كربلايي حسام
اخراجی موقت
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
چرا آري و چرا نه؟
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ضمن قدرداني از حضورتان لطف كنيد عقيده خودتان را نيز بيان نمائيد. سعي ميكنم بطور كوتاه مطالبي بيان كنم.[/FONT]
30 - به مؤ منان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان ) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ كنند، اين براى آنها پاكيزه تر است ، خداوند از آنچه انجام مى دهيد آگاه است .
31 - و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند، و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند، و (اطراف ) روسريهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود) و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدر شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان ، يا پسران خواهرانشان ، يا زنان هم كيششان يا بردگانشان (كنيزانشان ) يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند، آنها هنگام راه رفتن پايهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. (و صداى خلخال كه بر پا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤ منان تا رستگار شويد.سوره نور
حجاب يعني چه؟
حجاب در اسلام يعني پوشش كامل بدن بجز گردي صورت و دستها،حجاب يعني ظاهر نساختن زينتهاي پنهاني بنابراين آشكار نمودن لباسهاي زينتي مخصوص كه در زير لباسهاي عادي يا چادر پوشيده ميشود مقبول نيست . حجاب يعني پوشش بگونه اي نباشد كه موجب جلب توجه و تحريك گردد لذا اگر كسي چادر هم پوشيده باشد ولي نوع رنگ آن بگونه اي باشد كه موجب جلب توجه و تحريگ گردد جايز نيست
در مسئله حجاب علاوه بر پوشش مسائلي چون آرايش و نوع رفتار و گفتار نيز مد نظر است.بطور كلي اگر بخواهيم بگوئيم حداقل حجاب یعنی اینکه بیحجابی نباید به گونهای باشد که مفسده انگیز باشد.
اينكه در پوشش ملاك چادر است يا نه بايد گفت سفارش چادر بدين خاطر استكه كه بطور كامل اندام زن را ميپوشاند چادر بهترين نوع پوشش است .و الا اگر با پوشش هاي ديگري نيز بتوان حجاب را رعايت نمود اشكالي ندارد.
چرا حجاب؟
حجاب در اسلام از يك مسأله كلیتر و اساسیتری ريشه میگيرد و آن اينست كه اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع ديگر به محيط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص يابد ، اجتماع منحصرا برای كار و فعاليت باشد . برخلاف سيستم غربی عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذتجوئيهای جنسی به هم میآميز دل ، اسلام میخواهد اين دو محيط را كاملا از يكديگر تفكيك كند . ۱
حال فلسفه حجاب را از جنبه هاي رواني،خانوادگي،اجتماعي و حفظ ارزشهاي زن بررسي كنيم:
۱- آرامش رواني
نبودن حريم بين زن و مرد آتش شهوت را شعله ور ميسازد. وقتي جواني افراد بدحجاب را مشاهده ميكند ، غريزه جنسي كه نيرومندترين غريزه انسان هست در حالت تحريم قرار ميگيره و در اين حالت است كه دچار بيماريهاي عصبي و رواني ميگردد.اسلام هم ميخواهد همه در آرامش روحي و رواني كامل باشند. و راه را هم نشان داده: الف- حجاب ب - عدم چشم چراني
۲-جلوگيري از ناهنجاريهاي اجتماعي
كه اگر رعايت نشه موجب گسترش فحشاء ، فرزندان نامشروع و غيره خواهد شد
۳-استحكام پيوند خانوادگي
هر چقدر برهنگي افزايش يابد طلاق و از هم پاشيدگي كانون خانواده بيشتر ميشود و اين چيزي است كه آمار نشان ميدهد.
۴- حفظ ارزشهاي زن
حجاب زن باعث افزايش احترام آنان ميشود برعكس بدحجابي .و اسلام ميخواهد ارزشهاي زن حفظ شود.اين مورد رو ميتوانيد از مردان سوال كنيد
آيا حجاب بي اعتنايي به حق ازادي زنان است؟
در اينجا نبايد گفت كه اسلام زن را اسير ميكند بلكه اين يك وظيفه ايست كه بر عهده زن گذاشته شده است . كه در آداب و معاشرت آنرا رعايت كند . ايا براي مردان كه اجازه داده نميشود با پوشش غير مجاز در اجتماع ظاهر شوند نوعي سلب آزادي است؟
ميگويند حجاب باعث حرص و سركوب كردن غرائز موجب انواع اختلاتهاي رواني و روحي ميشود؟
جواب از استاد شهيد مطهري:
پاسخ اين ايراد اينست كه درست است كه ناكامی ، بالخصوص ناكامی جنسی ، عوارض وخيم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی كه مورد نياز طبيعت است غلط است ، ولی برداشتن قيود اجتماعی مشكل را حل نمیكند بلكه بر آن میافزايد . در مورد غريزه جنسی و برخی غرائز ديگر ، برداشتن قيود ، عشق به مفهوم واقعی را میميراند ولی طبيعت را هرزه و بیبند و بار میكند . در اين مورد هر چه عرضه بيشتر گردد هوس و ميل به تنوع افزايش میيابد . اينكه راسل میگويد : " اگر پخش عكسهای منافی عفت مجاز بشود پس از مدتی مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند كرد " ، درباره يك عكس بالخصوص و يك نوع بی عفتی بالخصوص صادق است ، ولی در مورد مطلق بی عفتیها صادق نيست يعنی از يك نوع خاص بی عفتی خستگی پيدا میشود ولی نه بدين معنی كه تمايل به عفاف جانشين آن شود بلكه بدين معنی كه آتش و عطش روحی زبانه میكشد و نوعی ديگر را تقاضا میكند . و اين تقاضاها هرگز تمام شدنی نيست . خود راسل در كتاب زناشوئی و اخلاق اعتراف میكند كه عطش روحی در مسائل جنسی غير از حرارت جسمی است . آنچه با ارضاء تسكين میيابد حرارت جسمی است نه عطش روحی . بدين نكته بايد توجه كرد كه آزادی در مسائل جنسی سبب شعلهور شدن شهوات به صورت حرص و آز میگردد ، از نوع حرص و آزهائی كه در صاحبان حرمسراهای رومی و ايرانی و عرب سراغ داريم . ولی ممنوعيت و حريم ، نيروی عشق و تغزل و تخيل را به صورت يك احساس عالی و رقيق و لطيف و انسانی تحريك میكند و رشد میدهد و تنها در اين هنگام است كه مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداعها و فلسفهها میگردد اينها چون يك طرف قضيه را خواندهاند توجه نكردهاند كه همانطور كه محدوديت و ممنوعيت ، غريزه را سركوب و توليد عقده میكند ، رها كردن و تسليم شدن و در معرض تحريكات و تهييجات در آوردن آنرا ديوانه میسازد ، و چون اين امكان وجود ندارد كه هر خواستهای برای هر فردی برآورده شود ، بلكه امكان ندارد همه خواستههای بی پايان يك فرد برآورده شود غريزه بدتر سركوب میشود و عقده روحی به وجود میآيد . به عقيده ما برای آرامش غريزه دو چيز لازم است : يكی ارضاء غريزه در حد حاجت طبيعی ، و ديگر جلوگيری از تهييج و تحريك آن . اما اينكه میگويند : الانسان حريص علی ما منع منه مطلب صحيحی است ولی نيازمند به توضيح است . انسان به چيزی حرص میورزد كه هم از آن ممنوع شود و هم به سوی آن تحريك شود ، به اصطلاح تمنای چيزی را در وجود شخصی بيدار كنند و آنگاه او را ممنوع سازند . اما اگر امری اصلا عرضه نشود يا كمتر عرضه شود ، حرص و ولع هم نسبت بدان كمتر خواهد بود . فرويد كه طرفدار سرسخت آزادی غريزه جنسی بود ، خود متوجه شد كه خطا رفته است ، لذا پيشنهاد كرد كه بايد آن را از راه خاص خودش به مسير ديگری منحرف كرد و به مسائل علمی و هنری نظير نقاشی و غيره منعطف ساخت و به اصطلاح طرفدار تصعيد شد . زيرا تجربه و آمار نشان داده بود كه با برداشتن قيود اجتماعی ، بيماريها و عوارض روانی ناشی از غريزه جنسی بيشتر شده است . چند نكته:
۱- اسلام مخالف كار كردن زن نيست.
۲-چشم چراني ممنوع؟چه زن چه مرد.
۳- ملاك در پوشش چادر نيست ولي بهترين نوع پوشش است.
۴- اسلام موافق سركوب نمودن غريزه جنسي نيست.
۵- حجاب مانع فعاليتهاي اجتماعي نيست. نگاهي به اطراف خود كنيم ميفهميم
۶- حجاب بيشتر از اينكه امر شخصي باشد اجتماعي و همه موظف به رعايت قوانين جامعه ميباشند
منابع: تفسير نمونه--فلسفه حجاب استاد شهيد مطهري
چرا آري و چرا نه؟
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ضمن قدرداني از حضورتان لطف كنيد عقيده خودتان را نيز بيان نمائيد. سعي ميكنم بطور كوتاه مطالبي بيان كنم.[/FONT]
30 - به مؤ منان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان ) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ كنند، اين براى آنها پاكيزه تر است ، خداوند از آنچه انجام مى دهيد آگاه است .
31 - و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند، و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند، و (اطراف ) روسريهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود) و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدر شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان ، يا پسران خواهرانشان ، يا زنان هم كيششان يا بردگانشان (كنيزانشان ) يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند، آنها هنگام راه رفتن پايهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. (و صداى خلخال كه بر پا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤ منان تا رستگار شويد.سوره نور
حجاب يعني چه؟
حجاب در اسلام يعني پوشش كامل بدن بجز گردي صورت و دستها،حجاب يعني ظاهر نساختن زينتهاي پنهاني بنابراين آشكار نمودن لباسهاي زينتي مخصوص كه در زير لباسهاي عادي يا چادر پوشيده ميشود مقبول نيست . حجاب يعني پوشش بگونه اي نباشد كه موجب جلب توجه و تحريك گردد لذا اگر كسي چادر هم پوشيده باشد ولي نوع رنگ آن بگونه اي باشد كه موجب جلب توجه و تحريگ گردد جايز نيست
در مسئله حجاب علاوه بر پوشش مسائلي چون آرايش و نوع رفتار و گفتار نيز مد نظر است.بطور كلي اگر بخواهيم بگوئيم حداقل حجاب یعنی اینکه بیحجابی نباید به گونهای باشد که مفسده انگیز باشد.
اينكه در پوشش ملاك چادر است يا نه بايد گفت سفارش چادر بدين خاطر استكه كه بطور كامل اندام زن را ميپوشاند چادر بهترين نوع پوشش است .و الا اگر با پوشش هاي ديگري نيز بتوان حجاب را رعايت نمود اشكالي ندارد.
چرا حجاب؟
حجاب در اسلام از يك مسأله كلیتر و اساسیتری ريشه میگيرد و آن اينست كه اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع ديگر به محيط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص يابد ، اجتماع منحصرا برای كار و فعاليت باشد . برخلاف سيستم غربی عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذتجوئيهای جنسی به هم میآميز دل ، اسلام میخواهد اين دو محيط را كاملا از يكديگر تفكيك كند . ۱
حال فلسفه حجاب را از جنبه هاي رواني،خانوادگي،اجتماعي و حفظ ارزشهاي زن بررسي كنيم:
۱- آرامش رواني
نبودن حريم بين زن و مرد آتش شهوت را شعله ور ميسازد. وقتي جواني افراد بدحجاب را مشاهده ميكند ، غريزه جنسي كه نيرومندترين غريزه انسان هست در حالت تحريم قرار ميگيره و در اين حالت است كه دچار بيماريهاي عصبي و رواني ميگردد.اسلام هم ميخواهد همه در آرامش روحي و رواني كامل باشند. و راه را هم نشان داده: الف- حجاب ب - عدم چشم چراني
۲-جلوگيري از ناهنجاريهاي اجتماعي
كه اگر رعايت نشه موجب گسترش فحشاء ، فرزندان نامشروع و غيره خواهد شد
۳-استحكام پيوند خانوادگي
هر چقدر برهنگي افزايش يابد طلاق و از هم پاشيدگي كانون خانواده بيشتر ميشود و اين چيزي است كه آمار نشان ميدهد.
۴- حفظ ارزشهاي زن
حجاب زن باعث افزايش احترام آنان ميشود برعكس بدحجابي .و اسلام ميخواهد ارزشهاي زن حفظ شود.اين مورد رو ميتوانيد از مردان سوال كنيد
آيا حجاب بي اعتنايي به حق ازادي زنان است؟
در اينجا نبايد گفت كه اسلام زن را اسير ميكند بلكه اين يك وظيفه ايست كه بر عهده زن گذاشته شده است . كه در آداب و معاشرت آنرا رعايت كند . ايا براي مردان كه اجازه داده نميشود با پوشش غير مجاز در اجتماع ظاهر شوند نوعي سلب آزادي است؟
ميگويند حجاب باعث حرص و سركوب كردن غرائز موجب انواع اختلاتهاي رواني و روحي ميشود؟
جواب از استاد شهيد مطهري:
پاسخ اين ايراد اينست كه درست است كه ناكامی ، بالخصوص ناكامی جنسی ، عوارض وخيم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی كه مورد نياز طبيعت است غلط است ، ولی برداشتن قيود اجتماعی مشكل را حل نمیكند بلكه بر آن میافزايد . در مورد غريزه جنسی و برخی غرائز ديگر ، برداشتن قيود ، عشق به مفهوم واقعی را میميراند ولی طبيعت را هرزه و بیبند و بار میكند . در اين مورد هر چه عرضه بيشتر گردد هوس و ميل به تنوع افزايش میيابد . اينكه راسل میگويد : " اگر پخش عكسهای منافی عفت مجاز بشود پس از مدتی مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند كرد " ، درباره يك عكس بالخصوص و يك نوع بی عفتی بالخصوص صادق است ، ولی در مورد مطلق بی عفتیها صادق نيست يعنی از يك نوع خاص بی عفتی خستگی پيدا میشود ولی نه بدين معنی كه تمايل به عفاف جانشين آن شود بلكه بدين معنی كه آتش و عطش روحی زبانه میكشد و نوعی ديگر را تقاضا میكند . و اين تقاضاها هرگز تمام شدنی نيست . خود راسل در كتاب زناشوئی و اخلاق اعتراف میكند كه عطش روحی در مسائل جنسی غير از حرارت جسمی است . آنچه با ارضاء تسكين میيابد حرارت جسمی است نه عطش روحی . بدين نكته بايد توجه كرد كه آزادی در مسائل جنسی سبب شعلهور شدن شهوات به صورت حرص و آز میگردد ، از نوع حرص و آزهائی كه در صاحبان حرمسراهای رومی و ايرانی و عرب سراغ داريم . ولی ممنوعيت و حريم ، نيروی عشق و تغزل و تخيل را به صورت يك احساس عالی و رقيق و لطيف و انسانی تحريك میكند و رشد میدهد و تنها در اين هنگام است كه مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداعها و فلسفهها میگردد اينها چون يك طرف قضيه را خواندهاند توجه نكردهاند كه همانطور كه محدوديت و ممنوعيت ، غريزه را سركوب و توليد عقده میكند ، رها كردن و تسليم شدن و در معرض تحريكات و تهييجات در آوردن آنرا ديوانه میسازد ، و چون اين امكان وجود ندارد كه هر خواستهای برای هر فردی برآورده شود ، بلكه امكان ندارد همه خواستههای بی پايان يك فرد برآورده شود غريزه بدتر سركوب میشود و عقده روحی به وجود میآيد . به عقيده ما برای آرامش غريزه دو چيز لازم است : يكی ارضاء غريزه در حد حاجت طبيعی ، و ديگر جلوگيری از تهييج و تحريك آن . اما اينكه میگويند : الانسان حريص علی ما منع منه مطلب صحيحی است ولی نيازمند به توضيح است . انسان به چيزی حرص میورزد كه هم از آن ممنوع شود و هم به سوی آن تحريك شود ، به اصطلاح تمنای چيزی را در وجود شخصی بيدار كنند و آنگاه او را ممنوع سازند . اما اگر امری اصلا عرضه نشود يا كمتر عرضه شود ، حرص و ولع هم نسبت بدان كمتر خواهد بود . فرويد كه طرفدار سرسخت آزادی غريزه جنسی بود ، خود متوجه شد كه خطا رفته است ، لذا پيشنهاد كرد كه بايد آن را از راه خاص خودش به مسير ديگری منحرف كرد و به مسائل علمی و هنری نظير نقاشی و غيره منعطف ساخت و به اصطلاح طرفدار تصعيد شد . زيرا تجربه و آمار نشان داده بود كه با برداشتن قيود اجتماعی ، بيماريها و عوارض روانی ناشی از غريزه جنسی بيشتر شده است . چند نكته:
۱- اسلام مخالف كار كردن زن نيست.
۲-چشم چراني ممنوع؟چه زن چه مرد.
۳- ملاك در پوشش چادر نيست ولي بهترين نوع پوشش است.
۴- اسلام موافق سركوب نمودن غريزه جنسي نيست.
۵- حجاب مانع فعاليتهاي اجتماعي نيست. نگاهي به اطراف خود كنيم ميفهميم
۶- حجاب بيشتر از اينكه امر شخصي باشد اجتماعي و همه موظف به رعايت قوانين جامعه ميباشند
منابع: تفسير نمونه--فلسفه حجاب استاد شهيد مطهري