منکه خوب نمیشم، تو دیوانه ای که وقتتو داری تلف میکنی دیوااانه!قل و زنجیرش کنید

منکه خوب نمیشم، تو دیوانه ای که وقتتو داری تلف میکنی دیوااانه!قل و زنجیرش کنید
وظیفه ما حکم میکنه که سعیمون رو بکنیممنکه خوب نمیشم، تو دیوانه ای که وقتتو داری تلف میکنی دیوااانه!![]()
یه مشتری جدید پیدا شده مهدی جان اینم تحویل بگیر ظاهرا وضش خیلی خرابه! هنوز نفهمیده اینجا دیوونه خونست!اینجا همه دیوانه هستن واسه اینکه 25 صفحه فقط دارین راجبه 1تست حرف میزنیدو افتادین به جون هماینجا دیوونه خونستتتتتتتتتتتتتتتتتتت
![]()
ببریدش اتاق 548اینجا همه دیوانه هستن واسه اینکه 25 صفحه فقط دارین راجبه 1تست حرف میزنیدو افتادین به جون هماینجا دیوونه خونستتتتتتتتتتتتتتتتتتت
![]()
خوبهیه مشتری جدید پیدا شده مهدی جان اینم تحویل بگیر ظاهرا وضش خیلی خرابه! هنوز نفهمیده اینجا دیوونه خونست!
ببین من دیگه عاقل شدم بذار برم.
قشنگ بود.....من شروع میکنم.....بچها استارتر(رییس تیمارستان)اخراج شده. نیست.بیاین تیمارستانو بریزیم بهم.
یه ایده دیگه واسش دارم میگم بیاین اینجارو تبدیل به هتل تفریحی بکنیم.من معمارم ،اینکارو خوب بلدم ،تو این نظر به اجماع رسیدین خبرم کنین.
مرسی متشکرم :سریع براشون آماده کنید![]()
شرمنده چنروز نتونستم بیام،فرصت از دست رفت .قشنگ بود.....من شروع میکنم.....![]()
بسم الله الرحمن الرحیم
لطفا متن زیر را حتما بخوانید مطمئن باشید زندگیتان دگرگون خواهد شد
مقدمه ی کتاب «آشتی با امام عصر (عج)» ازجناب آقای دکتر علی هراتیان
"مولای من، آرزو داشتم مرا عبدالمهدی می نامیدند. دوست داشتم از همان اول،اذان عشق تو را در گوشم زمزمه کرده بودند. ای کاش از ابتدا مرا برای تو نذر می کرده، حلقه ی غلامی ات را بر گوشم افکنده بودند.ای کاش کامم را با نام تو بر می داشتند و حرز تو را همراهم می کردند.
مهدی جان، دوست داشتم با نام نامی تو زبان باز می کردم. ای کاش آن اوایل که زبان گشودم، نزدیکانم مرا به گفتن «یا مهدی» وا می داشتند.
ای کاش مهد کودکم،مهد آشنایی با تو بود. کاشکی در کلاس اول دبستان، آموزگارم الفبای عشق تو را برایم هجی می کرد و نام زیبای تو را سرمشق دفترچه تکلیفم قرار می داد.
در دوره راهنمایی هیچ کس مرا به خیمه سبز تو راهنمایی نکرد.
در سال های اول دبیرستان، کسی مرا با تو که مدیر علم امکان هستی پیوند نزد.
در کتاب جغرافی ما، صحبتی از «ذی طوی» و «رضوی» نبود.
در کلاس تاریخ کسی مرا با تاریخ غیبت، غربت و تنهایی تو آشنا نساخت.
در درس دینی، به ما نگفتند «باب الله» و «دیٌان دین» حق تویی.
چرا موضوع انشای ما، به جای «علم بهتر است یا ثروت» از تو و از ظهور تو و روشهای جلب رضایت تو نبود؟ مگر نه بی تو، نه علم خوب است و نه ثروت؟
کاش در کنار زبان بیگانه، زبان گفت و گو با تو را نیز به ما می آموختند.ای کاش وقتی برای آموختن یک زبان خارجی به زحمت می افتادم به من می گفتند: او تمام زبان ها و گویش ها و لهجه ها .... وحتی زبان پردگان را می داند و می شناسد.
ای کاش در کنار انواع و اقسام فرمول های ریاضی، فیزیک و شیمی، فرمول ساده ی ارتباط با تو را نیز به من یاد می دادند.
یادم نمی رود از کتاب فارسی حکایت آن حکیم که گذارش به قبرستان افتاد. او با کمال تعجب دید، بر روی همه سنگ قبرها، سنٌ فوت شدگان را 7,4,3 سال و مانند آن نوشته اند. پرسید: آیا اینان همگی در طفولیت از دنیا رفته اند؟ گفتند: این جا، سن هر کس را معادل سالهایی از عمرش که در پی کسب علم بوده است محاسبه می کنند.
کاش آن روز دبیر فارسی ما گریزی به حدیث معرفت امام می زد و می گفت حیات حقیقی در توجه به امام عصر و معرفت و محبت و مودت او معنا می شود.
درس فیزیک، قوانین شکست نور را به من آموخت؛ ولی نفهمیدم «نور خدا» تویی و مقصود از آیه ی «یهدی الله لِنوره مَن یَشاء» (خدا هرکه را بخواهد بسوی نور خود هدایت میکند 35 نور -تفسیر برهان) وجود شما است.
از سرعت سرسام آور نور برایم گفتند؛ اما اشاره نکردند که شعاع دید امام معصوم تا کجاست و نگفتند امام در یک لحضه می تواند تمام عوالم و کهکشان ها را از نظر بگذراند و از احوال همه ساکنان زمین و آسمان ها با خبر است.
وقتی برای کنکور درس می خواندم، کسی مرا برای ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبت امام زمان عج تشویق نکرد. کسی برایم تبیین نکرد که معرفت امام نیز مراتب دارد و خیلی ها تا آخر عمر در همان دوران طفولیت یا مهد کودک خویش در جا می زنند.
از فضای نیمه بسته ی مدرسه، وارد فضای باز دانشگاه شدم. در دانشکده وضع از این هم اسف بارتر بود. بازار غرور و نخوت پر مشتری بود و اسباب غفلت، فراوان و فراهم. فضا نیز رنگ و بو گرفته از «علم زدگی» و «روشن فکر مآبی» ، خیلی ها را گرفتار تب مدرک گرایی می دیدم. علم آن چیزی بود که از فلان مرجع اروپایی یا فلان مجله ی آمریکایی ترجمه می شد؛ از علوم اهل بیت علیهم السلام کمتر سخن به میان می آمد.
مولای من، در دانشگاه هم کسی از تو سخن نگفت؛ پرچمی به نام تو افراشته نبود؛ کسی به سوی تو دعوت نمی کرد؛
هیچ استادی برایم اوصاف تو را بیان نکرد. کارکرد دروس معارف اسلامی و تاریخ اسلام، جبران کسری معدل دانشجویان بود.
نه اینکه از تبلیغات مذهبی و نشستها و ... خبری نباشد.....کم و بیش یافت می شد؛ اما در همین عرصه ها نیز تو سهمی نداشتی و غریب و مظلوم و «از یاد رفته» بودی.
پس از فراقت از تحصیل نیز، اداره ی زندگی و دغدغه ی معاش، مجالی برای فکر کردن راجع به تو برایم باقی نگذاشت.
اینک اما در عمق ضمیر خود تو را یافته ام؛ چندی است با دیده ی دل تو را پیدا کرده ام؛ در قلب خویش گرمای حضورت را با تمام وجود حس می کنم؛ گویی دوباره متولد شده ام. تعارف بردار نیست. زندگی بدون تو که امام عصر و پدر زمانه ای مردگی است و اگر کسی همچو من، پس از عمری غفلت به تو رسید، حق دارد احساس تولدی دوباره کند؛ حق دارد از تو بخواهد ازین پس او را رها نکنی و در فتنه ها و ابتلائات آخرالزٌمان از او دست گیری؛ حق دارد به شکرانه ی این نعمت پیشانی ادب به خاک بساید و با خود زمزمه کند:
«الحمد الله الذی هدانا لهذا و ما کنٌا لِنهتَدی لولا أن هدانَا الله»
اگر تمام عالم را جست و جو کنی دوستی همچون امام عصر نمی یابی که:
هر چند به یادش نباشی، تو را از یاد نبَرد؛
هر چند او را رها کنی، تو را رها نکند؛
هر چند بر او جفا کنی، از عطا دریغ نورزد؛
هر چند در حقٌش دعا نکنی، به درگاه خداوند برایت دعا کند؛
هر چند از او گریزان باشی، از تو روی بر نگرداند؛
اگر از احوال او بی خبر باشی، از احوال تو بی خبر نماند؛
اگر هزار مرتبه قلبش را شکسته باشی، باز عذرت را بپذیرد؛
اگر تو او را یاری نرسانی، او پشتیبان و یاور تو باشد؛
اگر کوچکترین خدمتت را به رُخش بکشی، بزرگترین لطفش را به رویت نیاورد؛
اگر تو فرزندی خطا کار و سر به هوا گشتی، او پدری بزرگوار و شفیق باقی می ماند؛
اگر تو او را در سختی ها تنها گذاشتی، او در تنگناها و شداید، رهایی بخش تو باشد؛
... و این ها همه در حالی است که هیچ نیازی به تو ندارد و به عکس، تو سراپا نیاز و احتیاج به اویی.
رمز جلب عنایت امام زمان عج توجه به وجود مقدس اوست. می توان آن حضرت را با توسل در قلب خویش حاضر دید.
اشتباه نکنیم؟ امام زمان در دور دستها نیست؛ هر لحضه با ماست؛ از رگ گردن به ما نزدیکتر است.
امام زمان متعلق به همه ی بشریت است. فیض آن حضرت به فقیر و غنی، عالم و جاهل، نیکوکار و گناهکار و حتی غیر مسلمانان نیز می رسد. او منشی و دربان ندارد. هر وقت اراده کنی، هرگاه دلت از همه جا و همه کس بگیرد،در هر زمان، بدون وقت و هماهنگی قبلی و بی واسطه می توانی با امام عصر ارتباط برقرار کنی.
کافی است یک «یا صاحب الزٌمان» بگویی.
آقا جواب ما را خواهد داد. نگو من کجا و امام زمان (عج) کجا؟ هیچ شده است به خاطر برخی اشتباهات از پدر یا مادر خویش گریزان باشی؟ آن عزیز از پدر مهربان تر است و از مادر دلسوزتر؛ تک تک ما را همچون فرزندان دلبند خویش دوست دارد...
خب میبینم که بعد از مدتها یه آدم عاقل پیدا شداخ جون من درست جواب دادم خداشکر حالم خوبه..............![]()
شما دوست دارید اتاقتون چجور باشه؟؟؟؟؟me ghabl az inke khundanam tamum beshe goftam vali shak daram aghel bashama![]()