ان هنگام که باران میبارد
ان هنگام که دوباره بوی خاک هوا را معطر میکند
چه لذتی دارد خیس دن
ذوق میکند دلم وقتی
با صدای باران چشمانم را باز میکنم
شر شر
چک چک
همینطور که باران بر تمام زمین میبارد
ارام چشم میبندم
شاید دوباره
از لای چشمان نیمه بازم
ببینمت
شاید هم چشمانم را بگیری و دوباره نامم را صدا بزنی
نه اصلا میدانی از لای چشمانم
رنگین کمانی را میبینم که هیچکس قادر به دیدنش نیست
میان تمام لحظات بارانیم
لبخند خواهم زد
ایناز