چقدر می ترسم
وقتی که باز می گردم
خبری بد را با خود داشته باشی
چقدر می ترسم
وقتی در آغوشت می گيرم
بوی غريبی با خود داشته باشی
چقدر می ترسم
وقتی که باز می گردم
دستور زبان چشمانت
را با هجايی ديگر بخوانم
چقدر می ترسم
نياز و گرمی دستانت
مانند وقتی که تو را ترک کردم نباشد
و بيش از هر چيز
همه کسم، همراهم،
چقدر می ترسم،
وقتی که بر می گردم،
تو خود باشی و من ديگری
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
نقد ادبی اشعار و دل نوشته های دوستان | ادبیات | 190 | ||
معماری با مصالحی از جنس دل | ادبیات | 18272 | ||
دل نامه یا نامه دل | ادبیات | 9509 | ||
گریه کن ای دل.......... | ادبیات | 427 | ||
دل نوشتههاي عرفاني | ادبیات | 430 |