بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخه امشب پذيرايي نوبت منه

يكي رو به عنوان پيش مرگ انتخاب كنين:D
راستي سلام:redface:

سلام
ااااا، چه عجب، به سلامتی، ایشالا موفق باشی ... :)
میگم حالا با این وزن زیادت اینقده داری ورجه وورجه میکنی زیاد برات سخت نیست؟ :D
باشه، فقط بذار همه دخترا بیان، کامل بشه جمعتون، یکیتونو انتخاب میکنیم .... :D
راستی چه خبر؟
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
ااااا، چه عجب، به سلامتی، ایشالا موفق باشی ... :)
میگم حالا با این وزن زیادت اینقده داری ورجه وورجه میکنی زیاد برات سخت نیست؟ :D
باشه، فقط بذار همه دخترا بیان، کامل بشه جمعتون، یکیتونو انتخاب میکنیم .... :D
راستی چه خبر؟
من كه وزنم زياد نيست جايي نگي بهت مي خندن:w02:
نخير از بين خودتون بايد يكي رو انتخاب كنين! من با مقصود موافقم:thumbsup2:
تا اون باشه ديگه چشش دنبال مرغ من نباشه:d
خبرارو از آقا وحيد بپرس
آمار دست اونه:d
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه سوال : تو هميشه چه جوري هستي؟:surprised:
من امشب خوبم! آخه خيلي روز مفيدي داشتم:redface:

نمیدونم
خوب یا بد بودن رو تشخیص نمیدم

اگه چایی هم بیاری دیگه کلا امروز مفید میشی!
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم
خوب یا بد بودن رو تشخیص نمیدم

اگه چایی هم بیاری دیگه کلا امروز مفید میشی!
چه جالب! :surprised:
البته چايي آوردن اصلاً آخر شب مفيد نيست! ولي چون نوبت منه حرفي نيست:w02:

براي خودمم ريختم:redface:
اينم شيريني
محمد صادق تو نخور برات ضرر داره! شيريني رو مي گم:w02:
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام یاسمن چطوری ؟!
من خوبم
آره خیلی خستم یه چایی بریز ( من قهوه دوس ندارم ( البته چایی هم خوب نیست شب بخوری دندونات خراب میشه :دی ))
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
به به نوشافرین گله گلاب
سلام خوبی ؟ چه خبرا ؟ نیستی ؟
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه جالب! :surprised:
البته چايي آوردن اصلاً آخر شب مفيد نيست! ولي چون نوبت منه حرفي نيست:w02:

براي خودمم ريختم:redface:
اينم شيريني
محمد صادق تو نخور برات ضرر داره! شيريني رو مي گم:w02:

دستت درد نکنه ...
(یاسمن خانوم الان تو دلش: محمد صادق الهی که اون تریلی که دیشب مقصود میگفت، با 18 تا چرخش به علاوه چنتا چرخ زاپاسش از روت رد بشه و مثل یه موجود تک سلولی از روی زمین محو بشی که از دستت خلاص بشم دیگه نبینمت اینجاها بیای، ایشالا که اون شیرینیا تو گلوت گیر کنه و پایین نره که هر چی میشکم اینجا از دست تو و اون دادگاههای مزخرف و مسخرته که وسم تشکیل میدی، الهی که به زمین گرم،نه نه ، به زمین سرد بخوری با مخ بری تو سنگ جدول دیگه بلند نشی که الان چند ماهه از دست حرص خوردنات چندین کیلو کم کردم ...) :mad::D
یاسمن خانوم ممنون که به فکر سلامتی منی، ولی کاش ... :D
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام یاسمن چطوری ؟!
من خوبم
آره خیلی خستم یه چایی بریز ( من قهوه دوس ندارم ( البته چایی هم خوب نیست شب بخوری دندونات خراب میشه :دی ))
خوبم
توي پاستوريزه فقط بايد آبميوه بخوري

:gol::gol::gol:
سلام علیکم جمیعا
احوالات کرسی نشینان؟؟
سلام نوش آفرين جان
خوش اومدي:gol:
چيزي ميل نداري؟



امشب من دارم سنگ تموم ميذارم! ديگه خوابشو ببين چنين پذيرايي رو از من:thumbsup2:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم یه داستان مسخره!



رفت و رفت ولی ناگهان گودال را ندید و داخل آن افتاد و گیر کرد. بخت به او رو کرده بود که...

چند سالی میگذشت که دایره آبی قطعه گمشده خود را پیدا کرده بود. اکنون صاحب فرزند هم شده بود، یک دایره آبی کوچک با یک شیار کوچک.
زمان میگذشت و دایره آبی کوچک، بزرگ میشد. هر چقدر که دایره بزرگ تر میشد شعاع آن هم بیشتر میشد و مساحت شیار که دیگر اکنون تبدیل به یک فضای خالی شده بود نیز بیشتر.

آنقدر این فضای خالی زیاد شد و دایره ناراحت تر که ناچار برای کمک به سراغ پدر رفت و به او گفت: پدر شما چرا جای خالی ندارید؟
پدر گفت: عزیزم جالی خالی نه، قطعه گمشده. هر کسی در زندگی خود قطعه گمشده دارد من هم داشتم، مادرت قطعه گم شده‌ی من بود. با پیدا کردن او تکمیل شدم. یک دایره کامل.
پسر از همان روز جست و جوی قطعه‌ی گمشده خود را آغاز کرد. رفت و رفت تا به یک قطعه‌ای از دایره رسید شعاع و زاویه آن را اندازه گرفت درست اندازه جای خالی بود ولی مشکل آن بود که قطعه زرد بود.
دایره باز هم رفت تا اینکه به یک مثلث رسید که فضای خالی خود را با قطعه‌های رنگارنگ کوچک پر کرده بود.
دایره دیگر از جست و جو خسته شده بود تا اینکه به یک قطعه مربع گمشده رسید، به او گفت شما قطعه گمشده من را ندیدید؟
قطعه مربع گریه کرد و گفت: من هستم
- ولی شما مربع هستید و قطعه گمشده‌ی من قسمتی از دایره
- من اول قطعه‌ای از دایره بودم یعنی دقیقا بگویم قسمتی از شما و منتظرتان که یک مربع قرمز آمد. قطعه‌ی گمشده او مربع بود ولی من گول خوردم و خود را به زور داخل فضای خالی او کردم، به مرور زمان تغییر شکل دادم و به شکل فضای خالی مربع در آمدم .ولی او قرمز بود و من آبی، به هم نمی‌خوردیم. اکنون پشیمانم. من قطعه‌ی گمشده‌ی شما هستم.
دایره که دید قطعه گمشده خود را پیدا کرده سعی کرد او را در فضای خالی خود جا دهد اما نشد، بنا بر این او را با طناب به خود بست و خوشحال راه افتاد. حرکت کردن با یک قطعه که سبب بد قواره شدن دایره شده بود خیلی سخت بود ولی دایره تمام این سختیها را به جان خریده بود و با عشق حرکت میکرد.
رفت و رفت ولی ناگهان گودال را ندید و داخل آن افتاد و گیر کرد. بخت به او رو کرده بود که قطعه‌ی گمشده‌اش قسمت بالای او بود و گیر نکرده بود. قطعه گمشده به او گفت: من را باز کن تا بروم و کمک بیاورم.
قطعه‌ گمشده رفت و هیچ وقت برنگشت. دایره هم سالها آنقدر گریه کرد تا بیضی شد (لاغر شد) و توانست از گودال بیرون بیاید. دلش شور میزد که نکند اتفاقی برای قطعه گم شده افتاده باشد. دنبال او به هر سو رفت. تا اینکه بالاخره او را پیدا کرد. کاش هیچ وقت او را پیدا نمی‌کرد.

 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستت درد نکنه ...
(یاسمن خانوم الان تو دلش: محمد صادق الهی که اون تریلی که دیشب مقصود میگفت، با 18 تا چرخش به علاوه چنتا چرخ زاپاسش از روت رد بشه و مثل یه موجود تک سلولی از روی زمین محو بشی که از دستت خلاص بشم دیگه نبینمت اینجاها بیای، ایشالا که اون شیرینیا تو گلوت گیر کنه و پایین نره که هر چی میشکم اینجا از دست تو و اون دادگاههای مزخرف و مسخرته که وسم تشکیل میدی، الهی که به زمین گرم،نه نه ، به زمین سرد بخوری با مخ بری تو سنگ جدول دیگه بلند نشی که الان چند ماهه از دست حرص خوردنات چندین کیلو کم کردم ...) :mad::D
یاسمن خانوم ممنون که به فکر سلامتی منی، ولی کاش ... :D
واي مردم از خنده:w15::w15::w15:
هيچم اين طور نيست:whistle:
ولي بدون شوخي اين تاپيك بدون خودت صفا نداره:gol:
ولي كاش چي؟
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام

شما 2 تا خوبین...؟

سلام خوبی وحید ؟!

دستت درد نکنه ...
(یاسمن خانوم الان تو دلش: محمد صادق الهی که اون تریلی که دیشب مقصود میگفت، با 18 تا چرخش به علاوه چنتا چرخ زاپاسش از روت رد بشه و مثل یه موجود تک سلولی از روی زمین محو بشی که از دستت خلاص بشم دیگه نبینمت اینجاها بیای، ایشالا که اون شیرینیا تو گلوت گیر کنه و پایین نره که هر چی میشکم اینجا از دست تو و اون دادگاههای مزخرف و مسخرته که وسم تشکیل میدی، الهی که به زمین گرم،نه نه ، به زمین سرد بخوری با مخ بری تو سنگ جدول دیگه بلند نشی که الان چند ماهه از دست حرص خوردنات چندین کیلو کم کردم ...) :mad::D
یاسمن خانوم ممنون که به فکر سلامتی منی، ولی کاش ... :D

سلام عزیز دله بابا :w16:
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلاممممم
اخ جون
منم قهوه
ارام نیست من برم کنارش بشینم قهوه بخورم؟
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام نگار چطوری ؟ سرما خوردی ؟! !!!!
 

Similar threads

بالا