻢ .
    ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ .
    ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﻃﻠﻮﻉ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺭﻧﮓ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ
    ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ؟
    ﺁﺧﺮ ﭼﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ،
    ﻣﯽ ﺁﯾﯿﻢ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﯿﺼﺪﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﯿﻢ؟
    ﺷﺒﻬﺎ ﺩﯾﮕﺮﮔﻮﻥ ﺷﺪﻩ؟
    ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ؟
    ﯾﺎ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﯾﯿﻢ ؟
    ﺟﺎﯼ ﻋﺸﻖ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﻭ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟
    ... ﻣﺎ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﻟﺒﺎﺱ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ .
    ﻣﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ، ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻟﺒﺎﺱ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ .
    ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﯾﻤﺶ، ﻧﻮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺐ .
    ﺟﺬﺍﺏ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﻧﮕﯿﺰ،
    ﺧﯿﺮﻩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﺤﻔﻞ ﻭ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ .
    ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﮐﻬﻨﻪ ﺷﺪ ﺳﺎﯾﯿﺪﻩ ﺷﺪ .
    ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺭﻓﺖ .
    ﺍﺯ ﺷﮑﻞ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻣﺴﺘﻌﻤﻞ ﻭ ﺑﯽ ﻣﺼﺮﻑ ﺷﺪ ﭼﺮﺍ؟
    ﭼﺮﺍ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ، ﺑﺎ ﻋﺸﻖ، ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ
    ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺳﺮﻣﻪ ﯾﯽ ﺗﻮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ
    ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ ...
    مخاطب اگه خــــــــاص باشه... !
    لازم نيست شما دورش رو از اين و اون خلوت کني خودش واسه بودن شما جا باز ميکنه !لازم نيست واسش دنيا رو بخريد تا بمونه !
    خودش قدر يه شاخ گلتون رو مي دونه !...لازم نيست هر کسي رو توجيح کنيدکه ايشون ماله شماست !
    خودش تورو به همه دنيا نشون ميده و ميگه اين ماله منه !
    لازم نيست به فکر رفتنش باشيدخودش به شما ثابت مي کنه اومده که بمونه
    نیما یوشیج در جشن یک سالگی فرزندش نوشت : پسرم یک بهار ، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان را دیدی از این پس همه چیز جهان تکراریست جز مهربانی
    بــه سلامتـــــی اونـــی کــه بــرای داشتنـــش لازم نیــــست ....
    بــا سیــاســت بــاشـــی و نقـــــش بـــــازی کنـــــــی....
    همیـــــن کــــه یــک رنـــگ بــاشــــی و خـــــودت کافیــــه...
    کاش چون پاییز بودم
    کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
    برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
    آفتاب دیدگانم سرد می شد,
    آسمان سینه ام پر درد می شد
    ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
    اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
    وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
    وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
    شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
    در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
    در شرار آتش دردی نهانی.
    نغمه ی من ...
    همچو آواری نسیم پر شکسته
    عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
    پیش رویم :
    چهره تلخ زمستان جوانی
    پشت سر :
    آشوب تابستان عشقی ناگهانی
    کاش چون پاییز بودم
    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر سفر نکنی
    اگر کتابی نخوانی
    اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
    اگر از خودت قدردانی نکنی
    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    زمانی که خود باوری را در خودت بکشی
    وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند
    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر برده عادات خود شوی
    اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
    اگر روزمرگی را تغییر ندهی
    اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی
    یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
    اگر از شور و حرارت ، ازاحساسات سرکش
    از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارند و ضربان قلبت را تند می کنند دوری کنی...
    تو به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی ، ان را عوض نکنی
    اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
    و اگر ورای رویاها نروی
    اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی ات
    ورای مصلحت اندیشی بروی
    امروز زندگی را آغاز کن
    امروز مخاطره کن
    امروز کاری کن
    نگذار که به آرامی بمیری
    شادی را فراموش مکن !
    یک چیــــزهایی ؛

    یک حس‌ هــایی ،

    یک آدم‌ هــایی !

    یک وقت‌ هایی ....

    یک‌ ثانیه‌ هایی ،

    در زندگی گُــــم می‌کنی ، و هیچ وقتِ دیگر هم پیدایشان نمی‌کنی !

    هیچ وقتِ دیگـــــر ...
    با اهنگش بخونیا !!!!!!!
    خونه ی مادر بزرگه ، الان آپارتمانه
    خونه ی مادر بزرگه ، استخر و لابی داره
    خونه ی مادر بزرگه ، wifi ی مفتی داره
    خونه ی مادر بزرگه ، دیش و LNB داره
    کنار خونه ی اون ، همیشه پارتی برپاست
    پارتیهای محله ، پر شور و شوق و غوغاست
    مادر بزرگه الان ، مازراتی سواره
    رنگ موهاشم هر روز ، جور واجورو باحاله
    مادر بزرگه الان ، شلوار جین می پوشه
    کفش کالج و کیفش ، همیشه روبه روشه
    مادر بزرگه هرشب ، Gem Tv رو میبینه
    خرم سلطان و سنبل ، لامیارو میبینه
    خونه ی مادر بزرگه ، هنوز خیلی باحاله
    خونه ی مادر بزرگه ، حرفای خاصی داره
    گويندحريم كعبه، در داشته است
    از سيزده رجب خبر داشته است
    از شدت اشتياق ديدار علی
    ديوارحرم، شكاف برداشته است
    ولادت مولي الموحدين امیرالمومنين(ع) مباركباد.
    سلام داش جواد من یه عذر خواهی به تو طلب دارم منو ببخش حلالم کن
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا