اورابانی
عضو جدید
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام...
دلگیر از ستاره و آزرده ام از ماه...
امشب دگر از هرکار و هرچه خسته ام...
دل خسته سوی خانه...
تنه خسته میکشم...
دیگر از این حصار دل آزار خسته ام...
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود ...
ازخود که بی شکیبام و بی یار خسته ام...
تنها و دل گرفته...
بی آرزو بی امید؛
از حال من نپرس که بسیار خسته ام.
.
.
.
نوشتم...می نویسم...تا تو بخوانی...
دلگیر از ستاره و آزرده ام از ماه...
امشب دگر از هرکار و هرچه خسته ام...
دل خسته سوی خانه...
تنه خسته میکشم...
دیگر از این حصار دل آزار خسته ام...
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود ...
ازخود که بی شکیبام و بی یار خسته ام...
تنها و دل گرفته...
بی آرزو بی امید؛
از حال من نپرس که بسیار خسته ام.
.
.
.
نوشتم...می نویسم...تا تو بخوانی...