مسئله جبر و اختیار یکی از مسائل پیچیده فلسفه بشری بوده است
به نظر من همان اندازه که جبر هست اختیار نیز هست.
مثالی میزنم
شما در حال رانندگی به یک چهار راه میرسید
در این چهار راه اختیار دارید یکی از راهها را انتخاب کنید
ولی وقتی وارد خیابان شدید اختیار دور زدن و گردش به چپ یا راست و غیره ندارید و بسته به ساختار طراحی خیابان که توسط شهرداری احداث شده است
در چهارچوب قوانین و ائین نامه رانندگی آن خیابان میتوانید سرعت خود را انتخاب کنید و کم یا زیاد حرکت کنید و یا از راست یا چپ حرکت کنید.
در زندگی نیز اولین قدم انتخاب و اختیار ما است
ولی وسط راه بعد از انتخاب با اختیار اگر خواستیم هر کاری بکنیم جبر به ما اجازه نخواهد داد.
قوانین الهی که شامل قوانین فیزیکی و شیمی و ریاضی و غیره هستند تعاریفی دارند و اجازه نمیدهند دست به هر کاری بزنیم.
اما آن گونه هم نیست که کاملا اسیر باشیم
بلکه ما اختیار داریم هر لحظه از اختیار خود بر حسب فضای زندگی اطراف خود انتخاب کنیم.
در خلقت ما هر چقدر رشد کنیم و به خداوند نزدیک تر بشویم به همان اندازه به خلیفه الهی بودن نزدیک تر میشویم و در نتیجه اختیار ما بیشتر میشود
و توان تغییر قوانین خلقت در وجود ما بیشتر میشود.
به حدی که میتوانیم به جائی برسیم که بگوئیم کن فیکون باش پس میباشد
اما تا رسیدن به آن مرحله ما اسیر هستیم.
همانند یک نطفه که اختیارش فقط در حد رسیدن به اسپرمی برای تشکیل سلول است.
سرعت این اسپرم نمیتواند از حد خاصی بیشتر شود.
وقتی به آنجا میرسد اختیارش فقط در حد چسبیدن به دیواره رحم است و نمیتواند وارد جهان فیزیکی شود.
وقتی بچه شد و بزرگ شد و به دنیا آمد از آنجا خارج میشود و در دنیای فیزیکی میتواند بخندد گریه کند بخورد و بیاشامد
هر چقدر بزرگتر میشود قدرتش بیشتر میشود و حوزه اختیاراتش و حوزه انتخابیش بزرگتر و بزرگتر میشود.
حال همین انسان روز به روز که به علوم مختلف تسلط پیدا میکند اختیارش و قدرت انتخابش بیشتر و بیشتر شده گسترش پیدا میکند.
بعنوان ثمال زمانی بود که وقتی بیماری در یک جامعه منتشر میشد هزاران کشته بر جای میگذاشت
ولی بشر از اختیار کسب علم خود استفاده کرد و به قدرت علم مجهز شد و اکنون بسیاری از بیماریها را به انتخاب خود در کنترل دارد.
حتی بالاترین مسئله که مرگ است اکنون در روسیه بنیاد بین المللی تاسیس شده و برای مرگ راهی پیدا کرده اند و در حال پیاده کردن آن
برای ریشه کردن همیشگی مرگ هستند،
کاری که زمانی برای بشریت یک خواب بود اکنون با اختیار تحصیل علم کم کم در حال عملی شدن است (برای اطلاعات بیشتر به سایت
www.2045.com مراجعه کنید )
بنابر این بشر را نزدیک شدن به خدا و تجهیز شدن به ابزار علم میتواند از اسارت خود و اسارت جهانی که درون آن بازیچه تقدیر است نجات پیدا کند.
و منظور امام به نظرم این بوده که بشر همیشه و در همه حال در چهارچوب خاصی محدود و بازیچه تقدیر است.
و هر چاره اندیشی با شکست مواجه میشود مگر اینکه به فرموده خداوند در قران: لاتنفذوا الا بسلطان
نمیتوان از اقطار آسمانها و زمین عبور کرد مگر با تسلط و قدرت.