چیرا چیرا بیا ، فخط یوخده ماسیده بذارش زیر کرسی درست شه![]()
![]()
حالا داداش وحید قیراره نی نی دار ک شد اینجوری باشگا مهندسان رو آش بده :
![]()
یعنی واقعا کوفته
سلام ...........
الان چه وقت قصه ست؟؟سر شبه تازه..
کووووووووووووووووووفت من کی گنجشک شدم آخه هاااااااااااااااااااااااا ااااااااااااان
میگما ملت فک می کنن آخا گاوه خودم بودم...منم به روم نیاوردم
همکاری هم ک مث همیشه فاز منو گیریفت و این موسن کتک خور هم این وسط ناگهان ظاهر شد و فک کنم بسی دیوانه کردیم فینخیلمون رومن نیستم ک سیپید!
صدای کیه؟!
...
این کیه جای من نقش افرینی کرده ...خب به خودم میگفتی![]()
ممنونم شرقي عزيز
بسيار عالي بود دستت درد نكنه
عرض سیلام موجدد داریم به ریفیخای قیدیمی کرسی باز و جیدیدایی ک دستشونو گیریفتیم آوردیم اینجا![]()
قصه ی خوشمزه ی گازگازیمون رو به گوش موبارکتان ریساندیم ..در این میان خوی خبیثانه مان امور را ب دست گیریفت و مزاح نومودیم با تنی چند از رفخا با ویژگی های شخصیتی موتفاوتی ک در واکنششان به شوخ طبعیمان نیز پدیدار گشت .![]()
بیاین واکنششان را در مخابل دوربین مخفی مان ب تیماشا بنشینیم :![]()
اولین نفری ک مخابل دوربین قیرار گیریفت کشلی مان بود :
و بی هیش موقاومتی و ب راحتی با جریان همراه شد و بسی لذت بخش بود همراهی پیش بینی نشده ش . ب خوتش هم کلی خوچ گذشت و باهامون خندید بدون اینکه هیش کدوم ب رومون بیاریم !![]()
فانوسخه :
البته من مودونم خلبا دوز داش صداش مث گنجیشکه بود غش غش غش غش
نخمه ای :
اولش تو کف بودم ک جریانو گیریفته یا نه ، آخه زیاد معلوم نبود ..بعد اینکه حسابی زیر نظر بود طی پ.خ چنین شد :![]()
نیشد وا بدم ! هنو چن تا نیمونه ی آزمایشی دیه بودن ک باس تو محیط استریل تست موشودن :دی![]()
یوهو نسویی سر و کله ش پیدا شد :
همکاری هم ک مث همیشه فاز منو گیریفت و این موسن کتک خور هم این وسط ناگهان ظاهر شد و فک کنم بسی دیوانه کردیم فینخیلمون رو![]()
و بالاخره سرو کله ی حمید چش سیاه دیندان سیفیت پیدا شد :
این یکی تنها کسی بود ک خعلی طبیعی و طبق پیش بینی در مخابل دوربین ظاهر شد و با اطمینان خاطر و گیریفتن کامل موضوع یه راس در زیر کرسی فریاد اعتراض برآورد:دی
دیه داشتیم از اومدن موسن ها ی ز و ق یا غ نا امید موشودیم ک آخا مودورمون تشیف آوردن :
یه تشکر زیر پست و یه جیواب پیام تو پروف شخصی اینجانب بدین شرح :
![]()
نفر آخر گروه موتاسفانه قبل انتخاب نومونه آماری آخرین فعالیتش رو چک ننموده بودم و سه ماهی هس نیومده فک نکنم فیلن بیادش بیخودی خباثتمان از دهن میفته صب کنیم :ی
خلاصه ! قصه ی مورد نظر واقعنی از دل همین باچگاه درومده ولی یه نیمونه از یادگاریای ارازل ادبی میباشه ک برای اولین بار در ملاء عام قیرار گیریف ...تیکه ی اول قصه هم تیتراژ صوتی داره :دی .. ولی بریدیمش لو نره![]()
![]()
![]()
ورژن اصلی قصه اینه :
مشاهده پیوست 185362
واه واه چه جوجه بی ادبی :دی
همکاریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چه موجود خبیثی هستی تووووووووووووووووووووو :دی
دمت گرم خیلی حال کردیم این چند روزه:دی
یعنی چی بالاخره!!!عرض سیلام موجدد داریم به ریفیخای قیدیمی کرسی باز و جیدیدایی ک دستشونو گیریفتیم آوردیم اینجا![]()
قصه ی خوشمزه ی گازگازیمون رو به گوش موبارکتان ریساندیم ..در این میان خوی خبیثانه مان امور را ب دست گیریفت و مزاح نومودیم با تنی چند از رفخا با ویژگی های شخصیتی موتفاوتی ک در واکنششان به شوخ طبعیمان نیز پدیدار گشت .![]()
بیاین واکنششان را در مخابل دوربین مخفی مان ب تیماشا بنشینیم :![]()
اولین نفری ک مخابل دوربین قیرار گیریفت کشلی مان بود :
و بی هیش موقاومتی و ب راحتی با جریان همراه شد و بسی لذت بخش بود همراهی پیش بینی نشده ش . ب خوتش هم کلی خوچ گذشت و باهامون خندید بدون اینکه هیش کدوم ب رومون بیاریم !![]()
فانوسخه :
البته من مودونم خلبا دوز داش صداش مث گنجیشکه بود غش غش غش غش
نخمه ای :
اولش تو کف بودم ک جریانو گیریفته یا نه ، آخه زیاد معلوم نبود ..بعد اینکه حسابی زیر نظر بود طی پ.خ چنین شد :![]()
نیشد وا بدم ! هنو چن تا نیمونه ی آزمایشی دیه بودن ک باس تو محیط استریل تست موشودن :دی![]()
یوهو نسویی سر و کله ش پیدا شد :
همکاری هم ک مث همیشه فاز منو گیریفت و این موسن کتک خور هم این وسط ناگهان ظاهر شد و فک کنم بسی دیوانه کردیم فینخیلمون رو![]()
و بالاخره سرو کله ی حمید چش سیاه دیندان سیفیت پیدا شد :
این یکی تنها کسی بود ک خعلی طبیعی و طبق پیش بینی در مخابل دوربین ظاهر شد و با اطمینان خاطر و گیریفتن کامل موضوع یه راس در زیر کرسی فریاد اعتراض برآورد:دی
دیه داشتیم از اومدن موسن ها ی ز و ق یا غ نا امید موشودیم ک آخا مودورمون تشیف آوردن :
یه تشکر زیر پست و یه جیواب پیام تو پروف شخصی اینجانب بدین شرح :
![]()
نفر آخر گروه موتاسفانه قبل انتخاب نومونه آماری آخرین فعالیتش رو چک ننموده بودم و سه ماهی هس نیومده فک نکنم فیلن بیادش بیخودی خباثتمان از دهن میفته صب کنیم :ی
خلاصه ! قصه ی مورد نظر واقعنی از دل همین باچگاه درومده ولی یه نیمونه از یادگاریای ارازل ادبی میباشه ک برای اولین بار در ملاء عام قیرار گیریف ...تیکه ی اول قصه هم تیتراژ صوتی داره :دی .. ولی بریدیمش لو نره![]()
![]()
![]()
ورژن اصلی قصه اینه :
مشاهده پیوست 185362
بله گوش دادم فایل جدیدو :|
میترسم فردا یه فایل دیگه آپ کنی بگی اصلیه اینههمانگونه ک ملاحظه نومودی بسیار شفاف هست این فایل جیدید ! جای هیش بحثی نیمی ماند![]()
همانگونه ک ملاحظه نومودی بسیار شفاف هست این فایل جیدید ! جای هیش بحثی نیمی ماند![]()
سلام بر دوستان قدیمی و آشنایان جدید
میدونم میدونم خیلی خیلی خوش اومدم![]()
میترسم فردا یه فایل دیگه آپ کنی بگی اصلیه اینه
یعنی شما ادبیاتیا یه همچین آدمایی هستین![]()
کاش بقیه ارازل ادبیاتم بودن :|
قرفونت ...دانایی از خودتونه
سیلام . من فک کنم وسطی محسوب شم![]()
خوشوم میاد دانایی اصن !![]()
نه باو فایل ک همونه فخط این دفه کامله ! قبلی معلول بود خخخخخخخخ
میدونم میدونماوهوم، خیلی خیلی خیلی خوش اومدی
جات خیلی خالی بود اینجا![]()
دس ب دلم نذار مصوم ...![]()
یادش بخیر اونوختا قیرار بود زیوولی و همکاری یکیشون بشن خره یکیشونم گاوه ... آخ ک اگه نفس بانومم بود بیترین راوی بود و همه به اینکه قصه کار بشه های باشگا باشه شک میکردن ..![]()
قرفونت ...دانایی از خودتونه
میدونم میدونم
خب راوی شدی به ما نمیگی؟
قرفونت ...دانایی از خودتونه
میدونم میدونم
خب راوی شدی به ما نمیگی؟
عاغا من همون اول فهمیتم...به یکی دو تا از برو بچز هم گفتم زیاد توکف نباشن
ولی خو توی تاپیک نگفتم که مزه ش نره
یه همچین آدم تو داری هستم من![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
![]() |
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |