دل نوشته های دلتنگی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آشفتگی من از این نیست که تو به من دروغ گفته ای.



از این آشفته ام که دیگر نمی توانم تو را باور کنم.

فردریش نیچه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اي دريغ، از پاي بي پاپوشِ من
دردِ بسيار و لبِ خاموش من ...

/
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشـــــــب انگارقــــــــــــرص هایم آلـــــــــزایمرگرفتــــه اند...
یــــــادشان رفته خـــــــــواب آورنـــــد...
نه یـــــــــادآور..


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تا کی میشه دل نوشته های خیالی رو نوشت
و

خالی شد
و
خالی شد؟؟
مگه تا کجا میشه رفت؟
تا کجا میشه قدم زد؟؟
مگه جاده پایانی ندارد و
آسمان قصد خاموشی؟؟؟
تکرار بیهوده بس است مرا
که دیگر توانی نیست بر پاهای خسته
و
درمانده من. . .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
درد انجا معنا میابد که
همیشه در حال
پرواز روحت نباشی و در زمین
خودت را اسیر کنی اسمانی شو
تا فرار کنی از
تمام زنجیرهای زمینی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خـــدایــــ ـا !

تو قول دادی !

وَقالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَستَجبْ لَكُمْ

یـــادت هســـت ؟؟؟
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
این شعرها دیگر برای هیچکس نیست
نه ! در دلم انگار جای هیچکس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقد سخته بخوای بی تفاوت از کنار کسی رد شی که عجیب ترین حس دنیا رو باهاش تجربه کردی...سخت تر از اون،اینه کسی که یه زمانی تمام دنیات بود حالا به چشم یه آشنای دور نگاهت کنه!!
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ انتظاری از کسی ندارم!
و این نشان دهنده قدرت من نیست!
مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است….
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش به زمانی برمیگشتم که تنها غم زندگیم،شکستن نوک مدادم بود.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهــے בِلــِـت میخوآב هَمــــہ بُغـــضهات اَزتوےِنگاهـِــت خونــבه بـــِشَـטּ...


میــבونے کـہ جــِسارَتِ گُفتَــטּ کــَـلَمـہ ها رو نَـבارے...

اَما یـہ نِگاهِ گــُنگ تَحویل میگیرے یا جُملـہ اے مِثلِ: چیزے شُـבه؟؟!!!


اونجاست کــہ بُغضِت رو با لیواטּ سُکوت سَر میکشِــےُ با لَبخَنـבے سَرב میگـے

:نَـہ،هیچـے ..
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
قــیـامـتی سـت !
از لـحـظه ای که زنــگ ِ تــلـفن بـــلـند مـی شـود ..
از جـــا مــی پَـــرم !
تــا لـحـظه ای کـه ..
مــثـل ِ هـمـیـشه ..
تــــو نـــیـستـی !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر درد دارد وقتی که از عشقت یک شماره خاموش مونده برات
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهي براي او
چيزهايي مي نويسي
بعد پاک مي کني
پاک مي کني

او هيچ يک از حرف هاي تو را
نمي خواند
اما توتمام حرف هايت را گفته اي!!!
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشکل بزرگی دارم...

عاشق شده ام..؛

مشکل بزرگتری هم دارم،

عاشق ِ "تو" شده ام....!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها فقط کافیه کمیـــــ حضور نداشته باشیـــــ ،

فراموشتــــــ نمی کننـــــ ،

بلکه براتـــــ یه جایگزینــــ انتخابــــ میکننـــــــ کهــ سرگرمــــ بشنــــــ...

بعد تو دلشونــــ میگنـــــ گور باباشــــــ که نیستـــــ ...!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟

سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟

می نویسم:

برای آن که باید باشد و نیست.
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
کوچه ها را بلد شدم

رنگهای چراغ راهنما
جدول ضرب
دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم
اما گاهی میان آدمها گم میشوم
آدم ها را بلد نیستم.!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم تنگ شده
دلم تنگ شده
دلم تنگ شده
دلم تنگ شده
دلم تنگ تنگ

گرفت لجن دورمو
گم کردم خودمو
ولی تاریکی مرد و من دیدم صبحمو
من باید بحث کنم هر دفه تا بس کنی
ببین هر چه که هست دورم ماله منه نه از تو نیس
طوفانو رد شدم شروع فصل دو
وسطو جوییدم ته موندش براتو
این شده دسه 2 که هر دفه یک لحظه تو
میفتی باز پائین و می گیریم دو تا دست تو
تولدمه سلامتی پدرم
که برد منو نوک قله هل داد که بپرم
قول داد که پسرم شک نکن یه ذرم
یه روزی میاد میگی من از همه اینا بهترم
ولی غرورم سر جاشه فرودو می پرم
بازیو می بازم قبل اینکه ببرم
تو باید بشکافی روح و جونتو
فدا کنی پوست و گوشت و استخوونتو

دلم تنگ شده
دلم تنگ شده
دلم تنگ شده
دلم تنگ شده

زیر آفتاب برزیل نشستی دم بار(!)ی هِنسی
بم بگو لب آب داری چه حسی
دور از پلاستیک و کاردای فلزی
خوبه نه این حس هر روزمه
دنیا رو می گیرم انگار عروسمه
بازی می کنم باش انگار عروسکه
نشستم این بالا نوک قله سر و مر و گنده
همه چی آروم مثه صبح جمعه
ولی بعضی وقتا این بالا سرد میشه
نوک قله ای می خوای بالاتری هی
ولی سردی و دیگه چیزی حس نمی کنی
روی اکس و نیکوتین فقط می گذرونی جای اینکه زندگی کنی
ساعت 5 شده دلم بازم تنگ شده
ولی راه برگشت نیست چشام میشن با یه لبخند خیس

دلم تنگ شده
دلم تنگ شده
دلم تنگ شده
دلم تنگ شده

تو شب تاریکم تو صبحو کردی نقاشی
اگه یه وقت نبودی فردا چی
دلم تنگ شده دلم تنگ شده
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر می ترسم
وقتی که باز می گردم
خبری بد را با خود داشته باشی

چقدر می ترسم
وقتی در آغوشت می گيرم
بوی غريبی با خود داشته باشی

چقدر می ترسم
وقتی که باز می گردم
دستور زبان چشمانت
را با هجايی ديگر بخوانم

چقدر می ترسم
نياز و گرمی دستانت
مانند وقتی که تو را ترک کردم نباشد

و بيش از هر چيز
همه کسم، همراهم،
چقدر می ترسم،
وقتی که بر می گردم،
تو خود باشی و من ديگری
 

sshimaa

عضو جدید
چقدر می ترسم
وقتی که باز می گردم
خبری بد را با خود داشته باشی

چقدر می ترسم
وقتی در آغوشت می گيرم
بوی غريبی با خود داشته باشی

چقدر می ترسم
وقتی که باز می گردم
دستور زبان چشمانت
را با هجايی ديگر بخوانم

چقدر می ترسم
نياز و گرمی دستانت
مانند وقتی که تو را ترک کردم نباشد

و بيش از هر چيز
همه کسم، همراهم،
چقدر می ترسم،
وقتی که بر می گردم،
تو خود باشی و من ديگری

امکانش بعید نیست...
دیشب خواب دیدم بیمارم و تو طبیب
اما به جای درمان تمام تنم را زخمه می زدی
دلم...دستم ... صورتم
اگر روزی به این صحنه رسیدیم
باز یادت باشد تو طبیبی و من بیمار...
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=2]گاهـــی ...[/h]

گاهـــی ..

میان وسعــــــــت دستان خالیـــم

حس می کنــم ..

تمــــــــام دار و ندارم نگـاه توســـت....!

نگاهی هم که در کار نباشد.....

وسوسه امانم را میبرد....!

کناره پنجره برهنه شدن ..

و لابلای دودهای سر به هوا

به فکر تو بودن ......

هنوز تجربه ات نکرده ام.......!

پیش از انکه چیز زیادی از تو بدانم دوستت میداشتم....

سیگاری گوشه لبهایم میگذارم .

دستانم میلرزد...

تمام این روزهای یخ زده در هیاهوی تیک تاک ثانیه ها میگذرد.......

و مرور میکنم هر روز

خاطراتم را با تو ....

به تو که میرسم باید وانمود کنم که باز هم دیر رسیده ام..!!!!!!

بغض های تلخی است ...

که با هر نفسم می آیند ...

نمی روند اما ...

میمانند..............


 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
چو بستی در بروی من، به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی، بدرد خویش خو کردم
فشردم با همه مستی، به دل سنگ صبوری را
ز حال گریه ی پنهان، حکایت با سبو کردم
:gol:
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
درد اونجاست که
فقط ازت بخوان
باب میلشون باشی
ولی خودشون
حتی
ذره ای تلاش نمیکنند
تا باب میلت باشند
پس نه باب میل خودم نه باب میل شما
سعی میکنم
باب میل فقط یک نفر باشم که بهترین هست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دل تنگی دو کلمه پر مفهوم هست
کلی درد داره
شاید اولش حس نکنی
ولی مثل اتیش زیر خاکستر میمونه
کافیه
دچارش بشی
تا ته میسوزنتت
برای همین گاهی دل تنگی دوست دارم
 

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

وقتی تو نیستی ،


نگاهم حوصله نمی کند


پایش را از چشمم بیرون بگذارد. . . !

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی
نیستی
وقتی هستی
هر کدامشان
برای من
احساسات مختلفی دارد
اخر حتی
در نبودنت
هستی
و در بودنت بیشتر هستی
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
درد ...درد است ..
امـــــــــــا..
کم کم عادت کردم به همه درد ها ........به همه بیتفاوتی ها ..
حرف ها ...نگاه ها ..
حتی به آدم ها ..
انگار این جوری بهتره ...
آره ..
زندگی راحت تره شده برام . ....
 

Similar threads

بالا