دل نامه یا نامه دل

[senator007]

بند دل من
به لبخندهای تو بند است
برای دوست داشتنت اما
لبخندهایت را نه
دلت را لازم دارم!
از شعبده باز هم کاری ساخته نیست
گیرم طناب بکشد از دل من تا دل تو
گیرم با دستهایی به پهلو باز
که معلوم نیست برای حفظ تعادل است
یا برای بغل کردن تو
تمام طناب را راه بروم و نیفتم
یا گیرم این لبخند لعنتی ات
سوژه ی معروف ترین نقاش قرن بعد شود
با این ها
چیزی از قد تنهایی های من
آب نمی رود عزیزم
و هنوز
شب ها
روی شعرها غلت می زنم !

 

[MAHDI.VALVE]

میــבونـے בِلتـَنگے چیـﮧ ؟
בلتَنــگے یعنـے بشـینــے با یاבش بـﮧ

ـפֿـاطــراتـِت فکــر کنـے ...

اونوقتــﮧ کـﮧ یـﮧ لبـפֿنـــב میـاב رو لبـِت

و لــے ...

ولــے چنــבلـפـظﮧ بعـב شروع اَشکهای لعنتـــے !

همین خوبه که با اینکه چشاتو روی من بستی
​

تو چندتا خاطره با من هنوزم مشترک هستی​

همین خوبه که آرومی و حس می کنی آزادی که دست کم تو عکسامون هنوزم پیشم ایستادی واسه من کافیه اینکه تو از من خاطره داری به یادشون که میفتی واسه من وقت می ذاری
همین خوبه … همین خوبه … همین خوبه … همین خوبه
​

 

[Ahmad Engineer]

به پشت سر نگاه میکنم...

شاید هنوز کسی مرا دوست داشته باشد...

اما دریغ...

همه کاسه ی آب بدست

منتظر رفتن من هستن...

 

[zemestoon]

همین خوبه که با اینکه چشاتو روی من بستی
​

تو چندتا خاطره با من هنوزم مشترک هستی​

همین خوبه که آرومی و حس می کنی آزادی که دست کم تو عکسامون هنوزم پیشم ایستادی واسه من کافیه اینکه تو از من خاطره داری به یادشون که میفتی واسه من وقت می ذاری
همین خوبه … همین خوبه … همین خوبه … همین خوبه
​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همیشه ساده بودم
ساده سلام کردم
ساده دل دادم
ساده محبت کردم
ساده باور کردم
[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]ساده چشم گفتم
ساده وابسته شدم
اما سخت دلم را شکستند....خیلی سخت کاش ساده نبودم!!!![/FONT]

 

[zemestoon]

سهم من از تو
دلتنگی بی پایانیست
که روزها دیوانه ام میکند
شب ها شاعر …

 

[zemestoon]

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]امان از روزي که[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif] ... مي بــــــيني ... چيزي برايت نمانده ... جـــز ... يک بغل تنهــــايي ... چنـد خط حرف ناگفتــــه ... و يک دل[/FONT][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif] ...[/FONT]

 

[zemestoon]

خستـــه و بـی حوصلــــــــه ام

درگیـــــــــرم ...
با خــودم , با دنیــا , با سرنوشـــت , با قسمـــــت

... ایـن روزهـــا ســـــَــــردم ...
مثـل دی , مثـل بهمـــن, مثـل اسفنــــــد

دیگه بهارو یادم رفته

 

[zemestoon]

دلــتـــنـــگــی پـــــیـــچـــیــده نــــیـــســـتـــــ . . . !
یـــــکــــ دل . . . ! یـــــکـــ آســـمــــان
یـــــکــــ بــــغـــض
و آرزو هــــای تــــــرکـــــ خـــــورده
بـــــه هــــمــــیــــن ســادگــــی

 

[zemestoon]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خدایا[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]...بابت آن روز[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که سرت داد کشیدم متاسفمـــــــــ[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]...!!! [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من عصبانی بودم [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]برای انسانی که تو میگفتی ارزشــــَش را ندارد [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و مـــــن پا فشاری میکردم[/FONT]

 

[zemestoon]

خوب که باشی
همیشه که در دسترس باشی
مهربون که باشی
حواست که بهشون باشه
مدام که خوشحالشون کنی
... نه که نگی
اعتراض که نکنی
تموم تلاشتو که بکنی حالشون رو خوب کنی
از خودت که کم بذاری بدی به اونا
هیچی
فقط راه رو برای اینکه راحت تر ترکت کنن هموار کردی

 

[tahereh68]

نفس کشیدن سخته
تورو ندیدن سخته
تو پیچ و تاب عاشقی
به تو رسیدن سخته

من و به غمم سپردی
همه آرزمو بردی
همه جا اسمتو بردم
یه جا اسمم رو نبردی

 

[zemestoon]

بـانـــو …
بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ،
عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد
و درهـا را به روىِ همـه بست …
باور کــن ؛
گاهـى ” هیــچکــس ” ارزشِ دچار شـدن را نـدارد …

 

[zemestoon]

هميشه:پشت جمله "عيبي نداره مهم نيست"
يك دل شكسته خوابيده....! شك نكن...

 

[zemestoon]

گفتی بازی برد و باخت دارد …
ولی زبانم بند آمد بگویم که من بازی نکردم ؛ من با تو زندگی کردم !
.لعنتی

 

[zemestoon]

بعضی وقت ها...

برای بعضـی ها..........

نباید خـودت باشی

باید

یکـی باشی

شـبیه خـودش ........

 

[zemestoon]

باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم …

 

[zemestoon]

تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !

من را به من نبودن محکوم نکن !
من همانم که درگیر عشقش بودی !
یادت نمی آید ؟!
من همانم !
حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !

 

[zemestoon]

گاهی
برای نوشتن دل نوشته هایم زمان کم میاورم
همانطور
که ثانیه به ثانیه نبودنت را کم آوردم
انقدر
از نبودن هایت نوشتم که کتابخانه ایی
شده و
چه نامردانه من زیر این بار سنگین خاطره ها کمر خم کردم

 

[tahereh68]

الهی :
با خاطری خسته از اغیار و به فضل تو امیدوار دست از غیر تو شسته و در انتظار رحمتت نشسته ایم.

بدهی : کریمی"
ندهی : حکیمی"
بخوانی : شاکرم"
برانی : صابرم"

 

[tahereh68]

​

خــدایــا
​

دلــم مـرهــمــی مــی خــواهــد از جــنــس خــودت ،​

نــزدیــک ...​

بــی خـطــر ...​

بـخـشـنــده...​

بــی مــنــت ..
​

 

[tahereh68]

آدمی را دیدم که با سایه ی خود دردودل میکرد!​

چه رنجی میکشد وقتی هوا ابریست ...
​

 

[MAHDI.VALVE]

بـانـــو …
بغـض ها را گاهـى باید قـورت داد ،
عاشقانـه ها را از پنجـره تـُف کـرد
و درهـا را به روىِ همـه بست …
باور کــن ؛
گاهـى ” هیــچکــس ” ارزشِ دچار شـدن را نـدارد …

عزیزم جای پات مونده توی قلبم
نگاه کن جون من به دست های سردم

اگه تو دستامو بگیری چی میشه
از غرورت به خدا چیزی کم نمیشه

 

[MAHDI.VALVE]

خستـــه و بـی حوصلــــــــه ام

درگیـــــــــرم ...
با خــودم , با دنیــا , با سرنوشـــت , با قسمـــــت

... ایـن روزهـــا ســـــَــــردم ...
مثـل دی , مثـل بهمـــن, مثـل اسفنــــــد

دیگه بهارو یادم رفته

با دست های نگاهت ٬ زمین را از زیر پاهای دلم خالی می کنی...

 

[fahimeh89]

نهــ به دیروز هاییـــــ که بودی میـــ اندیشمـــ..
.نه به فرداهایـــــی که شاید بیاییـــ...
میخواهمـــ امروزمـــ را زندگی کنمـــ...

​

 

[senator007]

این که باید
فراموش ات می کردم را هم
فراموش کردم
تو تکراری ترین حضور روزگار منی
و من عجیب
به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام

 

[MAHDI.VALVE]

ک ا ش... چقدر این سه حرف تلخ می شوند گاهی...

 

[fahimeh89]

ارزان تـــــــر از آنچه که فکرش را بکنی بــــودی

ولی ،
برای مـــــــــن ؛

گران تمـــــــــام شدی….

 

[senator007]

انگشتت را
هرجای نقشه خواستی بگذار
فرقی نمی کند
تنهایی من
عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد

 

[fahimeh89]

​

​

حماقت يعنی من ...!!!
​

كه انقدر ميروم تا تو دلتنگ من شوی‏ ...
​

خبری از دلتنگی تو نميشود ...
​

برمی گردم ...
​

چون دلتنگت ميشوم ...
​

 

[senator007]

مثل گنجشکها دوست دارمت...
مثل گنجشک هایی
که میدانند پای کدام پنجره ای ،
نزدیک کدام درخت...
مثل گنجشک ها بغض میکنم وقتی پنجره را می بندی
میمانم پشت شیشه ، زیر برف و یخ میزنم از شب!
من گنجشکم!
مثل گنجشک ها دوست دارمت....
دانه بریزی
یا نریزی...