nazgol koochoolo
عضو جدید

کی گفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟دیگه الن کلاً گفتین دخترا همشون گوشاشون درازه آره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوش بحالت.....امیر تو هنوز اندر کفه (خم)یک کوچه ای
خوشگل من جای تو بودم تا حالا صدباره
به کوچه میگفتم دوست دارم
اسونه من روزی ده بار به ده تا کوچه میگم
کسی درمورد اینکه به طرف مقابل چی بگیم نظری نداره؟(مثل:سلام یا اگه گل بدیم,بگیم تقدیم با عشق و.....)
سلام دوستان عزیز و اساتید محترم.
من دانشجو هستم.عاشق همکلاسیم شدم.جزوه درسیش رو قرض گرفتم و با اجازتون یه بیت شعر به همراه شماره م رو روی کاغذ نوشتم و داخل جزوش گذاشتم و جزوه رو پس دادم.وقتی برگه رو دید پا شد و برگه رو بهم داد و گفت این مال شماست جا مونده.کلی ضایع شدم.بعد از اینکه کلاس ها تموم شد رفتم که گندی رو که بالا آوردم رو جمع کنم و بهش بگم که منظورم چی بوده.با کلی خواهش اجازه داد که چند کلمه باهاش حرف بزنم.بهم گفت که توقع نداشته که مثل افراد کوچه و خیابون رفتار کنم.بهش گفتم که قصد من ازدواجه.اون هم این رو به من گفت:
من نامزد دارم.اصلا یکی رو دوست دارم.من هم پرسیدم واقعا؟!یاااااااا؟؟!!!گفتم واقعا.منم گفتم ببخشید و اونم گفت خواهش میکنم.
خواستم گند به وجود اومده رو جمع کنم که فکر کنم بدترش کردم.دوستش پیشش بود.شاید از اون خجالت کشیده و وقتی که شماره من رو داخل جزوه دیده پس آورده.یا اون موقع که میخواستم باهاش حرف بزنم بازم جلوی دوستش راحت نبود.دوستش که میگفت اگه نری تحویل حراست میدمت.ولی خودش چیزی نگفت.فکر کنم دلش با من باشه ولی یا خجالت میکشه یا ناز میکنه یا اینکه از نحوه ابراز علاقم ناراحت شده.
نظرتون چیه؟!به نظرتون بعد از تعطیلات چند شاخه گل واسه عذرخواهی نخرم یا یه کادو بخرم؟
کمکم کنید.آخه دوسش دارم.
ببخشید که مطالبش زیاد شد.یه داستانه که پایانش بستگی به راهنمایهای شما دوستان داره.
ممنونم![]()
سلام دوستان عزیز و اساتید محترم.
من دانشجو هستم.عاشق همکلاسیم شدم.جزوه درسیش رو قرض گرفتم و با اجازتون یه بیت شعر به همراه شماره م رو روی کاغذ نوشتم و داخل جزوش گذاشتم و جزوه رو پس دادم.وقتی برگه رو دید پا شد و برگه رو بهم داد و گفت این مال شماست جا مونده.کلی ضایع شدم.بعد از اینکه کلاس ها تموم شد رفتم که گندی رو که بالا آوردم رو جمع کنم و بهش بگم که منظورم چی بوده.با کلی خواهش اجازه داد که چند کلمه باهاش حرف بزنم.بهم گفت که توقع نداشته که مثل افراد کوچه و خیابون رفتار کنم.بهش گفتم که قصد من ازدواجه.اون هم این رو به من گفت:
من نامزد دارم.اصلا یکی رو دوست دارم.من هم پرسیدم واقعا؟!یاااااااا؟؟!!!گفتم واقعا.منم گفتم ببخشید و اونم گفت خواهش میکنم.
خواستم گند به وجود اومده رو جمع کنم که فکر کنم بدترش کردم.دوستش پیشش بود.شاید از اون خجالت کشیده و وقتی که شماره من رو داخل جزوه دیده پس آورده.یا اون موقع که میخواستم باهاش حرف بزنم بازم جلوی دوستش راحت نبود.دوستش که میگفت اگه نری تحویل حراست میدمت.ولی خودش چیزی نگفت.فکر کنم دلش با من باشه ولی یا خجالت میکشه یا ناز میکنه یا اینکه از نحوه ابراز علاقم ناراحت شده.
نظرتون چیه؟!به نظرتون بعد از تعطیلات چند شاخه گل واسه عذرخواهی نخرم یا یه کادو بخرم؟
کمکم کنید.آخه دوسش دارم.
ببخشید که مطالبش زیاد شد.یه داستانه که پایانش بستگی به راهنمایهای شما دوستان داره.
ممنونم![]()
به نظر خودم نامزد نداره.لطفا راه حلت رو بگو.میشه دربارش جستجو کنی ببینی واقعا نامزده یا نه اگرنامزد باشه, که وقتتو هدرنده واگرنامزد نبود یک راه داره...........................
قبول دارم بچگانه رفتار کردم.خودش هم گفت که توقع همچین رفتاری رو نداشته.لطفا کمکم کنید تا مشکلم رو حل کنم.سلام
اگر نظر ما دخترهارو میخوای باید بهت بگم مثل این بچه مدرسه ایها رفتار کردی از شما که دانشجو هستید بعیده شما از قشر تحصیل کرده هستید بهتر نبود خیلی مودبانه ابراز علاقه میکردید و حرف دلتون رو میزدید.
کلا دخترا از پسرای مودب و متشخص خوششون میاد پس سعی کن رفتار عاقلانه داشته باشی تا دختر مورد علاقت بهت اطمینان کنه .
آرزوی موفقیت براتون دارم
راستی اگر جواب مثبت گرفتی یه تاپیک بزن اعلام کن
یک شاخه گل رز یادت نره ، معجزه میکنه
یک شاخه گل رز یادت نره ، معجزه میکنه
سلام
من یه موضوع جالب برای کنفرانس فیزیک پایه 1 در حد 15 دقیقه نیاز دارم
بحث نمره یه طرف ولی چون به فیزیک علاقه دارم میخوام موضوع جالب باشه قضیه یه کم رو کم نیه
رشته من برقه به فیزیک علاقه زیادی دارم ولی هیچ موضوع جذابی برای کلاس پیدا نکردم
پیشنهاد موضوع کافیه ولی هرکی منبع خوبی برای موضوع داشتش لطف کنه
خودم دوتا موضوع پیدا کردم:
آونگ فوکو و پوشخونوف
نظریه پروفسور حسابی
ممنون خیلی عالی بود.سلام امیر جان
اولش با دیدن عنوان تاپیکت تو گوگل خیلی تعجب زده شدم و بعد از خوندن مباحث نظرات مطرح شده از باشگاهتون خوشم اومد و تصمیم گرفتم بجای اینکه تمام وقتم رو برای بهبود SEO سایتهای دیگه خرج کنم با عضویت تو این انجمن یکمی هم با هم قطار ها باشم!!!
مبحثی که عنوان کردی رو یه جورایی خودمم تجربه کردم.
البته اینم باید بگم که از اون دسته از آدم هایی هستم که به خانواده شدیدا مقید هستم و امر ازدواج خودمو به صورت کنترات به مادرم محول کردم ، اما ازاون جا که صحبت به صورت صرف کامل در مورد ازدواج نیست و فقط در مورد برقراری یک رابطه کاملا سالم و البته اخلاقی هست خودم یه چیزایی (با اجازه اساتید و مربیان بزرگوار) میدونم.
باید اینو بگم که اول از همه یه مقدماتی رو باید فراهم کرد نه اینکه یکهو بری پیش یه خانم محترم و بخوای با دادن یه شاخه گل رز ، گلایل و ... ابراز علاقه (اونم از نوع عشقی-نه رفاقتی و بی هیچ قصد پنهان) بکنی و توقع عکس العمل قابل پیش بینی داشته باشی.
از اینجا به بعدشو به صورت نوعی باز سازی تجربه شرح میدم.
تو دانشگاهمون یه خانم بسیار محترم از همکلاسی ها بود که به نظر من با بقیه تفاوت داشت و یه آدم فعال در اجتماع و با نمکی میومد.
منم بعد از کلی کلانجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم که با اون رابطه ای از نوع یک دوستی کاملا پاک (بدون هیچ قصد خاک توسری و غیر خاک توسری ، از نوع همه رفاقت هایی که دو دوست معمولی از جنس غیر مخالف دارند!!) برقرار کنم.
بعد ازکلی مشاوره و پرس و جو از دوستان به یک منبع بینظیر برای دوست شدن رسیدم(کتاب Petit Prince اثر آنتوان دوسنت اگزوپری) که از اهلی شدن سخن گفته بود(خوندنشو به همه توصیه میکنم.) و مراحل اهلی کردن رو پشت سر گذاشتم .
بعد از مدتی صمیمی تر شدن از دوتا همکلاسی با گفتن این جمله جادویی:
-- میتونم شماره تلفنتو داشته باشم ، البته اگر نمیخوای ناراحت نمیشم --
(علت جادویی بودن در بخش دوم جملست) بعد از یه مدت که رابطه به صورت ارسال و دریافت چند پیامک معمولی بود متوجه شدیم که اگر خانواه هامون هم از این موضوع خبردار بشن بهتره تا سوء تفاهمی پیش نیاد.
حالا هم بصورت چکیده این نکته رو خدمتتون عرض میکنم که قصدتتون هرچی که میخواد باشه باشه(فکر بد نکنید ، اوناش دیگه منظورم نبود)شتاب زده و مثل بچه دبستانی ها رفتار نکنید یا مثل اون پسره تو فیلم ترانه مادری ترم 1 بازی و جو خواستگاری تو سال اول برداشتن بر ندارید.
سعی کنید با اهلی کردن به روابط اجتماعیتون شکل بدید تا از لذت پایداری دوستی ها به بقیه هم سهمی بدید.
خیلی خیلی شرمنده که وقت همه رو گرفتم
افرین مهندسسلام امیر جان
اولش با دیدن عنوان تاپیکت تو گوگل خیلی تعجب زده شدم و بعد از خوندن مباحث نظرات مطرح شده از باشگاهتون خوشم اومد و تصمیم گرفتم بجای اینکه تمام وقتم رو برای بهبود SEO سایتهای دیگه خرج کنم با عضویت تو این انجمن یکمی هم با هم قطار ها باشم!!!
مبحثی که عنوان کردی رو یه جورایی خودمم تجربه کردم.
البته اینم باید بگم که از اون دسته از آدم هایی هستم که به خانواده شدیدا مقید هستم و امر ازدواج خودمو به صورت کنترات به مادرم محول کردم ، اما ازاون جا که صحبت به صورت صرف کامل در مورد ازدواج نیست و فقط در مورد برقراری یک رابطه کاملا سالم و البته اخلاقی هست خودم یه چیزایی (با اجازه اساتید و مربیان بزرگوار) میدونم.
باید اینو بگم که اول از همه یه مقدماتی رو باید فراهم کرد نه اینکه یکهو بری پیش یه خانم محترم و بخوای با دادن یه شاخه گل رز ، گلایل و ... ابراز علاقه (اونم از نوع عشقی-نه رفاقتی و بی هیچ قصد پنهان) بکنی و توقع عکس العمل قابل پیش بینی داشته باشی.
از اینجا به بعدشو به صورت نوعی باز سازی تجربه شرح میدم.
تو دانشگاهمون یه خانم بسیار محترم از همکلاسی ها بود که به نظر من با بقیه تفاوت داشت و یه آدم فعال در اجتماع و با نمکی میومد.
منم بعد از کلی کلانجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم که با اون رابطه ای از نوع یک دوستی کاملا پاک (بدون هیچ قصد خاک توسری و غیر خاک توسری ، از نوع همه رفاقت هایی که دو دوست معمولی از جنس غیر مخالف دارند!!) برقرار کنم.
بعد ازکلی مشاوره و پرس و جو از دوستان به یک منبع بینظیر برای دوست شدن رسیدم(کتاب Petit Prince اثر آنتوان دوسنت اگزوپری) که از اهلی شدن سخن گفته بود(خوندنشو به همه توصیه میکنم.) و مراحل اهلی کردن رو پشت سر گذاشتم .
بعد از مدتی صمیمی تر شدن از دوتا همکلاسی با گفتن این جمله جادویی:
-- میتونم شماره تلفنتو داشته باشم ، البته اگر نمیخوای ناراحت نمیشم --
(علت جادویی بودن در بخش دوم جملست) بعد از یه مدت که رابطه به صورت ارسال و دریافت چند پیامک معمولی بود متوجه شدیم که اگر خانواه هامون هم از این موضوع خبردار بشن بهتره تا سوء تفاهمی پیش نیاد.
حالا هم بصورت چکیده این نکته رو خدمتتون عرض میکنم که قصدتتون هرچی که میخواد باشه باشه(فکر بد نکنید ، اوناش دیگه منظورم نبود)شتاب زده و مثل بچه دبستانی ها رفتار نکنید یا مثل اون پسره تو فیلم ترانه مادری ترم 1 بازی و جو خواستگاری تو سال اول برداشتن بر ندارید.
سعی کنید با اهلی کردن به روابط اجتماعیتون شکل بدید تا از لذت پایداری دوستی ها به بقیه هم سهمی بدید.
خیلی خیلی شرمنده که وقت همه رو گرفتم
چی میگه؟گل واژه هایی که از احساسات پاک نشأت می گیره همیشه دل نشینه
خوب گفتی. خوشمان امد.سنگين باش
همين
برو جلو و خيلي سنگين (عاجزانه نگو )بگو من مايلم بيشتر با شما اشنا بشم اگه امكانش هست اين اجازه رو بهم بدين
بعدش اگه گذاشت كه حرفتون رو مي زنين
اگه اجازه نداد يه مدت اصلا باهاش كاري نداشته باشين
اگه مايل باشه و روش نشده باشه بگه خودش يا با نگاه هاش يا با يه حركت مثله پرسيدن سوال و ... نشون ميده
من نظرم اينه كه خودتون رو عاجز و خيلي مايل نشون ندين
علاقتون رو نشون بدين ولي سنگين اينجوري متوجه ميشه زياد وقت نداره
ايشالا اگه صلاحه بشه
سلامسلام دوستان
تاپیک جالبی . یه سوال داشتم اگه جواب بدین ممنون میشم .
راستش من ترم 6 هستم و تو دانشگاهمون با این که جو خیلی عالی داره و اصلا رابطه با جنس مخالف یه جیز خیلی عادی .
من تو این 6 ترم به خاطر مشغله کاری که داشتم اصلا فرصت فکر کردن به همچین موضوع های نداشتم تا این که ترم قبل
نمیدونم چی شد که از یه نفر خیلی خوشم امد و ارتباط خودم رو با هاش نزدیک تر کردم , تو کل ترم جاری خیلی با خودم گفتم بهش بگم یا نگم .
تا این که 3 روز پیش رفتم کشوندمش یه جا و بهش گفتم . اون تو جواب برگشت بهم گفت : شوکه شدم اصلا از شما انتظار نداشتم. بعدش گفت متاسفم نمیتونم .
امارش رو هم گرفتم به صورت غیر مستقیم با هیچ پسری نیست
دوستان این کاره به نظرتون دوباره بهش بگم ؟( البته اگه بتونم بگم چون واقعا تا حالا این طوری ضایع نشده بودم پیش یه دختر )
چه راهکاری رو پیشنهاد میدین ؟
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
روشهای جالب تشخیص دختران مجرد !!!! | تالار مشاوره | 36 | |
![]() |
روشهای شگفت انگیز پیدا نمودن همسر ایده آل | تالار مشاوره | 0 | |
![]() |
اسرار و روشهای نفوذ در دلها | تالار مشاوره | 8 | |
C | چطور میشه فهمید یه مرد چقد دست و دل بازه؟ | تالار مشاوره | 23 | |
![]() |
میشه بنده را نیز کمک کنید؟ تشکر | تالار مشاوره | 16 |