بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم
- شروع کننده موضوع فانوس تنهایی
- تاریخ شروع
گل بنفشه نشنیده بودم!!چشم !!اگه شد میگیرم.خودم که بیرون نمی رم ولی اگه رفتن بیرون میگم بگیرن!قربون دوستام برم که انقدر به فکر منن!!سلام آرامش جان .
می بینم حالت خوب نیست
برو استراحت کن و دارو هارو و خصوصا گیاهی های
که تنهایی تجویز کرده بخور تا زوده زود خوب بشی.
منم یک تجویزه دیگه میکنم :
گل بنفشه هم اگه بگیری و دم کنی بخوری
خیلی خوبه . بصورت خام و پخته.
چرا نميشهسلام
نمیشه قصه رو شروع کنین؟
يدونه داستان خوبم دارم اگه بچه ها پايه باشن مي گم
ولي مثل اينكه آرامش هنوز از دست من ناراحته
بچه ها پيشاپيشم معذرت مي خوام چون از ديشب كه تشكرام تموم شد هنوز بهم ندادن
آرامش جان بعد داستان مي گم.
روزي پسري از پدر بزرگش پرسيد
پدر بزرگ، درباره چه مي نويسيد؟
-درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه مي نويسم، مدادي است که با آن مي نويسم. مي خواهم وقتي بزرگ شدي، مثل اين مداد بشوي.
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چيز خاصي در آن نديد:
-اما اين هم مثل بقيه مداد هايي است که ديده ام !
پدر بزرگ گفت: بستگي دارد چطور به آن نگاه کني، در اين مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بياوري ، براي تمام عمرت با دنيا به آرامش مي رسي :
صفت اول:
مي تواني کارهاي بزرگ کني، اما هرگز نبايد فراموش کني که دستي وجود دارد که هر حرکت تو را هدايت مي کند. اسم اين دست خداست، او هميشه بايد تو را در مسير اراده اش حرکت دهد.
صفت دوم:
بايد گاهي از آنچه مي نويسي دست بکشي و از مداد تراش استفاده کني. اين باعث مي شود مداد کمي رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تيز تر مي شود (و اثري که از خود به جا مي گذارد ظريف تر و باريک تر) پس بدان که بايد رنج هايي را تحمل کني، چرا که اين رنج باعث مي شود انسان بهتري شوي.
صفت سوم:
مداد هميشه اجازه مي دهد براي پاک کردن يک اشتباه، از پاک کن استفاده کنيم. بدان که تصحيح يک کار خطا، کار بدي نيست، در واقع براي اينکه خودت را در مسير درست نگهداري، مهم است.
صفت چهارم:
چوب يا شکل خارجي مداد مهم نيست، زغالي اهميت دارد که داخل چوب است. پس هميشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سر انجام پنجمين صفت مداد:
هميشه اثري از خود به جا مي گذارد. پس بدان هر کار در زندگي ات مي کني، ردي به جا مي گذارد و سعي کن نسبت به هر کار مي کني، هشيار باشي وبداني چه مي کني.
روزي پسري از پدر بزرگش پرسيد
پدر بزرگ، درباره چه مي نويسيد؟
-درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه مي نويسم، مدادي است که با آن مي نويسم. مي خواهم وقتي بزرگ شدي، مثل اين مداد بشوي.
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چيز خاصي در آن نديد:
-اما اين هم مثل بقيه مداد هايي است که ديده ام !
پدر بزرگ گفت: بستگي دارد چطور به آن نگاه کني، در اين مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بياوري ، براي تمام عمرت با دنيا به آرامش مي رسي :
صفت اول:
مي تواني کارهاي بزرگ کني، اما هرگز نبايد فراموش کني که دستي وجود دارد که هر حرکت تو را هدايت مي کند. اسم اين دست خداست، او هميشه بايد تو را در مسير اراده اش حرکت دهد.
صفت دوم:
بايد گاهي از آنچه مي نويسي دست بکشي و از مداد تراش استفاده کني. اين باعث مي شود مداد کمي رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تيز تر مي شود (و اثري که از خود به جا مي گذارد ظريف تر و باريک تر) پس بدان که بايد رنج هايي را تحمل کني، چرا که اين رنج باعث مي شود انسان بهتري شوي.
صفت سوم:
مداد هميشه اجازه مي دهد براي پاک کردن يک اشتباه، از پاک کن استفاده کنيم. بدان که تصحيح يک کار خطا، کار بدي نيست، در واقع براي اينکه خودت را در مسير درست نگهداري، مهم است.
صفت چهارم:
چوب يا شکل خارجي مداد مهم نيست، زغالي اهميت دارد که داخل چوب است. پس هميشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سر انجام پنجمين صفت مداد:
هميشه اثري از خود به جا مي گذارد. پس بدان هر کار در زندگي ات مي کني، ردي به جا مي گذارد و سعي کن نسبت به هر کار مي کني، هشيار باشي وبداني چه مي کني.
آفرین محمدحسین!!خدایی قشنگ بود!!آفرین!!منم امتیاز ندارم!این ماله تو
خواهش مي كنم قابل شمارو نداشت
حالا بگم چي كار كردم
ديشب كه تنهايي نبود , منو كرده بودين تو كمد , هرچي آجيلو شيريني بود خوردم
آفرین خیلی قشتگ بود .
ببخشید تشکر ندارم
اما اینا تقدیمتون .
ببخشید تشکر ندارم
اما اینا تقدیمتون .
آی آی!!!زنده نمی ذارمت امشب!!!خواهش مي كنم قابل شمارو نداشت
حالا بگم چي كار كردم
ديشب كه تنهايي نبود , منو كرده بودين تو كمد , هرچي آجيلو شيريني بود خوردم
حالا بگم چي كار كردم
ديشب كه تنهايي نبود , منو كرده بودين تو كمد , هرچي آجيلو شيريني بود خوردم[/
quote]
از نظر من که اشکال نداره.
خوب گناه داشتی تو کمد بودی .
بی کار هم بودی .
حتما گرسنه ات شده دیگه.
ديشب كه تنهايي نبود , منو كرده بودين تو كمد , هرچي آجيلو شيريني بود خوردم
[/quote]
از نظر من که اشکال نداره.
خوب گناه داشتی تو کمد بودی .
بی کار هم بودی .
حتما گرسنه ات شده دیگه.
سلام سر ارور اومدی که!!آره گلم
قابل شمارو نداشتآفرین خیلی قشتگ بود .
ببخشید تشکر ندارم
اما اینا تقدیمتون .
اينا از صد تا شكر بهتره
سلام
من خوبم تو خوبي ؟
دير اومدي داستان تعريف كردم
سلام
سالم گذشتیم
سلام
ممنون
تو بهتری؟
سلام
ممنون
خوندم که
بگو من عاشق داستاناي بلندتم
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
|
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
| P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |
Similar threads
-
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان ))
- شروع شده توسط فانوس تنهایی
- پاسخ ها: 16
-