تفسیر و حفظ روزانه یک آیه از قرآن کریم

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
آيه

وَكُنتُمْ أَزْوَ اجاً ثَلاَثَةً

فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَآ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ

وَأَصْحَابُ الْمَشْئَمَةِ مَآ أَصْحَابُ الْمَشْئَمَةِ

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ

أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ

فِى جَنَّاتٍ النَّعِيمِ

ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ

وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ‏

عَلَى‏ سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ

مُّتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ‏


ترجمه

و (در آن روز) شما سه گروه باشيد.
پس (گروه اول) اصحاب يمين (گروه دست راستى) هستند، اصحاب يمين چه گروهى هستند! (گويى تجسّم سعادتند.)
و (دسته دوم دسته سمت چپ) اصحاب شقاوتند، آن اصحاب شقاوت چه هستند؟ (گويى تبلور بدى‏هايند.)
(گروه سوم) پيشگامانى (در خيرات هستند كه در گرفتن پاداش نيز)، پيشگامند.
آنان مقرّبان درگاه خداوند هستند.
در باغ‏هاى پرنعمت خواهند بود.
(آنان) گروه زيادى از پيشينيان (و امّت‏هاى قبل) خواهند بود
و گروه كمى از متاخّرين.
بر تخت‏هايى چيده شده و مرصّع
در حالى كه روبروى يكديگرند، تكيه داده‏اند.

نکته ها


«ميمنة» از «يُمن» به معناى بركت و سعادت و «مشئمة» از «شؤم» به معناى شقاوت است، بعضى گفته‏اند: مراد از اين دو كلمه، سمت راست و چپ است. زيرا در قيامت، نامه خوبان به دست راست و نامه تبه‏كاران به دست چپشان داده مى‏شود. چنانكه دليل نام‏گذارى يَمَن و شام، آن است كه يمن، در سمت راست كعبه و شام، در سمت چپ كعبه واقع شده است.
«ثُلّة» به معناى گروه و جماعت است كه به قرينه آيه «و قليل من الاخرين» مراد از آن، جماعتى بزرگ است. «سُرر» جمع «سَرير» به تختى كه سرورآور باشد گفته مى‏شود. «موضونة» به معناى چيده شده و جواهرنشان است. امام باقرعليه السلام فرمود: تخت‏هاى بهشتيان، بافته‏هايى از درّ و ياقوت در ميان دارد.(16)
فرشتگان همه يك‏دست مؤمن و تسليم فرمانند، «يفعلون ما يؤمرون»(17) جنّيان به دو دسته مؤمن و كافر تقسيم مى‏شوند، «و انّا منّا المسلمون و منّا القاسطون»(18) ولى انسان‏ها سرانجام به سه گروه تقسيم مى‏شوند. «كنتم ازواجا ثلاثة» چنانكه در سوره فاطر نيز مردم سه دسته تقسم شده‏اند. «فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات»(19) يك گروه، افراد ظالم و گنهكار، يك گروه، افراد متوسط و ميانه، يك گروه، افراد عالى و ممتاز.
در قرآن كريم، براى سبقت و پيشى گرفتن از ديگران مصاديقى بيان شده است، از جمله:
سبقت در ايمان. «سبقونا بالايمان»(20)
سبقت در انفاق و جهاد. «لايستوى منكم مَن أنفق من قبل الفتح و قاتل اولئك اعظم درجةً من الّذين انفقوا من بعد و قاتلوا»(21)،«و فى ذلك فليتنافس المتنافسون»(22)
سبقت در كارهاى نيك. «فاستبقوا الخيرات»(23)
سبقت در نعمات موعود الهى در بهشت.
امام باقرعليه السلام، مصداق بارزِ «السّابقون السّابقون» را، انبيا(24) و حضرت على‏عليه السلام، يكى از مصاديق آن را، سبقت گيرندگان به سوى نمازهاى پنج‏گانه دانسته‏اند.(25)
منظور از قرب در آيه «أولئك المقرّبون»، قرب منزلت است نه منزل و مكان.
قرب به خداوند با ادّعا حاصل نمى‏شود، راه و روش و دليل دارد، يهوديان مى‏گفتند: ما مقرّبان درگاه خدا هستيم. «نحن أبناء اللّه و أحباؤه»(26) ولى قرآن مى‏فرمايد: مقرّبان كسانى هستند كه در كمالات پيشقدم باشند. «و السّابقون السّابقون أولئك المقرّبون»
در تقسيم بندى سه گروه، نام سابقون متأخّر آمده، شايد به دليل آن‏كه تعدادشان كمتر است، ولى در تجليل، ابتدا از آنان تجليل شده است، سپس از اصحاب يمين و ديگران، چون مقامشان والاتر از ديگران است.
16) بحار، ج 8، ص‏218.
17) تحريم، 6.
18) جن، 14.
19) فاطر، 32.
20) حشر، 10.
21) حديد، 10.
22) مطففين، 26.
23) بقره، 148.
24) بصائرالدرجات، ص‏448 ؛ تفسير راهنما.
25) تفسير نورالثقلين.
26) مائده، 18.



پيام ها




1- حضور در قيامت و كيفيّت محشور شدن، به قدرى حتمى است كه گويا در گذشته محقق شده است. «كنتم أزواجاً ثلاثة»
2- در شيوه تبليغ و آداب گفتگو، ابتدا بيانِ خلاصه‏ى مطلب و سپس تفصيل آن، مطلوب است. «كنتم أزواجاً ثلاثة - فاصحاب - فاصحاب - و السّابقون»
3- نيك‏بختى يا بدبختى، سعادت يا شقاوت، در قيامت دائمى است. «فاصحاب الميمنة... فاصحاب المشئمة» (كلمه «اصحاب» جمع «صاحب» به معناى مصاحب و ملازم و جدا نشدنى است)
4- سبقت در ايمان و عمل و خيرات ونيكى‏ها ارزش است. «والسّابقون السّابقون»
5 - كسانى كه در دنيا به سوى خيرات سبقت مى‏گيرند، در آخرت براى دريافت پاداش مقدّم‏ترند. «السّابقون...أولئك المقرّبون»
6- پيشگامان در نيكى‏ها، بايد در جامعه مقرّب باشند. «أولئك المقرّبون»
7- بهشت، محلّ كاميابى‏هاى مؤمن است. «جنات النّعيم»
8 - مقام معنوى، بالاتر از كاميابى مادّى است. ابتدا فرمود: آنان مقرّب درگاه ما هستند، «أولئك المقرّبون» سپس فرمود: در باغ‏هاى بهشتى قرار مى‏گيرند. «فى جنّات النّعيم»
9- پيش‏كسوتان و پيشينيانِ صالح فراموش نشوند. «ثلّة من الاولين»
10- براى برانگيختن شوق و علاقه، بيان خصوصيات بهشت لازم است. (كيفيّت تخت‏ها «موضونة» چگونگى نشستن «متقابلين»)
11- شيوه نشستن بهشتيان، نشستنِ گرداگرد است تا افراد روبروى يكديگر قرار گيرند و چهره به چهره شوند. «متقابلين»
12- از آداب پذيرايى، فراهم نمودن جايى است كه مهمان در آن احساس راحتى كند. «على سرر... متّكئين عليها»
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 12

آیه 12

فِي جَنّاتِ النَّعِيمِ (12)
در باغهاى پرنعمت بهشت (جاى دارند).


تفسیر :

«آنها مقربانند»! (أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ). «سابِقُون» كسانى هستند كه نه تنها در ايمان پيشگامند، كه در اعمال خير و صفات و اخلاق انسانى نيز پيشقدم اند، آنها «اسوه» و «قدوه» مردمند، امام و پيشواى خلقند، و به همين دليل مقربان درگاه خداوندِ بزرگند.
بنابراين، اگر بعضى از مفسران پيشگام بودن آنها را تنها به سبقت در «طاعة الله» (اطاعت خدا) يا نمازهاى پنجگانه، يا جهاد، يا هجرت، يا توبه، و امثال آن تفسير كرده اند، هر كدام گوشه اى از اين مفهوم وسيع را مورد توجه قرار داده اند، و گرنه اين كلمه، اينها، و غير اينها از خيرات و بركات را، شامل مى شود، و نيز اگر در روايات اسلامى گاه «سابقون» به چهار نفر «هابيل»، «مؤمن آل فرعون» و «حبيب نجار» كه هر كدام در امّت خود پيشگام بودند، و همچنين «امير مؤمنان على بن ابى طالب»(عليه السلام) كه نخستين مسلمان از مردان بود تفسير شده، در حقيقت بيان مصداقهاى روشن آن است، و به معنى محدود ساختن مفهوم آيه نيست.(1)
در حديث ديگرى آمده است: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: أَ تَدْرُونَ مَنِ السّابِقُونَ إِلى ظِلِّ اللّهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ؟: «آيا مى دانيد چه كسانى پيشگامان به سوى سايه لطف پروردگار در قيامتند»؟!
اصحاب عرض كردند: خدا و رسولش آگاهتر است، فرمود: الَّذِينَ إِذْ أُعْطُوا الْحَقَّ قَبِلُوهُ، وَ إِذا سَأَلُوهُ بَذَلُوهُ، وَ حَكَمُوا لِلنّاسِ كَحُكْمِهِمْ لِأَنْفُسِهِمْ: «آنها كسانى هستند كه وقتى حق به آنها داده شود، پذيرا مى گردند، و هنگامى كه از حق سؤال شوند، آن را در اختيار مى گذارند، و درباره مردم، آنگونه حكم مى كنند كه درباره خودشان»!.(2)
در بعضى از روايات نيز به پيامبران مرسل و غير مرسل تفسير شده است.(3) در حديثى نيز مى خوانيم: «ابن عباس» مى گويد: از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) درباره اين آيه سؤال كردم، فرمود: جبرئيل به من چنين گفته است: ذلِكَ عَلِىٌّ(عليه السلام) وَ شِيْعَتُهُ هُمُ السّابِقُونَ إِلَى الْجَنَّةِ، المُقَرَّبُونَ مِنَ اللّهِ بِكَرامَتِهِ لَهُمْ: «آنها على(عليه السلام) و پيروان او هستند كه، پيشگامان به سوى بهشت و مقربان درگاه خدايند، به خاطر احترامى كه خدا براى آنها قائل شده است».(4)
ولى، اينها نيز در حقيقت بيان مصداقهاى روشنى از مفهوم گسترده فوق است، مفهومى كه همه پيشگامان را در هر امت و ملتى شامل مى شود.


1 ـ اين معنى در حديثى از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است (مجمع البيان، جلد 9، صفحه 215).
2 ـ تفسير «مراغى»، جلد 27، صفحه 134.
3ـ تفسير «نور الثقلين»، جلد 5، صفحه 206.
4 ـ تفسير «نور الثقلين»، جلد 5، صفحه 209.







 

پیوست ها

  • PR056012.zip
    7.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خواهر خسته نباشید
حیف که وقتم محدوده
ولی تا جایی که بتونم استفاده می کنم

سلام... بسیار خوشحالیم که همراهمون شدید....:w27:

قدمتون گلبارون...

سخت ترین قدم قدم اول است... یاعلی:gol:
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 13

آیه 13

ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (13)
گروه زيادى (از آنها) از امّتهاى نخستين اند،


تفسیر :

آيه بعد، به چگونگى تقسيم نفرات آنها در امم گذشته و اين امت، اشاره كرده، مى گويد: «گروه كثيرى از امتهاى نخستين اند» (ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ).
 

پیوست ها

  • PR056013.zip
    6.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 14

آیه 14

وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ (14)
و اندكى از امّتهاى آخرين.


تفسیر :

و گروه اندكى از امت آخرين» (وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ).«ثُلّة» چنان كه «راغب» در «مفردات» مى گويد: در اصل به معنى «قطعه مجتمع از پشم» است، سپس به معنى جماعت و گروه به كار رفته است.
بعضى نيز آن را از «ثَلَّ عَرْشُهُ» (تختش فرو ريخت و حكومتش قطع شد) گرفته و آن را به معنى «قَطَعَهُ» مى دانند، و در اينجا به قرينه مقابله با «وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ» به معنى قطعه عظيم است.
طبق اين دو آيه، گروه زيادى از مقربان از امتهاى پيشينند، و تنها كمى از آنها از امت محمّد(صلى الله عليه وآله) مى باشند.
ممكن است در اينجا اين سؤال پيش بيايد كه، چگونه اين مسأله با اهميت فوق العاده امت اسلامى سازگار است؟ با اين كه خدا آنها را بهترين امت خطاب كرده و فرموده: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة...».(1)
پاسخ اين سؤال با توجه به دو نكته روشن مى شود: نخست اين كه، منظور از مقربان همان سابقون و پيشگامان در ايمانند، مسلم است كه در امت اسلامى پيشگامان در پذيرش اسلام در صدر اول، گروه اندكى بودند كه نخستين آنها از مردان «على»(عليه السلام) و از زنان «خديجه» بود، در حالى كه كثرت پيامبران پيشين و تعداد امتهاى آنها و وجود پيشگامان در هر امت، سبب مى شود كه آنها از نظر تعداد فزونى يابند.
ديگر اين كه، كثرت عددى دليل بر كثرت كيفى نيست، و به تعبير ديگر ممكن است تعداد سابقون اين امت كمتر باشند، ولى از نظر مقام بسيار برتر، همان گونه كه در ميان خود پيامبران نيز تفاوت است: تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض: «ما بعضى از رسولان را بر بعض ديگرى برترى داديم».(2)
ذكر اين نكته نيز لازم به نظر مى رسد كه، ممكن است بعضى از مؤمنان در زمره پيشگامان در ايمان نباشند، اما داراى صفات و ويژگيهاى ديگرى باشند كه، آنها را همرديف سابقون قرار مى دهد، و از نظر پاداش و اجر همرديف آنها هستند، لذا در بعضى از روايات از امام باقر(عليه السلام) چنين نقل شده: نَحْنُ السّابِقُونَ السّابِقُونَ وَ نَحْنُ الآخِرُونَ: «ما پيشگامان پيشگام، و ما آخرون هستيم».(3)
و در روايتى از امام صادق(عليه السلام) آمده است كه، به جمعى از پيروان خود خطاب كرد فرمود: أَنْتُمُ السّابِقُونَ الاَوَّلُونَ، وَ السّابِقوُنَ الآخِرُونَ، وَ السّابِقُونَ فِى الدُّنْيا إِلى وِلايَتِنا، وَ فِى الآخِرَةِ إِلَى الْجَنَّةِ: «شما سابقون نخستين و سابقون آخرين هستيد، در دنيا پيشگام در ولايت ما بوديد و در آخرت پيشگام در بهشتيد».(4)
اين نكته نيز لازم به يادآورى است كه، بعضى تعبير به «اولين» و «آخرين» را به «اولين امت اسلام» و «آخرين امت اسلام» تفسير كرده اند، طبق اين تفسير همه مقربان از امت اسلامند.
اما اين تفسير، نه با ظاهر آيات سازگار است، و نه با رواياتى كه در ذيل اين آيات وارد شده كه، افرادى از امم پيشين را بالخصوص به عنوان «سابقون اولين» معرفى كرده است.


پاورقی :
1 ـ آل عمران، آيه 110.
2 ـ بقره، آيه 253.
3ـ تفسير «صافى»، ذيل آيات مورد بحث.
4 ـ تفسير «صافى»، ذيل آيات مورد بحث.
 

پیوست ها

  • PR056014.zip
    7.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 15

آیه 15

عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ (15)
(مقرّبان) بر تختهايى كه در صفوف مختلف در كنار هم چيده شده قرار دارند،

تفسیر


نعمتهاى بهشتى كه در انتظار مقربان است

اين آيات، انواع نعمتهاى بهشتى را كه نصيب گروه سوم يعنى مقربان مى شود، بازگو مى كند، نعمتهائى كه هر يك از ديگرى دل انگيزتر و روح پرورتر است، نعمتهائى كه مى توان آنها را در هفت بخش خلاصه كرد:
نخست مى فرمايد: «آنها بر تختهائى كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند» (عَلى سُرُر مَوْضُونَة).
 

پیوست ها

  • PR056015.zip
    7.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 16

آیه 16

مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ (16)
در حالى كه بر آنها تكيه زده و رو به روى يكديگرند.

«در حالى كه بر آن تكيه زده، و روبروى يكديگر قرار گرفته» (مجلسى پر از انس و سرور دارند) (مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ).
«سُرُر» جمع «سرير» از ماده «سرور» به معنى «تختهائى است كه صاحبان نعمت در مجالس انس و سرور بر آن مى نشينند».(1)
«مَوضُون» از ماده «وضن» (بر وزن وزن!) در اصل به معنى «بافتن زره» است، سپس به هر منسوجى كه تار و پود آن محكم است، اطلاق شده، و در اينجا منظور تختهائى است كه، كاملاً در كنار هم قرار گرفته و به هم پيوسته است، يا خود اين تختها داراى بافت مخصوصى است از لؤلؤ و ياقوت و مانند آن، چنان كه جمعى از مفسران گفته اند.
و در هر حال، ساختمان اين تختها، و طرز قرار گرفتن آنها، و مجلس انسى كه بر آنها تشكيل مى شود و سرور و شادمانى در آن موج مى زند، با هيچ بيانى قابل توصيف نيست.
در قرآن مجيد كراراً از تختهاى بهشتى و مجالس دسته جمعى بهشتيان توصيفهاى جالبى شده كه، نشان مى دهد يكى از مهمترين لذات آنها همين جلسات انس و انجمنهاى دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چيست؟ كسى به درستى نمى داند، آيا از اسرار آفرينش سخن مى گويند، و شگفتيهاى خلقت خداوند؟ يا از اصول معرفت و اسماء و صفات حسناى او؟ و يا حوادثى كه در اين جهان رخ داده؟ يا از مصائب جانكاهى كه از آن راحت و آسوده شدند؟ و يا امور ديگرى كه ما در شرائط زندگى اين دنيا قادر بر درك آن نيستيم؟ كسى نمى داند.

پاورقی:

1 ـ «مفردات راغب»، ماده «سرّ».



 

پیوست ها

  • PR056016.zip
    9.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
شما كه اينقدر زحمت ميكشيد ميشه يه كم اين آيه هاي عربي رو درشت تر بنويسيد
اين حركت هاي روي حروف واضح تر بشن
ممنون:gol:


چشم عزیزم ، از این به بعد فونت رو درشت تر می کنم :gol:

من همراه آیات تلاوتشون رو روزانه می گذارم که اگه حرکات هم مشکلی داشت ، با صوت رفع ابهام بشه ...
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 17

آیه 17

يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ (17)
نوجوانانى جاودان (در شكوه و طراوت) پيوسته برگرد آنان مى گردند،


تفسیر:

بعد از آن از دومين موهبت آنها سخن گفته، مى فرمايد: «نوجوانانى كه همواره در شكوه و طراوت جوانى به سر مى برند گرداگرد آنها مى گردند، و در خدمت آنها هستند» (يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ).
تعبير به «يَطُوف» از ماده «طواف» اشاره به خدمت مداوم آنها است، و تعبير به «مُخَلَّدُون» با اين كه همه اهل بهشت «مخلد» و جاودانى هستند، اشاره به جاودانگى، نشاط جوانى، و طراوت و زيبائى آنها است.
در اين كه اين نوجوانان كيانند؟ تفسيرهاى گوناگونى براى آن ذكر كرده اند:
بعضى گفته اند: آنها فرزندان مردم دنيا هستند كه، پيش از بلوغ چشم از دنيا بسته، و چون كار نيك و بدى نداشته اند به لطف پروردگار چنين منصبى را يافته اند، البته آنها از اين كار خود بيشترين لذت را مى برند كه در خدمت مقربان درگاه خدايند. اين معنى در حديثى از على(عليه السلام) نقل شده است.
ولى در تفسير ديگرى، مى خوانيم: اينها اطفال مشركينند كه، به خاطر بى گناهى، داراى چنين مرتبه اى شده اند; چرا كه اطفال مؤمنان به پدران و مادران خود ملحق مى شوند.
و در تفسير سومى، مى خوانيم: آنها خدمتكارانى هستند بهشتى، كه خداوند مخصوصاً آنان را براى اين هدف آفريده است.
* * *


 

پیوست ها

  • PR056017.zip
    10.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 18

آیه 18

بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ (18)
با قدحها و كوزه ها و جامهايى لبريز از شراب طهور.

تفسیر :

«اين نوجوانان زيبا با قدحها، و كوزه ها، و جامهاى پر از شراب طهور، كه از نهرهاى جارى بهشتى، برداشته شده در اطراف آنها مى گردند و آنان را سيراب مى كنند» (بِأَكْواب وَ أَبارِيقَ وَ كَأْس مِنْ مَعِين).(1)


پاورقی :
1- ـ «أكواب» جمع «كوب» به معنى «قدح» يا ظرفى است كه دسته دار نباشد، «اباريق» جمع «ابريق» در اصل، از ريشه فارسى «آبريز» گرفته شده و به معنى ظروفى است كه داراى دسته و لوله براى ريزش مايعات است، و «كأس» به جام لبريز گفته مى شود و «معين» از ماده «معن» (بر وزن صحن) به معنى جارى است.
 

پیوست ها

  • PR056018.rar
    13.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 19

آیه 19

لايُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لايُنْزِفُونَ (19)
شرابى كه نه از آن دردسر مى گيرند و نه مست مى شوند.

تفسیر :

اما نه شرابى كه عقل و هوش را ببرد و مستى آورد، بلكه هنگامى كه بهشتيان آن را مى نوشند «نه درد سر مى گيرند و نه مست مى شوند» (لايُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لايُنْزِفُونَ).(1) تنها يك حالت نشئه روحانىِ توصيف ناپذير، به آنها دست مى دهد كه، تمام وجودشان را در لذتى بى نظير فرو مى برد!

پاورقی :
1- «يصدعون» از ماده «صداع» (بر وزن حباب) به معنى سردرد است، اين واژه در اصل از «صدع» به معنى شكافتن است و از آنجا كه انسان وقتى به سردرد شديد دچار مى شود گوئى مى خواهد از شدت درد، سر او بشكافد اين كلمه در اين معنى به كار رفته است، و «يُنْزِفون» از ريشه «نزف» (بر وزن حذف) به معنى كشيدن تمام آب چاه به طور تدريجى است، و در مورد مستى و از دست دادن عقل نيز به كار مى رود.
 

پیوست ها

  • PR056019.rar
    11.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه مبارکه 20

آیه مبارکه 20

وَ فاكِهَةٍ مِمّا يَتَخَيَّرُونَ (20)
و ميوه هايى از هر نوع كه انتخاب كنند.

تفسیر :
سپس به چهارمين و پنجمين قسمت از نعمتهاى مادى مقربان در بهشت اشاره كرده، مى گويد: «نوجوانان بهشتى هر نوع ميوه اى كه آنها مايل باشند به آنها تقديم مى كنند» (وَ فاكِهَة مِمّا يَتَخَيَّرُونَ).(1)

پاورقی :
1-«فاكهة» و «لحم» هر دو معطوف است بر «اكواب»، و به اين ترتيب از چيزهائى است كه به وسيله «ولدان مخلدون» به «مقربان» اهداء مى شود.
 

پیوست ها

  • PR056020.rar
    10.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

ar ebrahimzadeh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوست خوب من دستت خیلی خیلی درد نکنه
با اجازه از شما چند نکته به ذهنم می رسد که دوست دارم تقدیم دوستان هم بکنم . باشد که مثمر ثمر باشد و مصدع نباشد:

در تفسیر آیات شما بیشتر به همان معنی لغات اشاره کرده اید تا مفهوم آنها.قران برای نمود بهشت به شکل جائی برای خوردن و خوابیدن نیست . به نظر من این آیات باید کمکی برای تصحیح زندگی این دنیا باشد. در آیه 16 به یکی از این مسائل که می خواهم بگویم اشاره کرده اید و آن اینکه در این آیه قران می خواست به اهمیت دور هم بودن و اجتماع به عنوان یک موهبت عظیم با فواید زیاد اشاره کند. در واقع بهشت یعنی جمع همه خوبی ها : دور هم جمع بودن -خوردن و آشامیدن بدون سردرد و مستی (استفاده به اندازه از نعمات الهی)
منظور من در کل این است که به مفاهیم ارشادی قران بیشتر اشاره شود تا معنی لفظی
در آیه ای به خوبان اشاره می کند که کثیری از آنان از پیشینیان و قلیلی از پسینیان است.آیا نمی توان گفت که منظور این آیه می تواند این باشد که وقتی مرور زمان اسباب شناخت خلقت را توسعه می بخشد ،اسباب تعالی را نیز بروز کرده و رسیدن به تعالی را سختتر می کند. و اینکه ما همیشه با این پیش فرض که ما شانس کمتری برای پیوستن به سابقون داریم بر تلاشمان می افزائیم و همین مسئله باعث بسط بینش الهی در طول زمان می شود.

بطور خلاصه من همیشه قران را برای خودم طوری معنی می کنم که با ارتباط آن با زندگی روزمره و تصحیح و ترفیع آن به آخرت کمک کنم. اگر با دید تشریح اوضاع آخرت به قران نگاه کنیم چه بسا این فکر پیش می آید که وقتی لذات دنیا و آخرت هم جنس همند چرا نقد را ول کنیم و به نسیه بیاندیشیم.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 21

آیه 21

وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمّا يَشْتَهُونَ (21)
و گوشت پرنده از هرگونه كه مايل باشند.

تفسیر:

«و گوشت پرندگان از هر نوع كه بخواهند» (وَ لَحْمِ طَيْر مِمّا يَشْتَهُونَ).
مقدم داشتن ميوه بر گوشت، به خاطر آن است كه، از نظر تغذيه بهتر و عاليتر است، به علاوه ميوه قبل از غذا لطف ديگرى دارد.
البته از بعضى ديگر از آيات قرآن استفاده مى شود كه، شاخه هاى درختان بهشتى كاملاً در دسترس بهشتيان است، به طورى كه به آسانى مى توانند از هر گونه ميوه اى شخصاً تناول كنند، اين معنى درباره غذاهاى ديگر بهشتى نيز مسلماً صادق است، ولى شك نيست كه، وقتى خدمتكارانى آنچنان، غذاهائى اين چنين را براى آنها بياورند، لطف و صفاى ديگرى دارد، و به تعبير ديگر، اين يك نوع احترام و اكرام بيشتر نسبت به بهشتيان، و رونق و صفاى افزونتر براى مجالس انس آنها است، حتى در مجالس معمول دنيا نيز بسيار مى شود كه، با وجود قرار داشتن ميوه و غذا در دسترس ميهمانان، ميزبان شخصاً به آنها تعارف مى كند، و اين نوعى احترام و محبت محسوب مى شود.
و البته در ميان انواع گوشتها، گوشت پرندگان برترى دارد، لذا روى آن تكيه شده است.
اين نكته نيز قابل ذكر است كه، در مورد ميوه، تعبير به «يَتَخَيَّرُون» (انتخاب مى كنند) و در مورد گوشت تعبير به «يَشْتَهُون» (اشتها دارند)، شده است، بعضى از مفسران خواسته اند، ميان اين دو تعبير، تفاوتى قائل شوند، ولى بيشتر به نظر مى رسد كه هر دو ناظر به يك معنى است با دو عبارت متفاوت، منظور اين است: بهشتيان هر نوع غذائى را بپسندند از سوى خدمتكاران بهشتى در اختيارشان گذاشته مى شود.

 

پیوست ها

  • PR056021.rar
    10.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست خوب من دستت خیلی خیلی درد نکنه
با اجازه از شما چند نکته به ذهنم می رسد که دوست دارم تقدیم دوستان هم بکنم . باشد که مثمر ثمر باشد و مصدع نباشد:

در تفسیر آیات شما بیشتر به همان معنی لغات اشاره کرده اید تا مفهوم آنها.قران برای نمود بهشت به شکل جائی برای خوردن و خوابیدن نیست . به نظر من این آیات باید کمکی برای تصحیح زندگی این دنیا باشد. در آیه 16 به یکی از این مسائل که می خواهم بگویم اشاره کرده اید و آن اینکه در این آیه قران می خواست به اهمیت دور هم بودن و اجتماع به عنوان یک موهبت عظیم با فواید زیاد اشاره کند. در واقع بهشت یعنی جمع همه خوبی ها : دور هم جمع بودن -خوردن و آشامیدن بدون سردرد و مستی (استفاده به اندازه از نعمات الهی)
منظور من در کل این است که به مفاهیم ارشادی قران بیشتر اشاره شود تا معنی لفظی
در آیه ای به خوبان اشاره می کند که کثیری از آنان از پیشینیان و قلیلی از پسینیان است.آیا نمی توان گفت که منظور این آیه می تواند این باشد که وقتی مرور زمان اسباب شناخت خلقت را توسعه می بخشد ،اسباب تعالی را نیز بروز کرده و رسیدن به تعالی را سختتر می کند. و اینکه ما همیشه با این پیش فرض که ما شانس کمتری برای پیوستن به سابقون داریم بر تلاشمان می افزائیم و همین مسئله باعث بسط بینش الهی در طول زمان می شود.

بطور خلاصه من همیشه قران را برای خودم طوری معنی می کنم که با ارتباط آن با زندگی روزمره و تصحیح و ترفیع آن به آخرت کمک کنم. اگر با دید تشریح اوضاع آخرت به قران نگاه کنیم چه بسا این فکر پیش می آید که وقتی لذات دنیا و آخرت هم جنس همند چرا نقد را ول کنیم و به نسیه بیاندیشیم.


ممنونم دوست خوبم، مطالب ارزنده ای رو مطرح کرده بودید.

من و دوست خوبم صبا جان ، فقط فرصت مطالعه تفسیر نمونه رو داریم ، البته آقای m4material هم زحمت می کشن از تفسیر نور مطلب قرار می دن . یکی از دوستان هم اگه محبت کنن از تفسیر المیزان مطلب قرار بدن خیلی کمک کردن :gol: چون تفاسیر رو بر اساس روایات و مفسرین به حق قرآن که اهل بیت هستن نوشتن ، پس چراغ راهه .

این موردی که شما فرمودید ، ما نمی تونیم از خودمون مطلبی قرار بدیم که باعث گمراهی بشه ولی من از اول تاپیک هم گفتم ، می شه راجع به آیات بحث کرد، هر کس برداشت شخصیش رو اینجا به چالش بکشه! شاید اینجوری تاپیک هم فعالتر بشه ...

ممنون از اینکه تاپیک براتون مهم بود و نظرتون رو باهامون در میون گذاشتید :gol:
 

ar ebrahimzadeh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
با سلام

در مورد آیه تفسیر آیه اخیر نکته بسیار جالبی وجود دارد.
در قران به ترجیح میوه بر گوشت و گوشت پرنده بر سایر انواع گوشت اشاره شده و همچنین از دو واژه تخیّر و اشتها استفاده شده که به نظر من بر این نکته اشاره می کند که بازه استفاده از میوه جات بازتر از گوشتها می باشد. (میوه ها طبع سرد و گوشتها طبع گرم دارند-طبع گرم به عکس طبع سرد طول عمر سلولها و رسیدن به پیری را در آنها تسریع می کند.) و به این ترتیب قران دستورات غذائی مفیدی برای سلامتی جسم که می تواند محرک خوبی برای سلامت روح باشد به ما ارزانی میدارد.
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 22

آیه 22

وَ حُورٌ عِينٌ (22)
و همسرانى از حورالعين دارند،


تفسیر :


سپس به ششمين نعمت كه همسران پاك و زيبا است اشاره كرده، مى گويد: «و همسرانى از حور العين دارند» (وَ حُورٌ عِينٌ).(1)
«همچون مرواريد در صدف پنهان»! (كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ).
«حور» چنان كه قبلاً نيز گفته ايم جمع «حوراء» و «احور»، به كسى مى گويند كه، سياهى چشمش كاملاً مشكى و سفيديش كاملاً شفاف است.
و «عين» جمع «عيناء» و «اعين» به معنى «درشت چشم» است، و از آنجا كه بيشترين زيبائى انسان در چشمان او است، روى اين مسأله مخصوصاً تكيه شده است.
بعضى نيز گفته اند: «حور» از ماده «حيرت» گرفته شده، يعنى آنچنان زيبا هستند كه، چشمها از ديدن آنها حيران مى شود.(2)
«مكنون» به معنى «پوشيده» است، و در اينجا منظور پوشيده بودن در صدف است; زيرا مرواريد به هنگامى كه در صدف قرار دارد، و هيچ دستى به آن نرسيده از هميشه شفافتر و زيباتر است، به علاوه ممكن است اشاره به اين معنى باشد كه، آنها از چشم ديگران كاملاً مستورند، نه دستى به آنها رسيده، و نه چشمى بر آنها افتاده است!

پاورقی :

1- گر چه بعضى تصور كرده اند «حور عين» عطف به «ولدان مخلدون» است و بنابراين آنها نيز گرداگرد بهشتيان در گردشند، ولى با توجه به عدم تناسب اين معنى مخصوصاً با جلسات دسته جمعى بهشتيان، ظاهر اين است، مبتدا براى خبر محذوفى مى باشد و در تقدير چنين است: وَ لَهُمْ حُورٌ عِينٌ: «براى آنها حور العين است».
2 ـ «ابوالفتوح رازى»، جلد 11، ذيل آيات مورد بحث.
 

پیوست ها

  • PR056022.zip
    5.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 23

آیه 23

كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (23)
همچون مرواريد (در صدف) پنهان.

تفسیر :
«مكنون» به معنى «پوشيده» است، و در اينجا منظور پوشيده بودن در صدف است; زيرا مرواريد به هنگامى كه در صدف قرار دارد، و هيچ دستى به آن نرسيده از هميشه شفافتر و زيباتر است، به علاوه ممكن است اشاره به اين معنى باشد كه، آنها از چشم ديگران كاملاً مستورند، نه دستى به آنها رسيده، و نه چشمى بر آنها افتاده است!
 

پیوست ها

  • PR056023.rar
    7.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام و دورد فراوان به همه دوستانی که این تاپیک رو همراهی می کنن...

صمیمانه از همه شما سپاسگذاریم و بهترین آروزها را برایتان داریم...

طبق نظر دوستان که همیشه ما را مورد لطف قرار می دهند, بنا شد که دو روز آخر هفته یعنی پنج شنبه و جمعه آیه جدیدی برای حفظ نوشته نشود و آیات قبلی مرور شود.

موید به تاییدات الهی باشید.:gol::gol:
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرور آیات 1 تا5

مرور آیات 1 تا5

بِسمِ اللهِ الرَّحمانِ الرَّحيمِ*
*بنام خداوند بخشنده مهربان*

إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ (1)
هنگامى كه واقعه عظيم (قيامت) واقع شود.

لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ (2) هيچ كس نمى تواند آن را انكار كند.

خافِضَةٌ رافِعَةٌ (3) (اين واقعه) گروهى را پايين مى آورد و گروهى را بالا مى برد.

إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً (4)
در آن هنگام كه زمين بشدّت به لرزه درمى آيد.

وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسّاً (5) و كوهها درهم كوبيده مى شود.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
آيه

يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ

بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ

لَّا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ‏

وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ

وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ

وَحُورٌ عِينٌ

كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ‏

جَزَآءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ‏

ترجمه

بر گردشان پسرانى هميشه نوجوان به خدمت مى‏گردند.
با جام‏ها و آبريزها و ظرف‏هايى از (شراب و نوشيدنى‏هاى گورا و) روان (پذيرايى مى‏نمايند).
از آن نوشيدنى‏ها نه سردرد مى‏گيرند و نه مست مى‏شوند.
و (براى آنان) ميوه‏هايى از هر چه انتخاب كنند.
و گوشت پرنده از هر نوع كه اشتها دارند.
و زنانى سفيد روى، درشت چشم و زيبا،
همچون مرواريد در صدف.
پاداشى در برابر آنچه انجام مى‏دادند.
نکته ها

«اكواب» جمع «كوب» به جامِ بدون دسته و لوله گفته مى‏شود، نظير جام‏هاى نوشيدنى امروزى. «اباريق» جمع «ابريق» ظرفى است كه لوله و دسته دارد نظير قورى. «كأس» به ليوانِ لبريز از شراب و نوشيدنى گويند و «مَعين» به معناى نوشيدنى روان است. «يصدعون» از «صداع» به معناى سردرد است. (اين‏كه مى‏گويند: مصدّع شما نمى‏شوم، يعنى براى شما دردسر به وجود نمى‏آورم). «ينزفون» از «نزف» به معناى از دست دادن عقل است و در اصل به معناى خالى كردن تدريجى آب چاه است.
بهترين تعبير در مورد زنان بهشتى، مرواريد در صدف است، كه در عين زيبايى و درخشندگى، از دسترس نااهلان در امان و از نگاه نامحرمان به دور است. «حور عين كامثال اللؤلؤ المكنون»
پيام ها

1- مسئولين پذيرايى و شيوه پذيرايى بهشتيان، خصوصياتى دارد:
الف: هر لحظه در دسترس مى‏باشند. «يطوف»
ب: نوجوانانى با قيافه‏اى زيبا و دلپذيرند. «ولدان»
ج: دلپذيرى آنان موسمى و لحظه‏اى نيست. «مخلّدون»
د: انواع وسايل پذيرايى را در دست دارند. «أكواب، أباريق، كاس»
ه: پذيرايى ابتدا با مايعات و نوشيدنى‏هاست. «كأس من معين»
و: آنچه عرضه مى‏شود، آفاتى ندارد. «لايصدّعون... لاينزفون»
ز: مواد پذيرايى، متعدّد و متنوّع و به انتخاب مهمان است. «فاكهة مما يتخيّرون»
ح: اولويّت با نوشيدنى، سپس ميوه و آنگاه غذاى گرم و مطبوع است. «معين، فاكهة، لحم»
2- گوشت پرنده (گوشت سفيد)، بر گوشت چرنده (گوشت قرمز) برترى دارد. «لحم طير»
3- در نوع غذا، اشتها نقش اساسى دارد. «مما يشتهون»
4- زنانى بهشتى‏اند كه در عين زيبايى، عفيف و پاكدامن باشند. «حور عين كامثال اللؤلؤ المكنون»
5 - تمام اسباب كاميابى، در بهشت فراهم است. «فاكهة... لحم... حور عين»
6- كاميابى‏هاى بهشت، دائمى است. «يتخيرون، يشتهون...» (فعل مضارع بر دوام و استمرار دلالت مى‏كند)
7- در شيوه تبليغ و دعوت به نيكى‏ها، از نقش عمل در رسيدن به پاداش‏هاى اخروى، غفلت نكنيم. «جزاء بما كانوا يعملون»
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرور آیات 6تا 10

مرور آیات 6تا 10

فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثّاً (6)
و بصورت غبار پراكنده درمى آيد،



وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً (7)
و شما (در آن زمان) سه گروه خواهيد بود.



فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ (8)
(نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند); چه سعادتمندان و خجستگانى!



وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ (9)
و (گروه ديگر) شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانى!



وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ (10)
و (سوّمين گروه) پيشگامان پيشگامند،
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 24

آیه 24

جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (24)
اينها پاداشى است مطابق اعمالى كه انجام مى دادند.


تفسیر :

بعد از ذكر اين شش موهبت جسمانى، مى افزايد: «اينها همه پاداشى است در برابر اعمال صالحى كه انجام مى دادند» (جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ).
تا تصور نشود اين نعمتهاى بى شمار بهشتى بى حساب به كسى داده مى شود، و يا ادعاى ايمان و عمل صالح براى نيل به آنها كافى است، نه، عمل مستمر و خالص لازم است تا اين الطاف نصيب انسان شود (توجه داشته باشيد كه «يعملون» معنى استمرار را دارد).
 

پیوست ها

  • PR056024.zip
    13.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 25

آیه 25

لايَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً (25)
در آنجا نه لغو و بيهوده اى مى شنوند نه سخنان گناه آلود;

تفسیر :

هفتمين و آخرين نعمت آنها كه جنبه معنوى دارد اين است كه: «آنها در باغهاى بهشت نه لغو و بيهوده اى مى شنوند، نه سخنان گناه آلود» (لايَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لاتَأْثِيماً).
نه در آنجا دروغ و تهمت و افترا وجود دارد، و نه استهزاء و غيبت، نه كلمات نيش دار، نه تعبيرات گوشخراش، و نه سخنان لغو و بيهوده و بى اساس، هر چه هست در آنجا لطف، صفا، زيبائى، متانت، ادب و پاكى است، و چه عالى است محيطى كه سخنان آلوده در آن نباشد، و اگر درست فكر كنيم بيشترين ناراحتى ما در زندگى اين دنيا نيز از همين سخنان لغو و بيهوده، و گناه آلود، و زخم زبانها، و جراحات اللسان است!
 

پیوست ها

  • PR056025.zip
    11.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 26

آیه 26

إِلّا قِيلاً سَلاماً سَلاماً (26)
تنها سخنى كه مى شنوند «سلام» است «سلام».



تفسیر :


و در پايان مى افزايد: «تنها چيزى كه در آنجا مى شنوند سلام است سلام» (إِلاّ قِيلاً سَلاماً سَلاماً).(1)
آيا اين سلام از ناحيه خداوند است؟ يا از ناحيه فرشتگان؟ يا خود بهشتيان نسبت به يكديگر؟ و يا همه اينها؟
از همه مناسب تر تفسير اخير است، چنان كه در آيات ديگر قرآن، به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتيان بر يكديگر اشاره شده است.(2)
آرى، آنها جز سلام چيزى نمى شنوند، سلام و درود خداوند و ملائكه مقربين او، و سلام و درود خودشان به يكديگر، در آن جلسات پر شور و پر صفا كه لبريز از دوستى و محبت است.
محيط آنها آكنده از سلام و سلامت است، و همين معنى بر تمام وجود آنها حكومت مى كند، هر چه مى گويند بر همين محور دور مى زند و نتيجه تمام گفتگوها و بحثهاى آنها به سلام و صلح و صفا منتهى مى شود، اصولاً بهشت، «دار السلام» و خانه سلامت و امن و امان است، چنان كه در آيه 127 «انعام» مى خوانيم: «لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ».(3)
* * *​


پاورقی :

1 ـ «سلاماً» مفعول به، براى «قيلاً» مى باشد كه مصدر است مانند «قول» يعنى گفتار آنها در آنجا سلام است. اين احتمال نيز داده شده است كه «سلاماً» صفت براى «قيلاً» بوده باشد، و يا مفعول به (يا مفعول مطلق) براى فعل محذوفى، و در تقدير «يسلمون سلاماً» مى باشد، ولى معنى اول از همه بهتر است، و «سلاماً» دومى تأكيد مى باشد.

2 ـ يس، آيه 58 ـ رعد، آيه 24 ـ يونس، آيه 10.

3 ـ توجه داشته باشيد كه استثناء در آيه «إِلاّ قِيلاً سَلاماً سَلاماً» منقطع است و مفيد تأكيد مى باشد.
 

پیوست ها

  • PR056026.zip
    10.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 27

آیه 27

وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ (27)
و اصحاب يمين و خجستگان، چه اصحاب يمين و خجستگانى!



تفسیر :

مواهب و نعمتهاى «اصحاب اليمين»

بعد از بيان مواهب معنوى و مادى مقربان، نوبت به «اصحاب اليمين» مى رسد، همان جمعيت سعادتمندى كه نامه اعمالشان به علامت پيروزى در امتحانات الهى، به دست راستشان داده مى شود، و در اينجا به شش نعمت از نعم خداوند اشاره مى كند كه، با مقايسه به نعمتهاى مقربان كه در هفت بخش آمده بود، يك مرحله پائينتر است.
نخست براى بيان بلندى مقام آنها مى فرمايد: «اصحاب يمين، چه اصحاب يمينى»؟! (وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ).(1)
و اين برترين توصيفى است كه از آنها شده; زيرا اين تعبير در مواردى به كار مى رود كه اوصاف كسى در بيان نگنجد، و به هر حال، اين تعبير بيانگر مقام والاى اصحاب اليمين است.

پاورقی :

1 ـ تركيب اين جمله ذيل آيه 8 همين سوره گذشت.
 

پیوست ها

  • PR056027.zip
    10.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Similar threads

بالا