مرسي جالب بود
یه روزی یه داستانی خوندم واسم جالب بود و با خودم میگفتم که ممکنه همچین اتفاقی بیافته
و الان شاید تا اون حد نه ولی افتاد...
داستان از این قرار بود
یه روز یه نقاش بزرگ ( فک کنم داوینچی ) توی کلیسا نقاشی میکشید
نقاشی ها آماده شده بود به جزء نقش حضرت عیسی
اون نقاش هر چی فکر کرد نتونست نقش عیسی مسیح رو بکشه
تمام شهر رو چرخید تا یک نفر رو پیدا کنه تا تمثالی از اون بکشه
در راه به یه جوون خیلی قشنگ و زیبا و با ادب رسید که عده ای دورش رو گرفته بودند
درسته
نقاش اون رو انتخاب کرد
و نقاشی رو تموم کرد
این ماجرا سالها گذشت
و نقاش مامور شد تا نقش ابلیس رو بکشه
خب واسه این کار مجبور بود شخصی رو پیدا کنه تا از روی تمثال اون شخص نقش شیطان رو بکشه
توی خرابه ها دنبال همچین شخصی میگشت تا وقتی که
گذرش به زیر پل شهر افتاد
شخصی رو دید که با لباس های کثیف و وضعی خراب زیر پل خوابیده
نقاش اونو واسه نقش شیطان انتخاب کرد
وقتی شروع به نقاشی کشیدن کرد
تصویر این شخص خیلی واسه نقاش آشنا بود
وقتی که دقت کرد
فهمید این شخص همون کسی هست که یه زمانی الگوی نقش حضرت عیسی بود
....
همیشه همینجور بود
ولی نمیدونم چرا آخر نماز سلام میدیم ؟
عزیزم امروز پنجشنبه است تو عرف ما اقا داماد پنجشنبه ها رو خونه اهل و اعیال ط/تلپ میشه .خب چرا شدم چطور مگه
این حرفا چیه مقصودعزیزم امروز پنجشنبه است تو عرف ما اقا داماد پنجشنبه ها رو خونه اهل و اعیال ط/تلپ میشه .
زود تند سریع بگو چرا خونه اهل و اعیال ت/طلپ نیستی ؟
یک دو سه
نکنه بابای خانمت نا نجیبه
مرسی آبجیسلام فانوس جان داستانت خیلی قشنگ بود مرسی..
چون..
نماز آغاز دیدار است..
مرسی آبجی
داستانیه که نمونه اش واسه خودم اتفاق افتاد
فانوس امروز داغونماین حرفا چیه مقصود
همینجا بگو مقصودفانوس کاش اینجا بودی میتونستم سرمو بذارم رو شونت و تا صبح گریه کنم اما حیف که نیستی .
سلام آبجی خوبی بپر دوتا چای بریز ببینمسلام ...
![]()
سلام ارامش خانم چه عکس معصومی گذاشتید مبارکه عزیزمسلام ...
![]()
کاش میشد اما نمیشههمینجا بگو مقصود
اینجا رو فکر میکنی واسه چی راه انداختیم
واسه اینکه درد دل کنیم
از غمامون بگیم و خالی بشیم
آره خیلی جالبه
این تنهایی با تنهایی یک سال پیش خیلی فرق کرده
روزی عزم سفر کردمسلام آبجی خوبی بپر دوتا چای بریز ببینم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
![]() |
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |