بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی تنبلی ها

من چای دور نمیگیرم...هیچ جا..هیچ وقت

پاشو حمید

بالاخره باید یه روزی دور بدی الان این کارو بکن تا یاد بگیری:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
بچه ها اگه بلد نبود چیزی بهش نگین نخندین.:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
من دستم بنده نسیم پاشو بدو:w05::w05:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر كوسه‌ماهی‌ها،انسان بودند

دختر كوچولوی مهمان‌دار كافه از آقای كوینر پرسید :"اگر كوسه ماهی‌ها انسان بودند،آن وقت نسبت به ماهی‌های كوچولو مهربان‌تر نبودند؟"
او درپاسخ گفت:یقیناً،اگر كوسه‌ماهی‌ها انسان بودند برای ماهی‌های كوچك دستور ساخت انبارهای بزرگ مواد غذایی را می‌دادند. اتاقك‌هایی مستحكم، پُرازانواع واقسام خوراكی، ازگیاهی گرفته تا حیوانی. ترتیبی می‌دادند تا آب اتاقك‌ها همیشه تازه باشد و می‌كوشیدند تا تدابیر بهداشتی كاملاً رعایت گردد. به طورمثال اگر باله‌ی یكی ازماهی‌های كوچك جراحتی برمی‌داشت، بلافاصله زخم‌اش پانسمان می‌گردید، تا مرگش پیش از زمانی نباشد كه كوسه‌ها می‌خواهند. برا ی جلوگیری از افسردگی ماهی‌های كوچولو، هراز گاهی نیز جشن‌هایی بر پا می‌كردند.چرا كه ماهی‌های كوچولوی شاد خوشمزه‌تراز ماهی‌های افسرده هستند. طبیعی است كه دراین اتاقك‌های بزرگ مدرسه‌هایی نیز وجود دارد. دراین مدرسه‌ها چگونگی شنا كردن در حلقوم كوسه ها، به ماهی‌های كوچولو آموزش داده می‌شد. به طورمثال آنها به جغرافی نیاز داشتند، تا بتوانند كوسه ماهی‌های بزرگ و تنبل را پیدا كنند كه گوشه‌یی افتاده‌اند. پس‌ ازآموختن این نكته، موضوع اصلی تعلیمات اخلاقی ماهی‌های كوچك بود.آنها باید می‌آموختند كه مهم‌ترین و زیبا‌ترین لحظه برای یك ماهی كوچك لحظه‌ی قربانی شدن است. همه‌ی ماهی‌های كوچك باید به كوسه ماهی‌ها ایمان واعتقاد راسخ داشته باشند. بخصوص هنگامی‌كه وعده می‌دهند،آینده‌ای زیبا و درخشان برایشان مهیا می‌كنند .
به ماهی‌های كوچولو تعلیم داده می‌شد كه چنین آینده‌ای فقط با اطاعت و فرمان برداری تضمین می‌شود واز هرگرایش پستی، چه به صورت ماتریالیستی چه ماركسیستی و حتی تمایلات خود خواهانه پرهیز كنند و هرگاه یكی ازآنها چنین افكاری را از خود بروز داد، بلافاصله به كوسه‌ها خبر داده شود.اگر كوسه ماهی‌ها انسان بودند، طبیعی بود كه جنگ راه می‌انداختند تا اتاقك‌ها و ماهی‌های كوچولوی كوسه ماهیهای دیگر را به تصرف خود درآورند. دراین جنگها ماهی‌های كوچولو برایشان می‌جنگیدند و می‌آموختند كه بین آنها وماهی‌های كوچولوی دیگر كوسه‌ها تفاوت فاحشی وجود دارد. ماهی‌های كوچولو می‌خواستند به آنها خبردهند كه هرچند به ظاهرلالند، اما به زبانهای مختلف سكوت می‌كنند و به‌همین دلیل امكان ندارد زبان همدیگر را بفهمند. هرماهی كوچولویی كه در جنگ شماری از ماهی‌های كوچولوی دشمن را كه به زبان دیگری ساكت بودند، می كشت نشان كوچكی از جنس خزه‌ی دریایی به سینه‌اش سنجاق می كردند و به او لقب قهرمان می‌دادند.
اگر كوسه‌ها انسان بودند، طبیعی بود كه دربین‌شان هنر نیز وجود داشت. تصاویر زیبایی می‌آفریدند كه در آنها،دندانهای كوسه‌ها دررنگ‌های بسیار زیبا و حلقوم‌هایشان به‌عنوان باغهایی رویایی توصیف می‌گردید كه درآنجا می‌شد حسابی خوش گذراند. نمایش‌های ته دریا نشان می‌دادند كه چگونه ماهی‌های كوچولوی شجاع، شادمانه درحلقوم كوسه ‌ماهی‌ها شنا می‌كنند و موسیقی آنقدرزیبا بود كه سیلی ازماهی‌های كوچولو با طنین آن، جلوی گروه‌های پیشاهنگ، غرق در رویا و خیالات خوش، به حلقوم كوسه‌ها روانه می‌شدند.
اگر كوسه ماهی‌ها انسان بودند، مذهب نیز نزد آنها وجود داشت. آنان یاد می‌گرفتند كه زندگی واقعی ماهی‌های كوچك، تازه درشكم كوسه‌ها آغاز می‌شود. ضمناً وقتی كوسه ماهی‌ها انسان شوند، موضوع یكسان بودن همه‌ی ماهی‌های كوچك، به مانند آنچه كه امروز است نیز پایان می‌یابد. بعضی ازآنها به مقام‌هایی می‌رسند و بالاتراز سایرین قرار می‌گیرند.آنهایی كه كمی بزرگ‌ترند حتی اجازه می‌یابند، كوچك‌ترها را تكه پاره كنند. این موضوع فقط خوشایند كوسه ماهی‌هاست، چون خود آنها بعداً اغلب لقمه‌های بزرگ‌تری برای خوردن دریافت می كنند. ماهی‌های بزرگ‌تر كه مقامی دارند برای برقرار كردن نظم در بین ماهی‌های كوچولو می‌كوشند وآموزگار، پلیس ، مهندس در ساختن اتاقك یا چیزهای دیگر می‌شوند. و خلاصه اینكه اصلاً فقط هنگامی در زیردریا فرهنگ به وجود می آید كه كوسه ماهی‌ها انسان باشند .

(از برتولت برشت )

دوستان به داستان بالا خوب توجه کنید، خیلی چیزا میشه ازش فهمید. :gol:
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس چی شد؟؟؟؟؟؟ 7 دقیقه شد خب

من گریه او هستم ها

هرکی میخواد گریه نکنم قصه بگه:cry:

الان نزدیکه که اشکم در بیاد
اي ول برو بريم گريه كه منم دلم يه گريه اساسي ميخواد :crying2::crying2::crying2:
سلام نگار جوني
خوبي
بالاخره باید یه روزی دور بدی الان این کارو بکن تا یاد بگیری:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
بچه ها اگه بلد نبود چیزی بهش نگین نخندین.:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
من دستم بنده نسیم پاشو بدو:w05::w05:
نخيرم ما توي مراسم خواستگاريمونم چايي نگرفتيم چه برسه اينجا:D
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي ول برو بريم گريه كه منم دلم يه گريه اساسي ميخواد :crying2::crying2::crying2:

سلام نگار جوني
خوبي

نخيرم ما توي مراسم خواستگاريمونم چايي نگرفتيم چه برسه اينجا:D

چرا نسیم خانم باید این کارو بکنین و گر نه کسی نمیاد بگیرتون ها.
راستی از بافتندی چه خبر تموم شد:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
 

archi_atish

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا دختر خوب و گرنه باید به فکر کوزه باشین ها از من گفتن بود ها.
ما آقایون میشینیم خیلی محترمانه بعد شما باید یه سینی چای بیارین توجه کن چایی بیارین:biggrin::biggrin::biggrin::w36:
:w15:

نه داداش من..عوض شده دوره زمونه...

حمید زشته ها...یه دو بار خواستگاری برو ..هیچی بلد نیستی...پس فردا ابرومونو میبری ها

ما میریم هتل..دیگه چای مای هم نمیگیریم
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام
حمید جون

بیا یه کم گوش اون حمیدو بپیچون دردش بیاد ها

سلام اتیش خانوم خوبید ؟ :gol::gol:
چشم ولی تازه با اون حمید دوس شدم نمیتونم اینقدر بپیچونم که دردش بیاد

چرا دختر خوب و گرنه باید به فکر کوزه باشین ها از من گفتن بود ها.
ما آقایون میشینیم خیلی محترمانه بعد شما باید یه سینی چای بیارین توجه کن چایی بیارین:biggrin::biggrin::biggrin::w36:

سلام عزیزه دله خودم باز که با نسیمه ما رفتین تو جنگ قرار بود صلح باشه ی کاری نکنین اون اسلحرو که چن وقته گذاشتم رو دوشم دوباره بگیرم دستم :neutral:
 

Similar threads

بالا