***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

بیتا24

عضو جدید
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
و درود خدا بر او ، فرمود :
يَأْتِى عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ
روزگارى بر مردم خواهد آمد كه محترم نشمارند جز سخن چين را ،
وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ
و خوششان نيايد جز از بدكار هرزه ،
وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ
و ناتوان نگردد جز عادل.
يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً
در آن روزگار كمك به نيازمندان خسارت ،

وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً
و پيوند با خويشاوندى منّت گذارى ،
وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ
و عبادت نوعى برترى طلبى بر مردم محسوب مى شود
فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ
در آن روز حكومت با مشورت زنان ،
وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ .
و فرماندهى خردسالان و تدبير خواجگان اداره مى گردد.




ما زنها شاخ داریم؟
 

بیتا24

عضو جدید
حکمت 238 نهج البلاغه -مشكلات تشكيل خانواده(اخلاقى، اجتماعى)

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
و درود خدا بر او ، فرمود :
الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا
زن همه اش زحمت و دردسر است
وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا .
و زحمت بارتر اينكه چاره اى جز بودن با او نيست.





منظورش رو نمیفهمم...شاید شما بفهمید
 

بیتا24

عضو جدید
من زن هستم ولی نصف عقل نیستنم


علي عليه‏السلام بعد از جنگ جمل، كه به صحنه گرداني عايشه و به بهانه خونخواهي عثمان خليفه سوم برپا شد،

مردم! ايمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، و خرد ايشان ناتمام. نشانه ناتمامي ايمان، معذور بودنشان از نماز و روزه است ـ




خود شما مطمئنا میشناسید زنهایی رو که کارهای خیلی بزرگی رو در سراسر دنیا انجام دادن

بنظرمن یکی از علل عقب افتادگی کشورهای مسلمان هم همین است که زن همیشه از جامعه حذف شده.....
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکمت 238 نهج البلاغه -مشكلات تشكيل خانواده(اخلاقى، اجتماعى)

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
و درود خدا بر او ، فرمود :
الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا
زن همه اش زحمت و دردسر است
وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا .
و زحمت بارتر اينكه چاره اى جز بودن با او نيست.





منظورش رو نمیفهمم...شاید شما بفهمید

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
و درود خدا بر او ، فرمود :
يَأْتِى عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ
روزگارى بر مردم خواهد آمد كه محترم نشمارند جز سخن چين را ،
وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ
و خوششان نيايد جز از بدكار هرزه ،
وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ
و ناتوان نگردد جز عادل.
يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً
در آن روزگار كمك به نيازمندان خسارت ،

وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً
و پيوند با خويشاوندى منّت گذارى ،
وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ
و عبادت نوعى برترى طلبى بر مردم محسوب مى شود
فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ
در آن روز حكومت با مشورت زنان ،
وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ .
و فرماندهى خردسالان و تدبير خواجگان اداره مى گردد.




ما زنها شاخ داریم؟


بیتا خانوم ازین سخن ها تو نهج البلاغه زیاد هست
چند تا نکته رو در نظر بگیرید:
1- بیشتر این سخن ها مربوط به حکمت ها و خطبه ها میشه که در واقع نقل قوله و احتماله جابه جا شدن کلمات خیلی زیاده و ممکنه منظور درست منتقل نشه

2- باید ببینید کجا این حرف هازده شده

3- این به این معنی نیست که این موارد پاسخی نداره فقط با مسیری که این تاپیک داره طی میکنه همخوانی نداره, مطمئنا به این حکمت ها و خطبه ها هم میرسیم, ما قرارمون اینه که خارج از برنامه هفتگی نریم

به عنوان مثال میتونید انتهای نامه 31 رو که بخشیش راجع به خانوم ها هست بخونید و راجع بهش سوال بپرسید

4- سوال هایی که در موضوع هفتگیه تاپیک نیست رو میتونید از اعضای فعال تاپیک به صورت جداگانه بپرسید

5- نهج البلاغه فقط راجع به زن ها نیست, این بحث ها تقریبا در تمام باشگاه در جریانه, در حالی که فقط بخش کوچکی از نهج البلاغه مربوط به این مساله میشه

یکی از هدفای این تاپیک اینه که به مسائل خیلی مهمتری پرداخته بشه
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام دوست خوبم
تا جایی که ذهن محدودم یاری کنه کمکتون می کنم
به نظر من منظور حضرت از این حکمت اینه که یعنی ازدواج و زن و فرزند مسولیت دارد ه
وکسی که از دواج می کنه باید سختی به دوش بکشه
واین زحمت و سختی ها اصلا بد نیست
که خیلی هم خوبه
ادمیزاد باید تو زندگیش درد و سختی داشته باشه
این سختی هاس که محرکه و ما رو به فعالیت وا میداره
 

بیتا24

عضو جدید
بیتا خانوم ازین سخن ها تو نهج البلاغه زیاد هست
چند تا نکته رو در نظر بگیرید:
1- بیشتر این سخن ها مربوط به حکمت ها و خطبه ها میشه که در واقع نقل قوله و احتماله جابه جا شدن کلمات خیلی زیاده و ممکنه منظور درست منتقل نشه

2- باید ببینید کجا این حرف هازده شده

3- این به این معنی نیست که این موارد پاسخی نداره فقط با مسیری که این تاپیک داره طی میکنه همخوانی نداره, مطمئنا به این حکمت ها و خطبه ها هم میرسیم, ما قرارمون اینه که خارج از برنامه هفتگی نریم

به عنوان مثال میتونید انتهای نامه 31 رو که بخشیش راجع به خانوم ها هست بخونید و راجع بهش سوال بپرسید

4- سوال هایی که در موضوع هفتگیه تاپیک نیست رو میتونید از اعضای فعال تاپیک به صورت جداگانه بپرسید

5- نهج البلاغه فقط راجع به زن ها نیست, این بحث ها تقریبا در تمام باشگاه در جریانه, در حالی که فقط بخش کوچکی از نهج البلاغه مربوط به این مساله میشه

یکی از هدفای این تاپیک اینه که به مسائل خیلی مهمتری پرداخته بشه


خوندم و قانع نشدم

تا مسیر تاپیک تون عوض نشده....فعلا بای
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من زن هستم ولی نصف عقل نیستنم


علي عليه‏السلام بعد از جنگ جمل، كه به صحنه گرداني عايشه و به بهانه خونخواهي عثمان خليفه سوم برپا شد،

مردم! ايمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، و خرد ايشان ناتمام. نشانه ناتمامي ايمان، معذور بودنشان از نماز و روزه است ـ




خود شما مطمئنا میشناسید زنهایی رو که کارهای خیلی بزرگی رو در سراسر دنیا انجام دادن

بنظرمن یکی از علل عقب افتادگی کشورهای مسلمان هم همین است که زن همیشه از جامعه حذف شده.....

همون طور که اقا احسان گفتند این تایپیک برنامه هفتگی داره
اگر می خواهید واقعابه جوابتون برسید که حتما همی ن طوره
در چند هفته اینده ما به این حکمت ها می رسیم
وان شالله اونجا جواب منطقی برای تمام سوالات هست
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه قابل تغییر نیست پس این همه تلاش و کوشش چیه؟؟
بزار چیزی که هست اتفاق بیفته چون نمیشه تغییرش داد

سلام دوست عزيز
در مورد سوالتون در مورد تقدير و يا بهتر بگم قضا و قدر الهي يه توضيح كوچيك ميدم اميدوارم بتونم كمكتون بكنم
قدر به منزله فهم و درك آدماست يا به عبارت ديگه قدر همون چيزيه كه ما از خدا مي خوايم و يا يه جور ديگه قدر اون چيزيه كه به دست ما تغيير ميكنه به عنوان مثال ما صدقه ميندازيم و يه حادثه كه قرار بوده برامون اتفاق بيفته عقب ميفته اما قضا اون چيزيه كه خدا مقرر كرده و قابل تغيير نيست
پس قدر رو ميشه تغيير داد ولي قضا رو نه و قضا حتما اتفاق ميفته
يكي از دوستان فرموده بودند كه ما ميتونيم از قضا به قدر پناه ببريم، اين جمله كاملا غلطه چون قضا حتميه و به هيچ وجه قابل تغيير نيست
به عنوان مثال
ما يه اجل معلق داريم و يه اجل حتمي
اجل معلق ما تابع قوانين قدر هستش يعني به واسطه احسان به پدر و مادر، نيكي به ايتام ، صدقه و خيلي چيزاي ديگه عمرمون زياد ميشه و بالعكس اما اجل حتميه ما كه همون قضاي الهيه قابل تغيير نيست
به طور كلي بعضي موارد توي زندگيمون اجباريه و تابع قضاي الهيه (يه مثال ديگه جنسيت آدماست، من پسرم و اين قضاي الهي بوده) ولي بعضي موارد اجباري نيست و قابل تغيير به دست خودمونه كه تابع قوانين قدر ميشه
در مورد جمله حضرت امير (ع) هم توي صفحه 22 يه توضيح كوچيك داده بودم كه بازم اميدوارم كافي بوده باشه
ببخشيد كه زياد حرف زدم
يا علي
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
اي علي! باران رحمت بر كوير سينه اي
آسماني عشق، يعني شهري از آيينه اي
وسعتي نوري كه دنيا دائماً محتاج توست
سرزميني ناتمامي، آسمان ها تاج توست


دوستان پایان هفته ی سوم را اعلام می کنیم
و با مدد از شاه نجف مولا علی علیه السلام به سراغ برنامه ی هفته ی چهارم می رویم

خطبه 83از خطبه های شگفت اور مولا که به خطبه غرا معروف است

شنبه از الحمدالله الذی تا تقدیم نذره
ستایش خدای را سزاست تا ناروا بترساند
وحکمت 20
.
از لغزش مردم نيک و با شخصيت چشم پوشی کنيد[12] چرا که هيچيک از آنها لغزش نمي کند مگر اينکه دست خدا به دست اوست و او را بلند مي نمايد
و قال [ع ] : اقيلوا ذوی المروءات عثراتهم ، فما يعثر منهم عاثر الا و يد الله بيده يرفعه

یک شنبه ازاوصیکم عباد تا محاسبون علیها
سفارش می کنم شما بندگان خدا تا اعمال خود محاسبه می شوید
وحکمت 21
ترس با ياس مقرون شده و کم روئی با محروميت و فرصتها مي گذرد همچون عبور ابرها بنابراين فرصتهای نيک را غنيمت بشماريد
- و قال [ع ] : قرنت الهيبه بالخيبه ، و الحياء بالحرمان ، والفرصه تمر مر السحاب ، فانتهزوا فرص الخير
دوشنبه از فان دنیا تاصیور الفنا
اب دنیا تا به پیش می تازند
و حکمت 22
ما را حقی است که اگر به ما داده شود [ آزاديم ]والا در عقب شتر سوار خواهيم شد [ و همچون اسيران خواهيم بود ] هر چند زمانی طولانی بر اين حال بگذرد . شريف رضیمي گويد : اين از سخنان لطيف و فصيح امام [ ع ] است و معنای آن اين است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و کم ارزش خواهيم بود . و اين بدين جهت است کسیکه در رديف انسان سوار مي شود در قسمت آخر مرکب سوار خواهد بود همچون برده و اسير و امثال آنها . - و قال [ع ] : لنا حق : ، فان اعطيناه ، و الا رکبنا اعجاز الابل ، وان طال السری قال الرضی : و هذا من لطيف الکلام و فصيحه ، و معناه : انا ان لم نعط حقنا کنا اذلاء و ذلک ان الرديف يرکب عجز البعير ، کالعبد و الاسير و من يجری مجراهما
سه شنبه از حتی اذا تا و نوال ثواب
تا انجا که تا پاداش می کشاند
و حکمت23
کسيکه عملش او را کند سازد . نسبش او را سرعت نخواهد بخشيد .
وقال [ع ] : من ابطا به عمله لم يسرع به نسبه
چهار شنبه ازعباد المخلقون تا و مضطرب المهل
بندگانی که تا تلاش کنند
و حکمت24
از جمله کفاره های گناهان بزرگ به فرياد مصيبت زدگان رسيدن و تسلي دادن به رنجديدگان است
وقال [ع ] : من کفارات الذنوب العظام اغاثه الملهوف ، والتنفيس عن المکروب
پنج شنبه ازفیالها امثالها تامن هول معاده
وه چه مثال هایی تا برکنار باشید
و حکمت 25
ای فرزند آدم هنگامی که ببينی پروردگارت پیدر پینعمتهايش را بر تو مي فرستد در حاليکه تو معصيت او را مي کنی بترس [ که مجازات سنگينی در انتظار تو است ] .
و قال [ع ] : يابن آدم ، اذا رايت ربک سبحانه يتابع عليک نعمه و انت تعصيه فاحذره

جمعه جمع بندی مطالب در طول هفته

حتما حتما برای نیازمندان دعا کنید







 
آخرین ویرایش:

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیتا خانوم ازین سخن ها تو نهج البلاغه زیاد هست
چند تا نکته رو در نظر بگیرید:
1- بیشتر این سخن ها مربوط به حکمت ها و خطبه ها میشه که در واقع نقل قوله و احتماله جابه جا شدن کلمات خیلی زیاده و ممکنه منظور درست منتقل نشه

2- باید ببینید کجا این حرف هازده شده

3- این به این معنی نیست که این موارد پاسخی نداره فقط با مسیری که این تاپیک داره طی میکنه همخوانی نداره, مطمئنا به این حکمت ها و خطبه ها هم میرسیم, ما قرارمون اینه که خارج از برنامه هفتگی نریم

به عنوان مثال میتونید انتهای نامه 31 رو که بخشیش راجع به خانوم ها هست بخونید و راجع بهش سوال بپرسید

4- سوال هایی که در موضوع هفتگیه تاپیک نیست رو میتونید از اعضای فعال تاپیک به صورت جداگانه بپرسید

5- نهج البلاغه فقط راجع به زن ها نیست, این بحث ها تقریبا در تمام باشگاه در جریانه, در حالی که فقط بخش کوچکی از نهج البلاغه مربوط به این مساله میشه

یکی از هدفای این تاپیک اینه که به مسائل خیلی مهمتری پرداخته بشه

سلام آقا احسان گل
با تمام احترامي كه به شما و قوانين اين تاپيك قائل هستم بايد بگم كه من هم قانع نشدم!!!
مخصوصا جمله آخرتون تعجب برانگيز بود
يا علي
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام آقا احسان گل
با تمام احترامي كه به شما و قوانين اين تاپيك قائل هستم بايد بگم كه من هم قانع نشدم!!!
مخصوصا جمله آخرتون تعجب برانگيز بود
يا علي

سلام آقا بابک
اگر دقیقا بگید کجای اون 5 موردی که گفتم مشکل داشت ممنون میشم. بخصوص اینکه بگید راجع به چه چیزی قرار بوده قانع بشید

پیام های بیتا خانوم فقط مربوط به مسئله زن در نهج البلاغه بود و کوچکترین توجهی به پاسخ من به دو پیام اولشون هم نداشتند. شما باید با درنظر گرفتن شرایط پاسخ من رو بخونید. مسئله زن در نهج البلاغه به خودیه خود مهمه, ولی بخش کوچکی از نهج البلاغه محسوب میشه, و ما هدفمون پرداختن به کل نهج البلاغه هست, بخاطر همین گفتم که هدف اینه که به مسائل مهمتری پرداخته بشه, جمیع این موارد از مسئله خانوم ها خیلی با اهمیت تره. درست نیست که یکدفعه وسط تاپیک تمام موارد مربوط به زن اون هم بصورت گزیده آورده بشه. و هیچ فرصتی برای پاسخ داده نشه. هرچیزی یه جایی داره

علی یارتون
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
جمع بندی هفته سوم تاپیک نهج البلاغه# بخش اول

جمع بندی هفته سوم تاپیک نهج البلاغه# بخش اول

سلام به همه دوستای خوبم

اول ممنون از همه عزیزانی که با حوصله پیام های همدیگرو میخونند و نظر میدند, من شخصا تو این 3هفته خیلی چیزها ازتون یادگرفتم.
من وقتم یکم آزاد شده, چند بار در طول هفته بهتون سر میزنم و بهتون یادآوری میکنم به تاپیک سربزنید. خودم تو این چند هفته نبودم, نمیتونستم خیلی بگم چرا نیستید یا حضورتون کمرنگه, ولی ان شاء الله ازین به بعد هستم و شاید یه روز در میون بهتون پیام بدم.
این هفته هم پیام های خیلی قشنگی داشتیم, یکی ازین پیام هارو براتون آوردم:

اول یک جمله زیبا که یارانراد قرار داد:
ما مامور به انجام وظیفه ایم نه مامور به نتیجه

این جمله فوق العاده زیباست, و به نظر من یکی از بزرگترن فلسفه های زندگی هستش و میتونه مفهومی مشابه با جمله زیر باشه:

اندکی مهلت ده،به زودی تاریکی برطرف میشود،گویا مسافران به منزل رسیده اند و آن کس که شتاب کند به کاروان خواهد رسید.

با توجه به این در مورد این جمله هم بحث زیاد بوده, من برداشت شخصی خودم از این دو جمله رو میگم و اگر دوست داشتید بیشتر در موردشون بحث کنید:
در صحبت های حضرت یکی از مواردی که اشاره شده بود, آرزوهای دست نیافتنی بود. همونطور که حضرت گفتند و خودمون هم میدونیم دنیا فانی هست, ما هر آرزو و هدفی که داشت باشیم, ممکنه درست قبل از دست یابی بهش از دنیا بریم, شاید رتبه 1 کنکور باشید ولی روزی که میخوای وارد دانشگاه بشی تصادف کنی, شاید روز دفاع دکتری تصادف کنی, یا روزی که بزرگترین معاملت رو میخوای انجام بدی. پس هیچ آرزویی لزوما دست یافتنی نیست.

ولی اگه اینجوری باشه دیگه تلاش چه معنی داره؟
ما هدفمون نباید یک مقصد باشه, در واقع مهم راهی هست که ما داریم طی میکینیم, راهی خوش آب و هوا و سرسبز رو در نظر بگیرید, هرچقدر جلوتر میری زیباتر میشه, رسیدین به هیچ مقصدی لذت بخشتر از عبور از همچین مسیری نیست, ما اگر باور داشته باشیم در چنین مسیری هستیم و واقعا باشیم هر اتفاقی که در دنیا برامون بیافته برامون زیبا و لذت بخش هست و هر وقت در این مسیر متوقف بشیم (مرگ) در واقع در مقصد قرار داریم. هرچقدر در این راه تلاش و کوشش بیشتری داشته باشیم بعد از مرگ که چشم دلمون باز میشه میبینیم که به کاروانی از انسان هایی با مقام بالاتر رسیدیم. پس بهتره زودتر به خودمون بجنبیم (شتاب کنیم) تا با بهترین ها باشیم.

جمله دیگه ای که خیلی توجه بچه هارو به خودش جلب کرده بود:
وَ قَالَ [عليه السلام] مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : هر فريب خورده اى را نمى شود سرزنش كرد


و اما در مورد این جمله:
کارها دستخوش تغییرند،آنسان، که گاه تدبیر سبب مرگ می شود.
شاید یکم ترجمه به اشتباه بندازتمون, منظور اینه با تدبیر خودمون حتی میتونیم مرگ که جزو مقدرات هست رو نیز دستخوش تغییر دهیم.

و در انتهای پیام هم یک نقل قول قرآنی زیبا, باتشکر از آقا بابک عزیز:

ما اقبح الخضوع عند الحاجه، و الجفاء عند الغني
چه زشت است فروتني هنگام نيازمندي و تنگدستي، و ستم و سختگيري هنگام بي نيازي
سوره معارج آيات 19 تا 28
كه انسان مخلوقي حريص است(19) چون شر رسد ناله كننده است(20) و چون خير رسد منع كننده است(21) مگر نمازگزاران(22) آنانكه دائم در نمازند (23) و آنانكه كه در مالشان حقي معين(24) براي سائل و محرومان است(25) و انان كه روز جزا را تصديق كنند(26) و آنان كه از عذاب خداي خويش ترسانند(27) كه عذاب پروردگارشان حتمي است(28)
 
آخرین ویرایش:

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
جمع بندی هفته سوم تاپیک نهج البلاغه# بخش دوم

جمع بندی هفته سوم تاپیک نهج البلاغه# بخش دوم

و اما جمله منتخب این هفته:
مطمئن ترین رشته ای که به آن چنگ زدی رشته پیوند میان تو و خداست.

یکم کار این هفتمون سخته, ولی در عوض عمل بهش فوق العاده آرامش بخش هست. اگر توکلمون به خدا باشه و خودمون رو به قدرت لامتنهیش متصل بدونیم, هیچ قدرتی نمیتونه تضعیفمون کنه.
این هفته میخوایم تمرین که کار خودمون رو در گرو بنده خدانبینیم.
ممکنه در جایی باشیم که کسانی پیشمون میان تهدیدمون کنن اگر امروز نزاری رد بشم, روزی که کارت بمن بیافته تلافی میکنم, یا بهمون پیشنهاد خاصی بدن.
ممکنه از ترس بنده خدا دروغ بگیم یا حق کس دیگه ای رو ضایع کنیم
و..........
تمرین این هفتمون اینه که در چنین موقعیت هایی کوچکترین ارزشی برای حرف های مردم و اتفاقات قائل نشیم, کار ما با خداست نه با بنده خدا. اگر اون نخواد هیچ آسیبی به ما نمیرسه.

جمله منتخب هفته دوم:
آنچه را نمی پسندی که درباره ات بگویند تو نیز در حق دیگران مگو

جمله منتخب هفته اول:
آنچه نمیدانی مگو و آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور


و در نهایت جملات منتخب خودتون (اگر اشتباهی هست یا کسی جا افتاده حتما بهم بگید):


901010:
کارها دستخوش تغییرند،آنسان، که گاه تدبیر سبب مرگ می شود.

Eng shimi:

1- دنیا را خدای خویش ساختند، پس دنیا آنان را به بازی گرفت و آنان سرگرم بازی با دنیا شدند ، و آنچه را به دنبال آن است از یاد بردند.

2- مطمئن ترین رشته ای که به آن چنگ زدی رشته پیوند میان تو و خداست.

3- اندک نعمتی که از جانب خدای سبحان باشد بزرگ تر و گرامی تر از فراوان نعمتی است که از غیر از خدا برسد، اگرچه همه نعمت ها در واقع از اوست.


Nafis.68:
بپرهیز از غیرت نشان دادن بیجا که درستکار را به بیمار دلی و پاکدامن را به بد گمانی رساند


Zeinab70:

1-استوارترین وسیله ای که می توانی به آن چنگ زنی رشته ای است که بین تو و خدای تو قرار دارد.
2-بدی ها را به تاخیر انداز زیرا هر وقت بخواهی می توانی انجام دهی.


Sara.hoseini:

1-هركس قدر و منزلت خويش را بداند حرمتش باقى است،
2-استوارترين وسيله اى كه مى توانى به آن چنگ زنى، رشته اى كه بين تو و خداى تو قرار دارد.


Mahsa66:
خشم را فروخور که من جرعه ای شیرین تر از آن ننوشیدم و پایانی گواراتر از آن ندیدم.


بابک خسروی:

1-اندک نعمتی که از جانب خدای سبحان باشد بزرگ تر و گرامی تر از فراوان نعمتی است که از غیر از خدا برسد، اگرچه همه نعمت ها در واقع از اوست.
2- كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشى به مرگ مى انجامد


Dordoone و F A R Z A N E:

چه بسا ، خواسته هایی داری که اگر داده شود مایه ی هلاکت دین تو خواهد بود ، پس خواسته های تو بگونه ای باشد که جمال و زیبایی تو را تامین ، و رنج و سختی را از تو دور کند.پس نه مال دنیا برای تو پایدار ، و نه تو برای مال دنیا باقی خواهی ماند.


Bahar01:

كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشى به مرگ مى انجامد


Ehsan_M:

1-آنچه در دست داری, پیش من بهتر است از آن که که چیزی از دیگران بخواهی, وتلخی نا امیدی بهتر از درخواست از دیگران است.
2-هرکس پرحرفی میکند یاوه می گوید.


 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
من زن هستم ولی نصف عقل نیستنم


علي عليه‏السلام بعد از جنگ جمل، كه به صحنه گرداني عايشه و به بهانه خونخواهي عثمان خليفه سوم برپا شد،

مردم! ايمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، و خرد ايشان ناتمام. نشانه ناتمامي ايمان، معذور بودنشان از نماز و روزه است ـ




خود شما مطمئنا میشناسید زنهایی رو که کارهای خیلی بزرگی رو در سراسر دنیا انجام دادن

بنظرمن یکی از علل عقب افتادگی کشورهای مسلمان هم همین است که زن همیشه از جامعه حذف شده.....

ولی تو جامعه ما اصلا زن ها حذف نشدن
و به اندازه مردها در جامعه حضور دارن
کشور ما هم با اینکه مسلمان هست ولی از کشورهای دیگه خیلی هم جلوتره
می بینید که همه کشورهای به نظر خودشون روشن فکر الان به چه وضعی افتادن
 
آخرین ویرایش:

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا فریبنده ای است که زود می گذرد، نوری است که غروب می کند، و تکیه گاهی است که رو به خرابی دارد.
روی خوب نشان می دهد تا کسی که از آن گریزان است به آن انس گیرد، و کسی که انکارش کرده به آن مطمئن گردد.
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما را حقی است که اگر به ما داده شود [ آزاديم ]والا در عقب شتر سوار خواهيم شد [ و همچون اسيران خواهيم بود ] هر چند زمانی طولانی بر اين حال بگذرد . شريف رضی مي گويد : اين از سخنان لطيف و فصيح امام [ ع ] است و معنای آن اين است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و کم ارزش خواهيم بود . و اين بدين جهت است کسیکه در رديف انسان سوار مي شود در قسمت آخر مرکب سوار خواهد بود همچون برده و اسير و امثال آنها . - و قال [ع ] : لنا حق : ، فان اعطيناه ، و الا رکبنا اعجاز الابل ، وان طال السری قال الرضی : و هذا من لطيف الکلام و فصيحه ، و معناه : انا ان لم نعط حقنا کنا اذلاء و ذلک ان الرديف يرکب عجز البعير ، کالعبد و الاسير و من يجری مجراهما
شايد بهتر باشه اين جمله رو اينطوري ترجمه كنيم:
خلافت بهره ماست اگر آنرا بما دادند خواهيم گرفت و اگر ندادن بر كفل شتر سوار شده و هرگز دست برنداشته و مهار شتر را يكباره به دست غصب كنندگان نميسپاريم هر چند طول بكشد
 

Ehsan_M

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن هنگام که نفرت دارندگان, به آن دل بستند و بیگانگان به آن اطمینان کردند, چونان اسب چموش پاها را بلند کرده, سوار را بر زمین می کوبد, و با دام های خود آن هارا گرفتار میکند, و تیرهای خود را به سوی آن ها پرتاب مینماید. طناب مرگ را به گردن انسان می افکند, به سوی گور تنگ و جایگاه وحشتناک میکشاند................


 

هستی_101

عضو جدید
برای ما حقی است ،پس اگر آن را به ما بدهند خواهیم گرفت و اگر ندادند بر شتر ها سوار می شویم،هرچند این سیر و شبروی دراز باشد(سختی را بر خود هموار نموده،شکیبایی از دست نمیدهیم هر چند به طول انجامد)
مرگ از هلاک کردن (آن ها و بیچارگانشان)باز نمی ایستد،و بازماندگان ،از ارتکاب گناه دست باز نداشته پشیمان نمی شوند ،و از رفتار گذشتگان پیروی می نمایند،و پی در پی (می ایند و )می گذرند تا پایان فنا و نیستی منتهی می شود (همه بمیرند)
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
براى بازخواست در باره عمرى كه سپرى كرده‏اندبراى‏شنيدن حكم قاطع ميان حق و باطل، و گرفتن نتيجه اعمال، و سقوط در كيفر، و وصول به پاداش به سرای باقی می روند

چند قطعه پارچه ناچيز لباس او ميشود كه براى پوشيدنش به اندازه‏گيرى‏ها وصرف وقت‏هاى طولانى خياطان و ايستادن در برابر آئينه‏هاى نيم قد و تمام قد هيچ‏نيازى نيست، ملاحظه سرما و گرما و شب و روز و مقبوليت در ميان مردم وآرايش براى اندام در اين لباس بسيار موقت و بى‏دوام شرط نميشود،زيرا اين خود مسافر نيست كه آنرا مى‏پوشد،بلكه ديگران كه خودچند صباح ديگر از همين گذرگاه عبور خواهند كرد با ديده گريان براى اومى‏پوشانند.خياط زبردست اين لباس فرجامين خياط همان لباس نخستين‏است كه هنگام ورود از دروازه زندگى،قابله‏اى تبسم‏كنان بر او پوشانده بود.
 
بالا