اشعار باران..............
اشعار باران..............
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=217862&d=1407860735
من خواندم کوه را ......
جوابی ندادو سکوت کردم......
غرق در سکوت دریا فریاد زدم.....
جوابی نشنیدم و سکوت کردم...
عرش را خواندم به فرش رسید....
ولی ...
باز جوابی نیامدو سکوت کردم...
قسم دادم شب را به روی ماهت...
غرید و نالید...
گفتم :عاشقم....
باران گرفت...
باران را گفتم خبری از چشمانت می خواهم...
هیچ نگفت فقط... بارید..
حال تو بگو.....
تو را از کدامین شب طوفانی بخواهم.....
درپس کدامین ستاره جستجویت کنم....
تو را به عرش کبریایت قسم می دهم....
دستان سردم را بگیر......
من به آغوش گرمت نیاز دارم....
بند بند وجودم تهیست از آرامش نگاهت......
مرا در آغوش بگیر......
من به آغوش گرمت نیاز دارم......
خدای من!مهربان خدایم!....
دستان سردم را بگیر.....
من به گرمای وجودت نیاز دارم.......!
"زهرا"