من عضویت مجله معمار رو دارم ولی هنوز شماره جدید برام نیومده. البته من اسکنر ندارم اما هر وقت شماره جدیدش به دستم رسید اگه مطلب مهمی توش بود براتون توضیح میدم.میخاستم پیشنهاد کنم از دوستان هرکس میتونه اسکن کنه
آخه خیلی گرونه
6500 تومان
سلام وحید خان. Revit برنامه ایه که داره جای خودش رو باز میکنه و منم میخوام کم کم شروع کنم. اگه تهران بودم حتما مزاحمت میشدم ولی ...سلام بچه ها . افتتاح این تاپیک جدید رو به همتون تبریک میگم
امیدوارم حال همتون خوب باشه . یه نمونه دیگه از تمرینات برنامه رویت رو اینجا میذارم که این نمونه شبیه برجه که به راحتی مدلسازی کردم . امیدوارم خوشتون بیاد
حوصله نداشتم متریال بدم ولی هر موقع تکمیل شد کاملش رو هم میذارم
![]()
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد …
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت : ابرام اقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم …
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه هاش …
همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمی ره گُوشت بده نِنه !
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه … بُدُم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت: بده نِنه!
قصاب آشغال گوشت های اون جوون رو می کند می ذاشت برای پیره زن …..
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همینجور که با موبایلش بازی می کرد گفت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
جوون گفت: اّره … سگ من این فیله هارو هم با ناز می خوره … سگ شما چجوری اینارو می خوره؟
پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه … شیکم گوشنه سَنگم مُخُوره …
جوون گفت: نژادش چیه مادر؟
پیرزنه گفت: بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه …ایناره بره بچه هام ماخام اّبگوشت بار بیذارم !
جوونه رنگش عوض شد … یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشتای پیرزن …
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگیریفته بُودی؟
جوون گفت: چرا !
پیرزن گفت: ما غِذای سَگ نِمُخُورم نِنه … بعد گوشت فیله رو گذاشت اونطرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت !
قصابه شروع کرد به وراجی که: خوبی به این جماعت نیومده آقا … و از این خزعبلات …
…
و من همینجور مات مونده بودم !!
سلام به سپیده عزیزودوست داشتنی خودم چی شده چرادلت گرفته بخندبابا دخترکه نبایدناراحت باشهسلام
من امشب دلم گرفته این داستانه هم که........![]()
سلام به سپیده عزیزودوست داشتنی خودم چی شده چرادلت گرفته بخندبابا دخترکه نبایدناراحت باشه
خدابزرگه همه چیزهمون طوری میشه که دوست داری پس ناراحت نباش مشکل همیشه هستاصلاااااااااااا نمیشه بخندم
اصلا
من دیروزازصبح خوابیده بودم حالت تهوع وسرگیجه داشتم کسی هم خونه نبود آخه من بامادرپیرم زندگی میکنم اونم رفته مسافرت نه نهار ونه شام خلاصه دیروزجون دادم هرچی هم قرص خوردم نشد .حالاهم که درخدمت دوستان گفتن یکم بشینم پای پی سی شایدحالم خوب بشه.
تو از دوستهای خوب ما هستی. قدمت به روی چشممنم اميدوارم عينه محفل جمع صميميتون ادامه پيدا كنه.راستي منم تو جمع تون رام ميدين اخه من تازه ترم 3 هستم
نبینم ناراحت باشیااااااااا. چی شده جوون؟؟؟؟؟؟؟اصلاااااااااااا نمیشه بخندم
اصلا
نبینم ناراحت باشیااااااااا. چی شده جوون؟؟؟؟؟؟؟
من كه نميدونم مشكلت چيه ولي باشه دعا ميكنمنمیتونم بگم
فقط واسش دعا کنین
نیاد دق میکنم
کی گفت تو بیایی اینجاااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هان؟خیلی بدید!
من کاردانیم نمیشه بیام دیگه؟
علی می کشمت!دارم برات![]()
فرزانه جان تو جات سفته چون حق آب و گل داری. با خیال راحت اینجا فعالیت کن قدمت رو چشم.خیلی بدید!
من کاردانیم نمیشه بیام دیگه؟
علی می کشمت!دارم برات![]()
هرچه دلت خواست نه آن میشودنمیتونم بگم
فقط واسش دعا کنین
نیاد دق میکنم
منم دقیقا حس تو رو دارم. کاملا درکت میکنم.سلام بچه ها
هرچی به مهر نزدیکتر میشیم دلهره هام بیشتر میشه
از ایکه برم یه شهر دیگه میترسم
یه خواهر زاده دارم که اگه دوروز نبینمش میهمیرم![]()