امروز دلم تنگ شد
واسه اتاق همیشه به هم ریختم که تا ثانیه های آخر اتمام سال در حال مرتب کردنش بودم ، صداهای مامانم که می ترسید سال تحویل بشه و من پای سفره نباشم
امروز دلم تنگ شد
واسه موبایلم که بچه ها بهش می گفتن چوب لباسی ، بسکه بهش سر موبایلی آویزون بود و به شوخی می گفتم هر کس مراد داره بیاد به این ببنده
امروز دلم تنگ شد
واسه اون درخت نارنجی که عطرش همیشه نوید اومدن بهار را می داد
و امروز دلم تنگ شد ....
واسه اتاق همیشه به هم ریختم که تا ثانیه های آخر اتمام سال در حال مرتب کردنش بودم ، صداهای مامانم که می ترسید سال تحویل بشه و من پای سفره نباشم
امروز دلم تنگ شد
واسه موبایلم که بچه ها بهش می گفتن چوب لباسی ، بسکه بهش سر موبایلی آویزون بود و به شوخی می گفتم هر کس مراد داره بیاد به این ببنده
امروز دلم تنگ شد
واسه اون درخت نارنجی که عطرش همیشه نوید اومدن بهار را می داد
و امروز دلم تنگ شد ....