برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دارم از تو مینویسم که نگی دوستت ندارم
از تو که با یه نگاهت زیر و رو شد روزگارم
دارم از تو مینویسم دارم از تو مینویسم دارم از تو مینویسم
موقع نوشتنا وقت اسم گذاشتنا
کسی رو جز تو نداشتم اسمی جز تو نمیذاشتم
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست
با تو چه زندگیهایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تورو تنها نمیذاشتم
حتی من به آرزوهات تو رو آخر میرسوندم
میرسیدی تو من اما آرزو به دل میموندم
هی میخواستم که بگم که بدونی حالمو
اما ترس و دلهره خط میزد خیالمو
توی گفتن و نگفتن از چه روزهایی گذشتم
انقده رفتم و رفتم انقده رفتم و رفتم که هنوزم برنگشتم
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست
هر چی شعر عاشقونست من برای تو نوشتم
تو جهنم سوختم اما مینوشتم تو بهشتم
اگه عاشقونه گفتن عشق تو باعث شه
اگه مردم تو بدون چه کسی وارثه شه
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون ازغصه توست
یه دفعه مثل یه آهو توی صحراها رمیدی
بس که چشم تو قشنگ بود گله گرگ رو ندیدی
دل نبود توی دلم تورو گرگا نبینن
اونا با دندون تیز به کمینت نشینن
الهی من فدای تو چه کار کنم برای تو
اگه تو این بیابونا خاری بره به پای تو
یه دفعه مثل پرنده قفس عشقو شکستی
پر زدی تو آسمونا رفتی اون دورا نشستی
دل نبود توی دلم گم نشی تو کوچه باغا
غروبا که تاریکه نریزن سرت کلاغا
نخوره سنگی به بالت
پرت نشه فکرو خیالت
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
یه دفعه مثل یه گل رفتی تو دست خزون
سیل بارون و تگرگ میومد از آسمون
بردمت تو گلخونه که نریزه رو سرت
که یه وقت خیس نشه یخ کنه بال و پرت
نشکنی زیر تگرگ نریزه از توی برگ
من تموم قصه هام قصه توست
یه دفه مثل یه شمع داشتی خاموش میشدی
اگه پروانه نبود تو فراموش میشدی
آره پروانه شدم که پرام سوخته شه
تا آتیش دل تو به دلم دوخته شه
که بسوزه پرو بالم که راحت شه خیالم
دارم از تو مینویسم تو که غم داره نگات
اگه دوست داشتی بگو تا بازم بگم برات
اونقده میگم تا خسته شم
با عشق تو شکسته شم
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی در تنهایی شبها برایم قصه شیرین
فردا را میخوانی، چگونه بی تو بودن را باور کنم؟
زمانی که محتاج ظرفی آرامشم، چگونه جای
خالی مهربانت را پذیرا باشم؟
وقتی که هستی و هستی ام را جلا می دهی
چگونه رفتنت را تحمل کنم؟
ای کاش روزها هم مهربان بودند،
ای کاش زمان با ما سر سازگاری داشت،
ای کاش گذر عمر در محرابی از سرعت
روزهای بی رحم جدایی را می پیمود،
ای کاش . . .
ای کاش در تمامی این لحظه ها در کنارم
می ماندی تا طعم تلخ این گذران برایم شیرین تر می شد.
گاهی احساس میکنم میتوان سبکتر شد،
آرام بال گشود و آهسته در آسمان عشقی پرواز کرد که ترا تا مقصد محبوب بال و پر میدهد....
اما ای کاش آسمان هم مهربان تر بود.....
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میخوانم ارام نامت را
تا شاید قاصدک به گوشت برساند
که چقدر دوستت دارم
کمی در حوالی دلم
بنشین تا بشنوی صدای بی قراری دلم را
تا بشنوی
صدای تپشهای قلبی
را که به خاطر تو میتپد
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺍﯾــﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ . . .

ﻫـﻤــﻪ ﭼـﯿــﺰ ﺗﻘـﺼـﯿـــﺮ ﺗـــﻮﺳـــﺖ !

ﺍﮔـــﺮ ﺑــﻮﺩﯼ . . .

ﻫـﯿـــﭻ ﮐــﺴﯽ ﻧﻤـﯽ ﺗــﻮﺍﻧـﺴــﺖ ﺍﯾﻨــﻘـﺪﺭﻧﺒــﻮﺩﻥ ﻫــﺎﯾـــﺖ ﺭﺍ . . .

ﺑــﻪ ﺭﺥ ﻣـــﻦ ﺑـﮑﺸــﺪ !ﺗـــﻮ ﻋـﺸــﻖ ﺭﺍﺑــﻪ ﺷــﺎﯾـﻌـﻪ ﺗــﺒﺪﯾـﻞ ﮐــﺮﺩﯼ . . .


 

maryam**n

عضو جدید
اگر از من بپرسی که تا چه زمانی با تو خواهم ماند...
جوابم این است: نمی دانم...
زیرا واقعا نمی دانم کدام یک طولانی تر است؟!

تا ابد یا برای همیشه ​...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر از من بپرسی که تا چه زمانی با تو خواهم ماند...
جوابم این است: نمی دانم...
زیرا واقعا نمی دانم کدام یک طولانی تر است؟!

تا ابد یا برای همیشه ​...

چقدر امروز من شکسته ام... می خوام از دست تو بگريم تا برسم به اوج ابرا... دیگه حتی چشمامم کم آوردن توی این هجوم اشکا...
می دونی؟! راحته مردن... اما وقتی موندی دیگه تو باید بجنگی...
چرا حتی لحظه ها سنگین شدن.؟! همون دقایقی که با تو حتی یه لحظه هم نبودن.
سینه ی سنگین و پر غصه ی من... پر بغضه... تو کجا و دستای خالی و سرد من کجا..؟!
هی ! بیا ! کوچه ی این دل تنگه اما خالی از صدای پات..سرده اما منتظر برای هرم گرمای نفسهات.
کاش می شد فقط خوبی ها و لحظه های خوب و پرخاطره با تو بمونه تو خاطرم.
اگه کوچت بی صدا بود... ولی تا دلت بخواد گریه های من پر فریاد بود و هق هق. من تنها من خسته... هر چی باشم عاشق تو... قلبمو با هر دو دستم می ذارم سر راهت.
یه روزی شاید بمونی با دلم. تا از همه خستگی هام هیچی نمونه، بدم به باد و بزنم فریاد.
شاید که تو تا همیشه باشی پیشم.
من تنها، من خسته، پر دردم، پر غصه.
می دونم که تو می تونی و فقط خودت می تونی دستامو تو دست بگیری ببری تا اوج ابرا.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پــــلاک
کوچـــه ، حـــتــــی آدرس
خانـــــه ام را عـــــوض کــرده ام
چه فایــــده ،
یــــاد تــــــــــــــو
در پــــرت تــــرین خیـــابـــان های
این شـــهــــر هـــم مـــــرا به راحــتــی
پـــیــــدا می کـــنـــد….

 

maryam**n

عضو جدید
بگذار هر کسی هرچه دوست دارد بگوید...
مهم این است که تو عزیز منی...
و من از تمام خوبی ها و بدی های این دنیا فقط تو را می خواهم...
اگرچه نه اسمت کنار اسم من است...
نه سقفت هم سقف من...
و نه دستانت در دستان من...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
یاد گرفته ام حتی وقتی نیستی
خودم را با خیال بودنت مشغول کنم
همین میشود که
همیشه مشغول دوست داشتنت هستم حتی وقتهایی که
تو مرا فراموش میکنی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کمی در میان این همه لحظه بنشین
کمی نزدیک تر بیا
ان وقت ان لحظاتی که
دلتنگ میشوم را میتوانی ببینی
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوبم !

باور کنید اشک ها را ریخته ام…
غصه ها را خورده ام
خالی ام از خشم ، دلتنگی، نفرت…
و حتی از عشق… خالی ام از احساس…
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بـاختم تـا دلـخـوشـت کـنم !!!

بدان که برگ برنـده ات سـادگـیـم نبود !

دلــم بـود لعنتــی !!!

 

maryam**n

عضو جدید
سه چیز را دوست دارم...
دوستی به شرط پایبندی...
عاشقی به شرط عقل...
و تو ... که شرط نمی شناسی...
 

parla_69

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
تا دنیا دنیاس محل سکونتمو سفت میگیرم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا