خيلي عالي بود كيف كردماینجا هم دارد غریبه می شود
دارد غریب می شود کلبه ای که روزی رهگذر برای دلش ساخت
و خلوتگاهی که برای روزهای دلتنگی اش بنا نهاد
خلوتگهی آرام و دور دست، بی هجوم انسان
عجیب است آدمی چون او را عالمی دهند خلوت را طلب کند
و چون به خلوت گرفتار آید به عالمی پناه برد تا از آن بگریزد
من نیز سرگردانم میان این طلب و آن گریز
و میان این خانه و آن خلوتگه خطوطی مبهم می کشم
شاهدش همین دست نوشته هایی است که سودی ندارند
جز سیاه کردن روی سپید کاغذ
و به غبار کشیدن رخ خاک میان این 2 منزل
و از این سرگردانی نماند جز مشتی دوده بر کاغذ ومشتی شیار بر خاک
خيلي عالي بود كيف كردم[/QUO
سپاس عزیزم
در پناه یکتای بی همتا
يا علي (ع) امام خوب من، در اين شرايط ناخوب كه حتي اسفند سوتي (رحيممشايي سابق) هم در دستگاه شورش را در آورده ابواعطا ميخواند! و رسماً تصور ميكند آي كيوي همه زير موزائيك است ما را باز مثل تمام تاريخ مدد كن تا به آن كسي كه هي ميآيد توي تلويزيون و ميگويد ايران آزادترين كشور دنياست بگوييم خودتي!
يا مولا، امام عدالت انساني، ما در كشورمان يك كسي داريم كه معتقد است وقتي جنسها گران ميشوند يعني تورم پايين آمده و وقتي مردم شغلهايشان را از دست ميدهند يعني نرخ بيكاري كاهش يافته و وقتي در صفحه حوادث روزنامهها ميخوانيم مردم مشغول جر دادن همديگر هستند يعني احساس خوشبختي دارد فرو ميرود توي ... توي همان چشم مردم! و وقتي افراد خودكشي ميكنند يعني احساس رضامندي مردم بالا رفته و... نه، حال او خراب نيستها! اتفاقاً حالش زيادي خوب است اما حال ملت را خراب كرده، امام پاكدامني و انصاف به همين خاطر «حول حالنا اليالحسن الحال»!
يا علي (ع) برايت درد دل ميكنيم و عرض ميكنيم كه ما از جنگ خوشمان نميآيد (از نظر دولتِ بعد نهم كه ايرادي ندارد خداي نكرده؟!) ما از هوگوچاوس خوشمان نميآيد، ما از اينكه بزرگترين همپيمانمان در آمريكاي شمالي، اروپا و آسياي جنوب شرقي كشور سوريه است (!) خوشمان نميآيد. ما از اينكه معاون اول رييس دولت ميلياردها تومان اختلاس كند و مجلس هم بگويد و بعد ناگهان همه ساكت شوند خوشمان نميآيد (البته گويا كارشناسان و اهل فن معتقدند معاون اول رييس دولت اين پول را براي تعويض توالت دستشويي منزل لازم داشتند و يك مقدار هم عيالش به بقال سركوچه بابت دو تا پفك و يك چيپس فلفلي بدهي داشته كه آن را تسويه كردهاند و انصافاً ديگر پولي باقي نمانده) ما از اينكه همسايهمان هر روز فقيرتر و تكيدهتر ميشود خوشمان نميآيد. ما از سفرههاي خالي مردم خوشمان نميآيد ما... علي جان اين همه سفره بينان، اين همه چشمهاي به در، برايشان، برايمان چيزي پشت درهاي حاجتمان بگذار. اي ناشناس شبهاي كوفه، ... آخه اين چه رييس دولتيه خدا وكيلي؟!
يا علي (ع) ذوالفقار تو برابر ستم و فريب و نيرنگ و دروغ و ريا، ميزانِ زندگي بود، علي جان ضربتي ديگر.
يا مولا جسارتاً دلم تنگ اومده و ايضا جسارتاً شيشه دلم اي خدا زير سنگ اومده، اگر احوالاتمان تغيير نميكند هم ميگذريم اما لطف كن اگر زحمتي نيست به اين اسفند سوتي – كه يكجور احمدينژاد با نون اضافه است- بگو، فكت رو ببند! شما بگو ما هم قول ميدهيم پيگير باشيم!
این را از سایت ابراهیم رها برداشتیم. ابی خان، باز هم شوخی شوخی گریه مان را درآوردی...
زندگی چیست؟ زندگی -یعنی،فرو انداختن از خود چیزی را که خواهان مُردن است.زندگی- یعنی سنگدل و بی گذشت بودن نسبت به هر آنچه رو به پیری و سستی گذاشته است - و نه تنها در یا و بس.به من بگویید تا بدانم آیا به راستی دنیای آدمیان وارونه گشته است ؟ اگر چنین است چرا آدمیان در سرگردانی خود حیران نیستند ؟ نکند بروی دستان خویش ایستاده اند و از آن روست که وارونگی دنیا را وارونه می بینند ؟ یا این وارونگی از چشمان من است که این گونه دنیا را وارونه می فهمم ؟ نمی دانم . تنها می دانم که آنچه را که در کودکی به سادگی از معنای کلمات می فهمیدم امروز به سختی در دنیای آدمیان می یابم
امشب دلم هوای زمستان است سرد و طولانی و ساکت . و من از کودکی از سرما گریزان یاد شب های برفی می افتم یاد تمام شبهایی که من از پشت شیشه به تماشای برف می نشستم و آنقدر به آسمان می نگریستم تا سقوط برف به سوی زمین را صعود خویش به سمت آسمان می دیدم .صعودی در لحظه با سرعت بی حرکت نرم و سبک مانند نرمای برفی سفید برفی که نشستنش را دوست داشتم و از یخ بستنش بیزار بودم . لطافتش را دوست داشتم و افسونگری نور خورشید در میان ذراتش را ، اما سخت شدنش را هرگز به دلنخریدم . من گریزان بودم از سوز برفی که بر گونه هایم بنشیند و صورتم را سرخ کند و دستانم رابیازارد و دلم را دلسرد کند . صدای پاهایم که در برف فرو می رفت اینک در گوشم می پیچد، صدای پاروکردن برف از روی پشت بام ، صدای بازی بچه ها و چقدر صدای رادیو وقتی می گفت : امروز مدارس نوبت صبح به علت بارش برف و لغزندگی معابر تعطیل است " گرم بود . مانند یک استکان چای داغ یا یک لبوی سرخ مانند گرمی آغوش مادر بزرگ که هنوز هم در خاطرم مهربانترین بانویی بود که دیدم عاشق ترین انسانی بود که صدایش را شنیدم . خدایش بیامرزد دلتنگ اویم کاش بود تا زلفش را شانه می کردم و دستش را در دستم نگه می داشتم تا پیشانی بلند وسفیدش را می بوسیدم تا سر بروی زانویش می نهادم و بی غم ترین آدم عالم می شدم . چقدر آهنگ صدایش را وقتی به مهر مرا سوی خود می خواند دوست داشتم و سجاده همیشه بازش را که عاقبت روزی آهنگ قلبش بر روی آن سنگین شد و پلک هایش سنگین شد و رفت و رفت و رفت . روزی او را دوباره خواهم دید
«نامه ای به امام رضـا (ع)»
سلام امام هشتم!
راستش اول می خواستم به جای نامه نوشتن، دعا کنم. بعد دیدم مشکل پیدا می کند! دعاها را اخیرا باید با مسئولین ذی ربط هماهنگ کرد اما چون مکان یا مرجع خاصی از طریق رسانه های عمومی اعلام نشده بود، به نتیجه نرسیدیم. بعد گفتم خوب ایرادی ندارد، اول به محضرت دعا می کنم بعد زنگ می زنم 110 بیایند مرا بگیرند. یا اصلا دعایم که تمام شد می روم کلانتری محل، خودم را معرفی می کنم! تازه جو مرا گرفته بود می خواستم مسئولیت یکی دو دعا را به عهده بگیرم... اما بعد گفتم چه کاریست. به جای دعا، نامه می نویسم خدمت شما و نوشتم و شد این:
سلام آقا جان. حال ما خوب است. هیچ مشکلی نیست. به هیچ مسئله ای هم اعتراض نداریم! فقط یک مقدار آنفلانزا مردم را نگران کرده بود که آن هم چندان همه گیر نشد و دیگر همه در عیش و خوشی به سرمی برند. البته این «همه» که می گویم شامل ما روزنامه نگارها نمی شود. شامل دانشجوها نمی شود. شامل مردمی که این روزها بیشتر از خط فارسی به خط فقر چیز می نویسند نمی شود. شامل ... شامل عبدالله مومنی یا احمد زیدآبادی یا محبوبه حقیقی و ... نمی شود. آقا جان حال ما خوب است. هیچ مشکل یا اعتراضی نداریم! اصلا نمی خواهیم بیاییم مزاحمت بشویم. سرمان را بچسبانیم به پولاد پنجره ات و بگوییم چرا تمام ماشین های خطی تهران، رفت و برگشت کار می کنند اما خطی های اوین فقط رفت دارند؟! البته خدا خیرشان بدهد کرایه نمی گیرند!
آقا جان حال ما خوب است. با طرح جر خوردگی اقتصادی (هدفمند کردن یارانه های سابق!) حال ما خوب است. با بسته شدن روزنامه ها حال ما خوب است. با ممنوع الخروج شدن آدم های جورواجور حال ما خوب است. با بازداشت شدن وسط دعای کمیل حال ما خو است. با چندین ماه بلاتکلیفی در زندان حال ما خوب است. آقا جان حال ما را بگیر!
آقا جان جسارتا نمی دانم شما این روزنامه های طرفدار احمدی نژاد (رئیس دولت بعد از نهم) را می خوانی یا نه. اگر می خوانی به ما بگو اینها اخبار مربوط به کدام کشور را دارند چاپ می کنند، ما را هم ببرند آنجا قربانت بشوم!
یا امام رضا (ع)، یا ضامن آهو، فکر کن ما هم آهویت. اصلا ما گاوت! به قول آن فیلم مهرجویی «به داد گاوت برس. می خوان گاوتو بندازن تو چاه. می خوان گاوتو بکشن. به داد گاوت برس»
آقا جان، تا این یکی جرم نشده بیاییم وضو بگیریم دو رکعت نماز حاجت بخوانیم و بگوییم نه اینکه دست ما را بگیر، که همیشه گرفته ای، دست ما را ول نکن.
ای امام غریب و تنها، تو بهتر از همه می دانی تنهایی چقدر سخت است.عده ای معلوم الحال که هی زرپ زرپ ماهیت آمریکایی شان را آشکار می کنند هم معتقدند 120 روز در انفرادی بودن شاید یک کمی احتمالا احیانا سخت باشد! می دانم که فراموششان نمی کنی. می دانم که فراموشمان نمی کنی.
راستی آقا جان روده درازی کردم یادم رفت بگویم تولدت مبارک! می خواستیم کیک بخریم بیاییم خدمتت. به دوستان سپردیم اما آنها کیک خریدند رفتند پشت در اوین! تقصیر خودشان نیست این دیگر عادت شده!
آقا جان حال ما خوب است. در مملکتی که تو هستی حتی اگر حال ما خوب نباشد بالاخره روزی خواهد آمد که خوب شود! آقا جان، امام رضا (ع) جان، ای عزیز فاطمه (س)، حول حالنا الی احسن الحال.
قربانت: ابراهیم رها 88/8/8