دست‌نوشته‌ها

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ببین با یک حالت چه طور است

چگونه مست می شوم

در جا ذوب می شوم

ببین چه ساده دلخوشم

از من مگیر این دلخوشی های کوچک را

دنیای عظیمی به این کوچک ها بند است
.
.
.
.
همین دلخوشی ها مرا بس........................
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام چشمانم را میبندم
بی هیچ واژه ای
تنها
تمام نگاهم را به اسمان میدوزم
خدا
ادمهایت همیشه مرا
دست کم میگیرند
کافیست تو دستم را بگیری انگاه دیگر
کسی مرا نادیده نمیگیرد
دیگر کسی نمیتواند وقتی مرا زمین زد
وقتی دلم را شکست
به من بخندد و حس خوشبختی بکند

ایناز
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی به حوالی دلم قدمی بگذار
هر چند میدانم
دلم را نمیبینی
ولی کافیست به دلم قدمی بگذاری خواهی
دید چه در دلم هست
ایناز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای تو در هر خاطره ام نواخته ام و مینوازم حکایت دلدادگی را .....

مجنون من .....فصل به فصل قصه ی مهتاب حدیث عشق من و توست .....

برای از قلبم و احساسم در ترانه ام مینویسم ....


دوستت دارم ...

عشق من ...


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در لحظه ای که صدای پایت نزدیک میشود
ارام میگیرد دلم
لحظه دلتنگی تنها نامت و حضورت میتوانند ارامم کنند
ایناز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاهزاده ی من .........

زندگی من .....

برای تو مینویسم


مینـــویســــم سـرشـــار از عـشـــق

بـــراے تـــویــی ڪـﮧ همیــشــــــﮧ ...

تنهـــا مخـاطـبـــ خـــاصّ دل نـــوشـتـــﮧ هــــاے ِ منــــی

بــــراے تــــو ڪـﮧ بـخـوانـــی

بـــدانـــی

دوستـــــ داشتـنـتــــ בر مـَــטּ بــــی انتـــهـاستـــــــ ...
دوستت دارم


 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

هيچ وقت دقيقا هيچ وقت
تنها با نگاه کردن
هيچ اتفاق بزرگي نيافتاده...
هميشه براي رسيدن به لحظه هاي خوب بايد حرکت کني
بايد بزني به دل لحظه هاي دوست نداشتني
بايد درست از وسط تلخي ها بگذري
تا شيريني دورترين دوست داشتني ها را تو خاطر دلت حک کني...
smart student
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشقت هستم و خواهم بود .............در لحظه لحظه هایی که قلبم میتپد ..........

قلبم فقط به عشق توست که میتپد .....فقط به عشق تو ....دنیای من .....
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تمام کوچه ها را میگردم
تمام کوچه های دلم را
تک تک دقایق را
میگردم
به دنبال تویی که
هر لحظه ام
با یادت
و با تمام احساسم به دنبالت هستم
تمام وجودم پر از دلتنگیست
تمام روزهایم را با
چشمانی منتظر
به تمام شهر مینگرم
شاید
تو بالاخره بیایی
و ارام بگویم
در گوشت
انچه در قلبم هست
ایناز
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
از رفتنم پشیمان نیستم
گاهی باید رفت ...باید رفت تاانچه را که میگیند ثابت کنند....
اما....
اما بعد از رفتن تو همه چیز فراموششان می شود
حتی دوست داشتنت..
باید رفت...
نایستاد...
ایستادن مرگ است
باید جاری بود...
باید فراموش کرد...
باید رفت ازقلبشان
از ذهنشان...
وگاهی حتی از جلو چشمشان...
باید رفت..................
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اگر دل ی بدست نمیاوری
لاقل با سخنها و رفتارت
دلی را نشکن
اگر سر حرفهایت نمیتوانی بمانی
قول نده و حرف هم نزن
اگر اشکی را باعث میشوی
یادت باشد به اسمان نگاه کنی
ایناز
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چشمانت را همیشه ببند
در برابر کسانی که معنای اشکهایت را نمیفهمند
کمی تظاهر به غرور بد نیست
انوقت تازه تو را میبینند
ایناز
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
گاهی باید برای او نوشت
گاهی باید برای او گفت
گاهی باید از او خواست .... گاهی نه همیشه !
ای هست همیشگی
در میان نمیدانم هایم گم شده ام
در این انبوه دست و پا میزنم
کمکم کن رها شوم
من تشنه ی یک رهایی بزرگ هستم
مرا رها کن
خسته ی این غل و زنجیر هایی هستم که دست و پاهایم را بسته
رهایم کن ای بهترینم
رهایم کن ای مهربانم
راه را گم کرده ام ، نشانم ده ، نشانم ده ، نشانم ده
خسته ی حبس زمینم ، دریاب مرا... :w05:
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
همیشه در میان انبوه
لحظاتمان
تنها یک نفر ما را میفهمد
درک میکند
و ما را ارام میکند
همین چه لذتی دارد
بودن همان یک نفر که ما را بیشتر از خودمان دوست میدارد
و همان یک نفر که اگر نبود ما نیز نبودیم
همیشه هوای همه ما را داشته باش
خدا مهربانم
ایناز
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میگویند بنویسید از احساس
اما مگر میتوان نوشت
وقتی تمام احساست را نادیده میگیرند
انگاه میخواهی که چه بیانشان کنی
همان بهتر که سکوت کنی
تا مبادا صدای احساست کسی را اذیت کنی
گاهی لازم میشود سکوت
احساس

ایناز
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
این روزها
ادمها پشتم را به خاک مالیده اند
دقیقا همانهایی که
روزی میامدند
و در گوشم میگفتند میمانیم تا ته خط
ولی مدانی
همشان رفتند به سادگی پلک زدند
تنها به اطرافم مینگرم
یاد ماندنیها میافتادم برگشتم
ولی تنها خاطرات بهم باقی مانده بود
پس رفتم از تمام خاطراتم بیرون
میدانی دیده ام بعضیهایشان را
وقتی سلامشان میکنم
با لبخند میگویند
شما
این هست درد من
از یاد رفته ام

ایناز
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
امروز دلم خواست بمیرم
اما یادم امد
سالهاست مرده ام
تنها اینبار دلم خواست
بروم زیر خاک سرد
تا دیگر نبینم ادمها را تا دیگر نبینند مرا
اصلا ادمها ببخشید که هوایتان را الوده میکنم
ببخشید که تنهایهایم را در اغوش میگیرم
اخر کسی نمیفهمد تنها اغوشم برایم مانده و بس
ایناز
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر نبض زمان را بگیرم تا ضربه های آرام قدم هایت سرانگشتانم را بنوازد؟
کجای این قصه می آیی؟
چلچله ها دیگر آواز نمی خوانند، بهانه بهار را میگیرند!
تب اما... دشت وجودم را گداخته است!
بی تو... اینجا... تابستان بی رحمانه از وجودم کویر ساخته...
باد پاییزی بی رحمانه به صورت رویاهایم سیلی زده
دانه احساسم اما، دیگر بی تابی نمی کند!
در ژرفای زمستان تنهایی منجمد شده...
می آیی... شکوفا می شود!
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنقدر که تو زیبا زیبا هستی , حق هم داری اینقدر مغرور باشی.
دلبری میکنی , صدها مرد رو مدهوش میکنی ولی به هیچ خوشمزگی روی خوش نشون نمیدی. واسه همینه اینقدر خواستنی هستی...
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
همیشه گلوی سربی را ترجیح داده ام
به گلوله احساس
با یک شلیک
همه چیز تمام میشود
اما ان یکی با یک شلیک
لحظات تاریک تازه شروع میشود
ایناز
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گاه دلم می گوید که تو برخیز زجا
ناله کن، خیز کن اما در خود نشکن
کین مردمان دل شکنانند و خریدار نی اند
خریدار تو آن است که
همه حال گر به یادش باشی
یاد تو در دلش افروخته است


یا حبیب قلوب الباکین
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
قانون این دوره
بی قانونی است
بی تفاوت بنشین
تفاوت در ایت است که حواست باشد
بی خیال خنده های باغ سیب باش
بی خیال گریه های گلها باش
مثل آفتابگردان عاشق ابر باش
وگرنه همه عاشق افتاب اند
تنها تفاوت در این است
خودت باشی


ایناز
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دل که می شکند
دل که می گیرد
مرهمی نیست
غمخواری نیست که بشنود و ملامت نکند
بشنود و نگوید
بشنود و بدتر از بد نکند
با سخنان زیبایش ناگاه خنجری در دل فرو نبرد
اما خدایی هست که گر هزار گنه کردی
می گوید بنده ام ناامید نباش از رحمت ام
خدایا، تمام کسم، یگانه ام، معبودم،مرهم غم های نگفته ام
بجز مهربانی ات دل به مهربانی کس ندارم
دستم را در دستانت می گذارم آنگاه که جز آستانت، آستانی ندارم
درها زدم، اما دری به سویم باز نشد
مهربانا در مهربانی ات به رویم بگشا
گشودی،فراخ تر اش کن، دل امان گریه ندارد
 
آخرین ویرایش:
بالا