دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
 

mahshid m

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیری است که چشمها بی نصیب بر می گردند از راهت
دیری است که پنجره ها چشم به راه تواند
دیری است که حنجره ها شوق آمدن تو را بغض کرده اند
دیری است که دست‌ها خالی اند
اشک ها می ریزند بر راهی که تو باید بیایی
دلها می تپند برای پرواز در آسمان حضورت
و پاها هر روز خسته تر اما مشتاق تر
به استقبال تو می آیند و بی تو بر می گردند
نمی‌آیی...؟
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خداوندا تو تنهايي ، منم تنها
تو يکتايي و بي همتا ، وليکن من نه يکتايم ، نه بي همتا
فقط تنهاي تنهايم
فقط تنهاي تنهايم
 

Narges *

عضو جدید
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
خوابم بشد ازدیده در این فکرجگر سوز
که آغوش که شدمنزل وآسایش وخوابت
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
صلحی کن و باز آ که خرابم ز عتابت
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام وای صفحات این تاپیک شده 274 پس نگین و مهدی کجا هستن اینجا بدون اون دو تا صفا نداره کاشکی زودتر برگردن
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
941ab3ed368049919fd9.jpgتقدیم به نگین عزیز و مهدی امیدوارم هر چی زودتر دوباره شاد شاد شاد مثل سابق ببینمتون
بازم می گم اینجا بدون شما دو تا صفا نداره:(:(
بیاین دیگه :cry: دلم تنگ شده براتون
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
نی نی کوچولو گل نازیه
الان درست یک سال داره
خوشگله و با نمکه
رو لپش یک خال داره
موهاش صاف و طلایی
چشماش درشت و روشنه
دل می بره با اون لباش
وقتی که لبخند می زنه
همیشه توی دهنش
یک شیشه یا پستونکنه
نینی کوچو لو فقط کمی
بزرگ تر از عروسکه
بابایی اسم باباشه
مامانشم مامان زری
یکی یک دونست چون نداره
خواهر یا برادری
یکی یک دونست چون نداره
خواهر یا برادری
:D:D:D:D:D


تقدیم به تمام نی نی کو چولو های دنیا(مهدی و نگین )
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب من اینجا تنهام
شما ها نیستین پس باران انتظار چه بی صدا میبارد.
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا نمی دونین چه حسه بدیه که یه جا یه شب تنهای تنها باشی مثل این تاپیک دل نامه خیلی اینجا تنهام
ولی خداییش تنهایی حس قشنگیه حیف که حس شاعریم خوب نیست
 
آخرین ویرایش:

payam.safarian

عضو جدید
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/224114-خانوم-ها((تا-دختر-های-باشگاه-ندیدن-تایید-کنید))
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای خدا یا چقد دلم گرفته

سلا م غریبه های آشنا

قاصدک شعر منو از بر کن ،
برو آن گوشه باغ ، سمت ان نرگس مست و بخوان در گوششان و بگو باور کنند
یک نفر یاد شما ها را لحظه ای از یاد نخواهد برد :gol:
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]خدایا ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]خسته ام . . . [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به اندازه ی تمام روزهایی که خندیده ام . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]افتاده ام . . . [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به اندازه ی تمام روزهایی که برخاستم . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]به افق می نگرم . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] چه حـُـزنی دارد غروب . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]نمی دانم که این افق ِ سرخ ، نوید طلوعی تازه [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]است یا بیم غروبی دوباره . . . ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]پرم از نـَـفس و خالی ام از نـــَــفــَــسم . . . ! [/FONT]
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]غرور وجودم را پر کرده است . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] پر شده ام از پوچی . . . [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] و ناگاه می شکنم . . .[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif]حال که شکسته ام . . . خدایا ! [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] حال که مانده ام در راه ، تازه تورا یافته ام . . . [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یادت هست ؟ [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] آری ! هست ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یادت هست هنگام نیازم ، بساط دریوزگی را بر [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]خاک درگاهت می گشودم . . . [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یادت هست ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]هنگامی که نیازم را برآورده می ساختی می رفتم و [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]دیگر پشت سرم را هم نمی نگریستم . . . ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یادت هست ! که چقدر پست بودم . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] چقدر کور [/FONT][FONT=times new roman,times,serif]بودم . . . ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]یادت هست . . . ؟ [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] آری ! هست ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]خدایا ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]می دانم . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] می دانم که گناهکارم . . . [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]این بار هم بازآمدم اما نه برای اینکه نیازی از [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]نیازهای دنیوی من را برآورده سازی . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] آمده ام تا فقط نگاهم کنی . . . ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]فقط من باشم و تو . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]نه هیچ کس ! فقط من و فقط تو . . . ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو مرا نگاه کن خدا ! نگاهت را دوست دارم . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]می خواهم که از اعماق وجود نگاهت را حس [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]کنم . . . [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] و از انتهای قلبم از تو بخواهم که . . . [/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif] خدایا ![/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] رویت را از من ِ بی پناه [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] مگردان . . .[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] [/FONT]


javascript:newComment(13)
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست



عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود



سجده ای زد بر لب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او



گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای



جام لیلا را به دستم داده ای

وندر این بازی شکستم داده ای



نشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی



خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن



مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو ... من نیستم



گفت: ای دیوانه لیلایت منم

در رگ پیدا و پنهانت منم



سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی



عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یک جا باختم



کردمت آوارهء صحرا نشد

گفتم عاقل می شوی اما نشد



سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا برنیامد از لبت



روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی



مطمئن بودم به من سرمیزنی

در حریم خانه ام در میزنی



حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بیقرارت کرده بود



مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای عشق من چه زيباست به خاطر تو زيستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن.

آنروز که مهمان قلبم شدی ، خوب به ياد دارم ، روزي كه با خود گُفتم كسي را يافته ام كه ديگر از دست نخواهم داد.

روزي كه اميد ها و آرزوهاي فراواني از خاطرم مي گذشت...

و آنروز كه چشمانم با چشمان تو ديدار كرد ، دانستم ، دير زمانيست كه مي شناسمت...

روزي كه تورا ديدم با خود گفتم كه يگانه ي خويش را يافتي پس ديوانه وار عاشقش باش ، عزيز بدارش و تا سرحد مرگ

دوستش داشته باش ..... يادم هست آن هنگام كه عاشقت شدم باخود پيمان بستم كه ديگر در نگاه هيچ كسي كه تمناي

مهر و توجه دارد ، نگاهي نكنم ، پيمان بستم كه تنها نگاه عاشقم را وقف چشمان زيبا و سيماي دلرُباي تو كنم تا فردا

روزي پشيمان نباشم ... پشيمان نباشم كه چرا آنگونه كه لايقش بودي دوستت نداشتم ، پشيمان نباشم كه چرا عشقم را

ابراز نكردم ، عمل نكردم به آنچه مي گويم تا اثباتي باشد بر حرفهاي عاشقانه ام ...

واينك نيز ، همچنان ، بر عهد خود وفادارم و پيماني دوباره مي بندم كه خورشيد نگاهم بر هيچ افق ديگري جز وجود تو

طلوع نكند و بر هيچ كس جز تونتابد ... عشقم را در سينه پنهان و قلبم را از هركس مخفي خواهم كرد تا دور از چشمانت

كسي آندو را از من نگيرد . و اينك بر بُلنداي قله ي عشق و صداقت نام تورا فرياد مي كنم ،

اميدوارانه نامت را مي خوانم و اميدوارم كه مرور زمان ذره اي از عشقت در من نكاهد و گذر ثانيه ها ،افزاينده ي مهر و

محبتم به تو باشد . مي خواستم زيباترين كلام را به ياري بگيرم ، تا صميمانه ترين عشق ها را تقديمت كنم ، ذهنم ياري

نكرد . پنداشتم كه ساده نوشتن چون ساده زيستن زيباست ،

پس ساده و بي تكلف مي گويم : دوستت دارم

 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کاش در کنارم بودی ، کاش میتوانستم تو را در آغوشم بگیرم و نوازش کنم....

باورم نمیشود که از من اینهمه دور هستی و فاصله بین من و تو بیداد میکند....

کاش می توانستم دستانت را بگیرم و با تو به اوج خوشبختی بروم....

کاش میتوانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم.... ای کاش ، کاش ، کاش...

دلم بدجور هوای تو را کرده عزیزم... دلم بدجور در حسرت دیدار تو هست

ای بهترینم....

باورم نمیشود ، این همه فاصله در بین من و تو غوغا میکند

و دریای غم و دلتنگی در قلبهایمان طوفان به پا میکند ، امواج تنهایی مثل

خنجر در قلبهایمان مینشیند ....

و ای کاش در کنارم بودی ... کاش بودی و دلم را از امید و آرزوهای انباشته شده خالی میکردی....

باورم نمیشد ، سخت است باور کردنش ، با نبودنت در کنارم گویا

در این دنیا تنهای تنهایم .... بی کس ، بی نفس ، میروم با همان پاهای خسته ، در جاده ای

که به آن سوی غروب خورشید ختم شده است....

کاش که تو در کنارم بودی....آنگاه دیگر هیچ آرزویی از خدای خویش نداشتم....

سخت است ولی باید نشست در گوشه ای و گریست و انتظار کشید تا تو به سوی من بیایی...

و ای کاش تو در کنارم بودی ، باورم نمیشود رفته ای و بار سفر را بسته ای ،

دلم بدجور برای تو تنگ است ...

باورم نمیشود که نمیایی...
 
آخرین ویرایش:

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اومدم دربدر ناز چشات شم تو نذاشتی

اومدم قربونی بهونه هات شم تو نذاشتی

تو نخواستی منو از این همه تنهایی بگیری

از خدا سراغمو با عشق رویایی بگیری

من میخواستم واسه تو آسون بمیرم

واسه تو ماهو از آسمون بگیرم

رفتی و بار سفر از این دل دیوونه بستی

دل من نه آخ دل آینه و شمدونو شکستی

می تونستی واسه من نفس نفس یه همزبون شی

می تونستی یه پری تو خواب این بی آسمون شی




اما نمی دونم چرا نخواستی ..............
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
زندگی زیباست ، اگر روح آزاد عشق و محبت اسیر زندان فراموشی دل نگردد و خزان یأس گلبوته های امید بهار جان را در

وسعت انتظار زرد خویش ، مدفون نسازد زندگی زیباست اگر عقده های زخمی بزرگ ، طپش زیستن را از قلب کوچک

کبوترها نرباید و در ذهن شلوغ بیشه زار اندیشه ، مرگ نیلوفرهای وحشی نروید زندگی زیباست اگر لب خوفناک تیرها ،

خون بیدهای مجنون را در جام سبز لیلای چمن نریزد و دست بی خبر طوفان ، گل خواب را در صدف آبی باغ پرپر نکند زندگی

زیباست اگر کنار جویباران نیم خفته ، غزالهای خسته دشت از آغوش وهم و هراس بگریزند و در بال رویاهای شیرین به آن

سوی حصارهای شب سفر کنند زندگی زیباست اگر خرمن هستی جنگل در خشم آتشین تندر نسوزد و خاکستر سیاه

مرگ تن پوش درختان بی پناه و محزون نگردد زندگی زیباست اگر پری مهربان قصه ها از بستر خاطره ها برخیزد و در

معصومیت و صداقت ناب کودکان همواره زنده بماند زندگی زیباست اگر هوای نگاه تو از آه سینه سوز خاکهای افسرده ب

بارانی شود و مسیح دستانت در کالبد دستهای مرده بذر حیات و رویش بپاشد زندگی زیباست اگر من و تو در کشتزار قلبمان

گلی بکاریم که هیچ کس را یارای چیدن آن نباشد و هیچ اشکی جز اشک شبانه عشق رخسار زیبایش را نشوید زندگی

زیباست حتی برای تو که هم آغوش رنج و حرمانی و آفتاب شادی رابه خنجر زهر آلود شب غم سپرده ای آری زندگی برای

تو نیز زیباست زیرا روزی مهمانی عزیز در خانه دلت را خواهد زد و با حضورش زندگی را از نو به تو تقدیم خواهد کرد مهمانی

که عشق نام دارد
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل آواز قناري تو بهار
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل آواز قشنگ جويبار
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل نيلوفر آبي در آب
مثل اشكهاي لطيف شبنم روي گونه هاي زنبقهاي خواب
با تو بودن از تو گفتن زيباست
مثل بارش بارون تو كوير
مثل رويش دوباره چمن روي تن يخ زده زمين پير
تويي مهتاب سحر ، تويي بارون كوير
از تن خستهء من گرد غربت را بگير
مثل خورشيد بزن و آبم كن
مثل لالايي شب خوابم كن
به تن خسته بزن رنگ دگر
دل ما را تو ببر تا به سحر
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
يك نفر هست كه از پنجره‌ها

نرم و آهسته مرا مي‌خواند

گرمي لهجه باراني او

تا ابد توي دلم مي‌ماند

يك نفر هست كه در پرده شب

طرح لبخند سپيدش پيداست

مثل لحظات خوش كودكي‌ام

پر ز عطر نفس شب‌بوهاست

يك نفر هست كه چون چلچله‌ه

اروز و شب شيفته پرواز است

توي چشمش چمني از احساس

توي دستش سبد آواز است

يك نفر هست كه يادش هر روز

چون گلي توي دلم مي‌رويد

آسمان، باد، كبوتر، باران

قصه‌اش را به زمين مي‌گويد

يك نفر هست كه از راه دراز

باز پيوسته مرا مي‌خو
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا