دلم می خواهد نامت را صدا کنم !
یک طور دیگر!
جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد !
یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم !
دلم می خواهد نامت را صدا کنم !
یک طور که دلت قرص شود که من هستم ,
یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ، تو هم هستی …!
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]پسر: بزرگترین آرزوت چیه؟
دختر: اینکه عشقمـو زیر بارون بغل کنم
تو چی؟
پسر: اینکه کسـی که زیر بارون بغلش میکنـــی من باشم...[/FONT]
وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیاز داشتم. وقتی که دیگر رفت.. من به انتظار آمدنش نشستم.. وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم. وقتی او تمام کرد من شروع کردم. وقتی او تمام شد من آغاز کردم. و چه سخت است. ...تنها متولد شدن مثل.. تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن..!
[FONT="]اینروزها[/FONT][FONT="]...
[/FONT][FONT="]همین نیستم که میبینی[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]کودک درونم پیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــر شده است[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]باید به فکر آسایشگاهی باشم، که سالمندان روانی را هم بپذیرد[/FONT]
به يه نقطه زل مي زنم
رو ديوار سفيد، رو ديواری که با نگاه کردن بهش تابلو هایی از با هم بودنمون رو روش مي کشم تو خيالم
فکر مي کنم، سوت مي زنم، بعضی وقت ها هم فکر مي کنم که دارم سوت مي زنم، بعضی وقت ها هم سوت مي زنم که فکر نکنم
اما، اما يک دفعه که سوت زدنم تموم ميشه باز غرق خيال مي شم، غرق آرزوها، غرق رويا، غرق آرزوی وصال
بی اختيار لبخند مي زنم، آخه رو ديوار تابلو با هم بودنمون رو مي کشم، خوشحال ميشم، مي بينم با هميم، باورم ميشه که الآن کنارتم
يه لحظه يک دفعه تابلو محو ميشه، مي بينم همش خيال بوده، مي بينم هنوز کنارت نيستم، مي بينم هنوز نمي تونم دستای گرمت رو حس کنم
اونوقت يک دفعه، بی اختيار، نمي دونم چی ميشه يک دفعه دهنم شور ميشه
تعجّب مي کنم، ميگم نکنه اشتباهی به جای خيال تو دريا غرق شده باشم
اما، اما بعدش حس مي کنم گونه هام هم خيس شدن
ميگم نکنه ديوونه شدم؟
اما، اما بعدش می فهمم که چشمام هم خيس شدن
تازه مي فهمم تو دريا غرق نشدم و تو اشکام غرق شدم
اشک هايی که به خاطر فراق بدون اختيار جاری شدن و حتی اجازه هم نگرفتن از من
تقدیم به امید زندگانی ام، تقدیم به شکوه شب و شکوه مهتاب،
تقدیم به اشکهای سوزان روی کوه گونه هایت،
تقدیم به خنده های دلنشینت و نگاه های پنهانت .
تقدیم به تو ای خیال من.........
ای آسمان قلبم و ای سرچشمه ی الهام من.........
تقدیم به تو ای محبوب ترین قلبم.......
تقدیم به تو که یادت از فکر من،
عشقت در قلب من و نگاهت همیشه
در ذهن من ماندگار و عطر مهربانیت همیشه در وجودم جاریست.
میدانی که طاقت دوری از تو را ندارم ولی جدایی با تو را دوست دارم.
می دانی چرا؟
چون با اینکه جدایی از تو بسی برایم دشوار است
ولی در عین حال دلپذیر هم هست، زیرا به خاطر تو دلتنگی به سراغم می آید.
پس بدان که دل تنگی ها هم بخاطر تو دوست دارم و تو از حال من خبر نداری.
بنابراین:
هر که می خواهد من و تو ما نشویم مرگش باد و خانه اش ویران.
ای عشق من ، ای عزیزترینم:
چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوب شد که دنیای من شدی .
پس:
برای من بمان و بدان که هیچ چیز با ارزشتر از
عشق نیست و بزرگترین ویژگی عشق بخشایش است.
بنابراین:
قلبم را که لبریز از عشق است
به تو تقدیم می کنم و سوگند می خورم که تا ابد :