سلام
این شعر رو خودم سرودم
هدیه میکنم به شما عزیزان
رویا
وقتی صدا کرد چشمت پروانه خاطرم را
درقلب خود زنده کردم تک دانه باورم را
یک اسمان حرف تازه یک اسمان هم ستاره
می گشتم اینجا وانجا پیدا کنم اخترم را
گلهای خوب سخن را از باغها میگزینم
هر واژه را مینویسم زینت دهد دفتر م را
گفتم ببارد به ابری تا در چمن زار قلبم
روح دوباره ببخشد الاله پرپرم را
با من بیا روشنایی تا کوچه ها را بگردیم
شاید میان یکیشان پیدا کنم یاورم را
دنبال یک جرعه اب هر سو وهرجا دویدم
تا جان ببخشم دوباره گلهای نیلوفرم را
چشمان جادوکرت را یا ان لب شکرت را
میبوسم ومینویسم حرف دل اخرم را