محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بی*ریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟
کربلا دارالنعيم زينب است
کعبه خود تحت حريم زينب است
عمر زينب فخر مولا بود و بس
او به زهرا المثني بود و بس
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
بر سینه ی من نوشته بین الحرمین
نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین
سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا
ديباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسين
ايام عزا و غصه آغاز شود
بازدلم غم گرفت دوباره ماتم گرفت
ماه محرم آمد تمام عالم گرفت
عزاداران حسینی، پروانگانی شیفته نورند که شمع محفل آرای خویش را یافته و از شعله شمع، پیراهنِ عشق پوشیده اند و آماده جان باختن و پرسوختن و فدا شدن اند.
عزاداری، احیاء خط خون و شهادت، و رساندن صدای مظلومیت آل علی به گوش تاریخ است.
عزاداری برای شهید کربلا، انتقال «فرهنگ شهادت» به نسلهای آینده است.
عزاداری، شور و عاطفه را از شعور و شناخت، بر خوردار می سازد و ایمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگه می دارد.
عمیقترین پیوندها میان عقل و عشق و عاطفه و برهان، در سایه عزاداری برای عاشورا شکل می گیرد.
محرّم، فروردین جانهاست و بهار ایمانهای سست شده و طراوت اندیشه های مرده و افسرده و خوابیده، و شکوفایی غنچه های بسته بیداری و آگاهی و ایثار و فداکاری است.
محرّم، وجدان همیشه بیدار تاریخ، و گلوی هماره فریادگر زمان است.
محرّم، ماه پاسداری از حرمت انسان است.
محرّم، حریم ایمان و حصار قرآن است.
محرّم، اهرم حرکت دهنده انسانها و پدیدآورنده شورشهای شیعی و نهضتهای علوی و قیامهای مکتبی است.
عاشورا، سقّای تشنه کامانِ عزّت است .
عاشورای حسین عليه السلام، دادخواهی غدیرعلی عليه السلام، پس از نیم قرن مظلومیّتِ حقّ است.
حسین عليه السلام شناگر دریای خون بود و رهپوی وادی عشق. و در قربانگاه خود، در آخرین لحظات نیز، سرود توحید و رضا خواند.
هنوز هم بشریّت، تشنه درسهای «مکتب عاشورا»ست، مکتبی که الفبای آن، فداکاری، جانبازی، خلوص و خدامحوری است.
حسین عليه السلام، چشمه ای از حقیقت و حرّیت است که تا ابد کام تشنگان آزادی را سیراب می سازد.
روز عاشورا، روز به بار نشستن خون در سوگ پرپر شدن گل هاي محمدي است.
روز عاشورا، روز هجرت آگاهانه و جانبازي عاشقانه در راه دوست است.
روز عاشورا، روز متفرق شدن دنياطلبان و زرخواهان از محضر رهبر است.
روز عاشورا، روز پايداري و وفاداري در عصر غروب دين در روزگار بي تفاوتي هاست!
روز عاشورا، روز انجام بزرگترين مسئوليت «آدم» در دشوارترين شرايط است.
روز عاشورا، روز عاشورايي شدن حق جويان و حق طلبان است.
روز عاشورا، روز مُحرِم شدن در حرم مُحرَّم است!
روز عاشورا، روز تماشاي چگونه مردن براي آموختن چگونه زيستن است.
روز عاشورا، روز استقامت در دين، به بلنداي «صراط مستقيم» است.
عاشورا، صحنه پيکار تمامي ايمان در برابر تمامي کفر است.
نهضت عاشورا، پايه*گذار تمامي نهضت*هاي بر حق روزگاران است.
مهم*ترين درسي که عاشورا به جوانان مي*آموزد، پايداري است؛ پايداري در برابر ستم طاغوت*ها.
عاشورا، يادآور مردان غيوري است که امر به معروف و نهي از منکر را ارج نهادند.
روز عاشورا، وداع پرسوز و گدازترين خواهر، با عزيزترين برادر تاريخ است.
ظهر عاشورا، ميعادگاه ملاقات خداوند با سالار شهيدان(علیه السلام) است.
آن*گاه که سرور جوانان اهل بهشت را کشتند، غم بر دل انسان تا ابد لانه کرد.
عاشورا، مبدئي دوباره براي جان گرفتن اسلام است.
چشم حق بين و گوش حق شنو و قلب روشن، توشه عاشوراييان است.
حنجره ها را بگشاييد و نفس ها را فرياد کنيد، تا سکوت کفر، عاشورا را در خود نبلعد.
عاشورا، طراوت جاودانه روح انسان، تجلّی یاد خدا، و جدا کننده نور و ظلمت از هم است.
عاشورا، گلستانی است با سَروْهای سرخ شهادت و نخلهای ارغوانی ایثار و خون، و دانشگاهی است که هر سالک الی اللّه باید آن را ببیند.
عاشورا، رستاخیزی است که پرده از چهره همه زشتیها میکشد و پلیدان را رسوا میسازد.
عاشورا، آینهای است که تمامی مفاهیم انسانی را با ابعاد حقیقیاش در خود متجلّی ساخته است.
عاشورا، تجلیگاه آرامش و اطمینان نفوس مطمئنه است، مشعل فروزانِ معرفت، فرا روی انسانها است.
عاشورا، نقطه اوج ادای امانت انسان است. عاشورا، نمایش قدرتِ روح در کوران حوادث و نشانه آرامش در توفان بلاهاست.
عاشورا، تولد دوباره حیات آدمیّت و حماسه جاودان عشق و تجلّی زیبای توحید است.
عطر تربت کربلا بر دوش قلمهاى عاشورايى نشسته است تا بنويسند: لبيک يا حسين!
پررنگتر از خون، حديثى در عاشورا نوشته نشده است که دلهاى کربلايى آن را بخوانند.
قدم به قدم، صداى «يا حسين» در کربلا کاشته شده است؛ مراقب باشيم روىِ حُرمت لالهها پا نگذاريم!
عاشورا، جادهاى پر عبور براى عاشقانههاى جگرسوزِ آب است.
خاطرات ما ورق مىخورد: توفيق نالههاى «بينالحرمينى» را به لباس سوگ عاشورا سنجاق مىکنيم و به ياد کربلا مىگرييم.
خون حسين علیه السلام و يارانش، قبله نماي کمال و سعادت است.
محرم، سياه پوش لحظه هاي عاشوراست.
کربلا چرا تشنه اي؟ اين اشک زلال و شيرين نسل هاست که قطره قطره بر پهناي گونه دلت مي بارد.
حادثه عاشورا، کمر تاريخ را شکست و ماندگارترين باور را بر پهنه زمان نگاشت.
حسين علیه السلام ، آرزوي جويندگان و آبروي يابندگان است.
محرم، تنها ماهي است که در تقويم ها با سرانگشت خونين ورق مي خورد.
محرم، ماه آميختگي با حسين عليه السلام و آموختگي از اوست .
عاشورا، بغضِ گريه را مي شکند و جام سينه را از خون لبريز مي کند.
کربلا، عميق ترين زخمي است که بر پيکر زمين نشسته، و رساترين فريادي است که در دهليز تاريخ پيچيده است.