دل نامه یا نامه دل

[MAHDI.VALVE]

نه... تو گناهی نداری که بخوای آغوش بی دغدغه برای گریه های من باشی. تو گناهی نداری.
نه... من نباید اونقدر خودخواه باشم که برای خالی کردن خودم تو رو ناراحت کنم. من نباید گریه هام رو برای تو بنویسم.
اما...
گریه هامو می نویسم می ذارم کنار طاقچه تا شاید خدا بخونه
هر چند اون قبل نوشتن دردم رو خودش می دونه...

 

[hannaneh-sh]

میخوام یه چیزی بهت بگم ولی...

 

[MAHDI.VALVE]

میخوام یه چیزی بهت بگم ولی...

خوب بگو چیه حنانه جان؟

 

[hannaneh-sh]

نمیدونم تا چه اندازه به پستایی که میزنی اعتقاد داری ولی اگه واقعا" حرف دلت هستن مهدی جان، اینقدر خودتو اذیت نکن،بصورت منطقی دنبال راه حل باش، مسلما" دور و برت هم کسایی هستن که کمکت کنن ولی اگه اینطور نیست که هیچی، من هر وقت پستاتو میخونم خیلی دلم میگیره!

 

[MAHDI.VALVE]

نمیدونم تا چه اندازه به پستایی که میزنی اعتقاد داری ولی اگه واقعا" حرف دلت هستن مهدی جان، اینقدر خودتو اذیت نکن،بصورت منطقی دنبال راه حل باش، مسلما" دور و برت هم کسایی هستن که کمکت کنن ولی اگه اینطور نیست که هیچی، من هر وقت پستاتو میخونم خیلی دلم میگیره!

ببخش عزیزم
اگه ناراحتت کردم ، در صدد حل کردنشون هستم
نمیخوام این حال من به کسی آسیب برسونه
نمیخوام منو قضاوت کنند
اما دلنامست
تاپیک خودمونه با دوستای صمیمیمون
اینجا هم ننویسم که میترکم

 

[mahshid m]

نمیدونم تا چه اندازه به پستایی که میزنی اعتقاد داری ولی اگه واقعا" حرف دلت هستن مهدی جان، اینقدر خودتو اذیت نکن،بصورت منطقی دنبال راه حل باش، مسلما" دور و برت هم کسایی هستن که کمکت کنن ولی اگه اینطور نیست که هیچی، من هر وقت پستاتو میخونم خیلی دلم میگیره!

ببخشید که دارم دخالت میکنم قصد فوضولی هم ندارم ولی منم موافقم .ولی من که واقعا ازشون خوشم میاد انگار دارن حرف دل منو میزنن مرسی خیلی خوشگلن

 

[hannaneh-sh]

اینو اصلا" بخاطر خودم نگفتم مهدی جان
هر چه میخواهد دل تنگت بگو عزیزم
دوستاتم از خودت بدون

 

[hannaneh-sh]

ببخشید که دارم دخالت میکنم قصد فوضولی هم ندارم ولی منم موافقم .ولی من که واقعا ازشون خوشم میاد انگار دارن حرف دل منو میزنن مرسی خیلی خوشگلن

بالاخره کدومش مهشید جان؟

 

[mahshid m]

بالاخره کدومش مهشید جان؟

من از شعراشون خوشم میاد چون به روحیه من میاد ولی از اینکه اینقدر ناراحتن خوب ناراحت میشم

 

[hannaneh-sh]

من از شعراشون خوشم میاد چون به روحیه من میاد ولی از اینکه اینقدر ناراحتن خوب ناراحت میشم

آدمایی که روح لطیفی دارن آدمای مهربونی هستن، دوستشون دارم

 

[mahshid m]

هوای گریه دارم
شانه های تو کو؟
تا که سر بر آنها بگذارم
بگریم
تا که ایمن شوم
بخندم
تا که عاشق شوم
بمیرم

 

[mahshid m]

آدمایی که روح لطیفی دارن آدمای مهربونی هستن، دوستشون دارم

درسته مهربون هستن ولی همین مهربون بودنشون کار دستشون میده وشکنندشون میکنه

 

[MAHDI.VALVE]

من از شعراشون خوشم میاد چون به روحیه من میاد ولی از اینکه اینقدر ناراحتن خوب ناراحت میشم

ممنون از لطفت ، قصد ناراحت کردن شما ها رو ندارم
از اینکه دوستای خوبی مثل شما دارم خیلی خوشحالم

 

[Elham 6661]

از وقتی رفت یک روز خوش ندیدم
خواستم دلم یک گوشه ای بمیره
خسته شدم چه انتظار سختی
یکی بیاد جون منو بگیره

 

[mahshid m]

ممنون از لطفت ، قصد ناراحت کردن شما ها رو ندارم
از اینکه دوستای خوبی مثل شما دارم خیلی خوشحالم

ببخش اگه دخالت کردم

 

[MAHDI.VALVE]

ببخش اگه دخالت کردم

نه عزیزم این چه حرفیه
خوشحال میشم حضورت تو این تاپیک مداوم باشه

 

[mahshid m]

نه عزیزم این چه حرفیه
خوشحال میشم حضورت تو این تاپیک مداوم باشه

منم خوشحال میشم ولی بیشتر دوست دارم شعرای شما و دوستان رو بخونم تا خودم بنویسم

 

[hannaneh-sh]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]یك سبد پر ز ستاره با ماست [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]روی یك سفره احساس [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]كه بین من و تو پیداست [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]قلب من سخت اسیر احساس [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]عشق تو [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]قطره اشكی است [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]كه از گوشه چشمت پیداست [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]روح تو یك گل سرخ تنهاست [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]حس من [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چون یك موج [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]در تب و تاب دریاست [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دستم از دوری دستت تنهاست [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چشم تو [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] رنگ قشنگی است [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]كه در برگ درختان پیداست.[/FONT]

 

[MAHDI.VALVE]

دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه مارا عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت

ای نفست یا رو مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما

 

[hannaneh-sh]

زندگي دفتري از خاطرهاست
يك نفر در دل شب
يك نفر در دل خاك
يك نفر همدم خوشبختي هاست
يك نفر همسفر سختي هاست
چشم تا باز كنيم عمرمان مي گذرد
ما همه همسفريم
​

 

[MAHDI.VALVE]

منم خوشحال میشم ولی بیشتر دوست دارم شعرای شما و دوستان رو بخونم تا خودم بنویسم

بجز چند تا از بچه ها که خودشون شعرو نثر میگن ما هم کپی میکنیم زیاد به نظرم مهم نیست که از خودمون نیست
هر وقت خواستی بنویس

 

[hannaneh-sh]

بود در هر کوچه دلواپسی​

یک نسیم سرد ، حجم بی کسی​

بود در اوج نگاه خسته ای​

یک دل عاشق ، صدای تشنه ای​

بود در هرم سکوتی دلنشین​

آن نوای دل ، دلی بی سرنشین​

بود آن طالع ونوس کمترین​

آن زن تنها ، همان تنهاترین​

بود در عمق نگاهی آشنا​

یک سبد بغض ، بغضی از جنس دعا​

بود در راز و نیازی با خدا​

یک تمنا ، یک وصال وقت ثنا​

 

[mahshid m]

هیچ چیز جز حسرت نباشد کار من
بخت بد،بیگانه ای شد یار من
بی گنه زنجیر بر پایم زدند
وای از این زندان محنت بار من

 

[mahshid m]

ما از آن ساده دلانیم
که به دل کینه ندارم
یک شهر پراز دشمن
ویک دوست نداریم

 

[jolie]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]قفسم را مشکن

تو مکن آزادم

گر رهایم سازی

به خدا خواهم مرد

من به زنجیر تو عادت دارم

بار ها در پی این فکر که در قلب توأم

با تو احساس سعادت کردم

به خدا خوش بختم[/FONT]​

 

[jolie]

دیشب تو را می ساختم
از پاره های تنم
تو را
واژه به واژه
از اندوه دلم می ساختم
تو
ذره
ذره
ظهور می کردی
من
تکه
تکه
زوال می رفتم
نگرانم ...
می شود اینقدر
چشم هایت را
روی کتاب و دفتر و اشیا نریزی
بگذار با آسودگی
خرده ریزه های دلم را
از زیر دست و پای نگاهت
جمع کنم ...

 

[negin1990]

عده ای مثل قرص جوشانند؛ در لیوان آب كه بیاندازیشان طوری غلیان كرده و كف می كنند كه سر می روند اما كافی است كمی صبر كنی بعد می بینی كه از نصف لیوان هم كمترند.
​

 

[negin1990]

در کـــارگــه کـــوزه گری رفـــــتم دوش
دیــــدم دو هـــزار کـــوزه گویا و خموش
ناگاه یکـــی کوزه بـــر آورد خـــــــروش
کــو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

 

[negin1990]

ابر آمد و باز بر سر سبزه گزیست
بی باده گلرنگ نمی باید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست

.............................................................



بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

.................................................................

می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصل از ایام جوانی این است
هنگام گل و باده و یاران سر مست
خوش باش دمی که زندگانی این است
...................................................................

بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشته خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی

 

[MAHDI.VALVE]

نگین نگین نگین