خداروشکر....![]()
لطف دارین، ممنون...
به زودی تاپیک ادامه خواهد یافت.
خداروشکر....![]()
سلام
من کمتر از تالار تخصصی بیرون میام الان این تاپیکتو دیدم تو امضات زوینا جان
اگه لایق بدونین خوشحال میشم تو محفلتون بپذیرین منو
سمفونی مردگان
رمانی از عباس معروفی
لینک دانلود کتاب سمفونی مردگان: http://ketabnak.com/comment.php?dlid=22081
اول از همه تشكر مي كنم از زويناي عزيز بابت معرفي اين كتاب
هشدار : بچه هايي كه اين كتابو نخوندن لطفا متن زير رو نخونن چون داستان تا حد زيادي لو ميره از من گفتن بود حالا هر جور راحتين
كتاب رو خوندم به طور كلي به نظر من كتاب خيلي خوبي بود و از خوندنش لذت بردم خصوصا از نوع و مدل روايت داستان كه واقعا بي نظير بود عوض شدن راوي كه گاهي تشخيص نمي دادي كي داره داستان رو روايت مي كنه مثل موومان سوم كه بعد از خوندن چند صفحه تازه آدم متوجه ميشه داستان از زبون كيه و فلش بك هاي به موقع و عوض شدن زمان ها كه به نظرم خيلي جذاب بود ( من كلا كتاب ها و رمانهايي كه اينجوري زمانها رو با هم قاطي مي كنه خيلي دوس دارم ) در كل نوع روايتش واقعا عين فيلم بود كه هر چي از جذابيتش بگم كم گفتم.
من موومان چهارمش رو خيلي دوست داشتم همون قسمتي كه تفكرات آيدين به شكل هذيان گونه اي آورده شده بود كه برام جالب بود.
و نكته جالبي كه تو داستان وجود داشت به نظر من اين بود كه خيلي خوب نشون داده بود چه جوري تخم كينه و تفرقه بين اين دو تا برادر كاشته شده بود از ابتدا و به نظرم اون هيچي نبود جز رفتار نادرست پدر و مادرشون كه پدر اورهان رو دوست داشت و مادر عاشق آيدين بود و خيلي از قسمتهاي داستان اشاره كرده بود كه مادر فقط مادر آيدين بود و بيچاره آيدا و يوسف كه اين وسط سرشون بي كلاه مونده بود.
و در مورد اورهان ميتونم بگم كه خيلي آدم قصي القلبي بود اون جايي از داستان كه اورهان يوسف رو مي كشه واقعا منو اذيت كرد. و بعضي وقتا تو داستان يادم مي رفت كه آيدين از اورهان بزرگتره شايد بيشتر به خاطر اينكه برام غير قابل باوره كه يه برادر كوچيكتر اينجوري هي ري به ري بزنه تو گوش برادر بزرگترش.
و از همه بدتر پدر داستان كه با رفتاراش و كارايي كه كرد همه بچه هاش از اون يوسف گرفته تا اورهان رو به بدبختي كشوند.
ولي در كل به نظرم داستان خيلي گنگ تموم شد من انتظار داشتم تو موومان آخر خيلي چيزا معلوم شه :
اينكه سورملينا چي شد و اصلا چرا مرد ؟
آيدين كه مي دونست زنش حامله بوده پس چرا از وجود بچش بي اطلاع بود؟
آيدا چرا خودشو كشت ؟
و چيزي كه يه ذره برام غير قابل باور بود چيز خور كردن آيدين بود يعني خوردن مغز چلچله ادمو ديوونه مي كنه ؟ شايدم بكنه ولي من تا به حال همچين چيزي نشنيده بودم.
ولي در كل كتاب بسيارعالي و خوبي بود و خوندن اين كتابو به همه دوستاي گلم پيشنهاد مي كنم.![]()
دست خوش
ممنون برای هشدارت خیلی لازم بود!!
این نوع روایت رو به طور مشابه در یک اثر ایرانی دیگه هم دیدم. کتاب پری فراموشی از فرشته احمدی که اتفاقا در همین تاپیک هم معرفی شده. نمیشه کار این دو نویسنده رو در بیان این نوع روایت با هم مقایسه کرد چون مسلما کار معروفی خیلی کامل و پیشرفته تر از احمدی بود. هر چند که در روایت معروفی هم ضعف هایی جزئی دیده می شد اما داستان معروفی واجد هماهنگی بیشتری بود.
کلا علاقه زیادی به ابزار فلاش بک نه در فیلم و نه در ادبیات ندارم اما قابل تحسین هست که با وجود استفاده و کاربرد این روش، هیچ ضعف و خللی در بیان وقایع زمان حال و قابل پیش بینی بودن اونن به وجود نیامده بود و همچنان تعلیق نقش مهمی در ایجاد تداوم و همراهی خواننده داشت. با حرفت در مورد شباهت این رمان با فیلم موافقم.به نظرم تصویرسازی های این رمان قطعا ذهنیاتی در خاطر خواننده تا زمان های دور باقی میذاره، آنچنان که برای من... .
فکر می کنم مومان چهارم یکی از ماندگارترین بخش های ادبیات ایران خواهد بود. به قالب واژه در آوردن افکار شخصی با ذهن به شدت مغشوش و مخدوش (اگر نگیم دیوانه که به نظرم نمی شه گفت ) کار هر کسی نیست و تا حد بسیار زیادی معروفی در این کار موفق بوده و قطعا از ویژگی هایی که باعث شده این رمان تا این حد موردتوجه باشه همین مومان چهارم هست.
چیزی که بسیار واضح هست اینه که معروفی برای خلق این اثر کاملا بر اساس برنامه پیش رفته و برای هر قسمت وقت صرف کرده و مایه گذاشته.
در مورد خانواده های ایرانی این رفتار یک اصل عادی هست و شاید طبیعی و معقول؛ هر چند کاملا غیر انسانی! من در این مورد به یاد قانون اول طبیعت می افتم. اصلی که میگه فقط اون هایی زنده می مونن که قوی تر هستن. شاید این عبارت زیاد ملموس به نظر نیاد اما حقیقت اینه که به طور کاملا طبیعی پدران و مادران سعی می کنند که از فرزندانی بیشتر حمایت کنند که نسبت به سایرین واجد شرایطی باشن که اون ها رو برتر نشون بده. در مورد آیدا باید این اصل رو قبول کنیم که در جامعه ایرانی ما، هنوز زن خوب دیده نشده، پس به طور اتوماتیک از گردونه رقابتی حذف میشه! در مورد یوسف هم که لازم به هیچ توضیحی نیست. و دلایل انتخاب اورهان توسط پدر هم که در کتاب شرح داده شده. به نظرم یکی از دلایل حمایت مادر از آیدین می تونه تقابل زن در مقابل مرد برای تلاش در نشان دادن استقلال و قدرت انتخاب اون هم به شکلی ظاهری، هست، هرچند که صرفا نمیشه به این اکتفا کرد و حتما ویژگی هایی دیگری هم هست که سبب این انتخاب شده؛ از جمله حس مادرانه و انسان دوستانه ای که در برابر مظلومیت یک نفر به وجود میاد. خیلی چیزهای دیگه میشه در این مورد گفت اما وقت و مکان فعلا اجازه نمیده. اگر بخوایم در این مورد دقیق بشیم خیلی راحت میشه گفت که این انتخاب ها حداقل در خانواده های ایرانی طبیعیه و نباید چندان به مادر و پدران این رمان خرده گرفت! باید بیشتر به زندگی خودمون دقت داشته باشیم... (و حتما هدف نویسنده هم بیان این صفت بسیار نادرست بوده ).
من نمی دونم چه اصراری داری که اورهان رو آدم قصی القلبی بنامی!! به نظرت رفتار اورهان هم تا حدی طبیعی و عادی به نظر نمیاد!! شک دارم اگر یوسف نامی برادر هر یک از ایرانی ها باشه رفتار خیلی بدتری به سرش نیارن. اورهان خیلی جرات داشت که اون رو کشت، چیزی که در مورد دیگران شک دارم باشه!! در مورد آیدین هم مگه انتظار دیگه ای از اورهان می رفت؟! خودمم کامل می دونم که در این مورد دارم تند روی می کنم! این کارم صرفا برای با دقت تر نشان دادن وِیژگی های زشتیه که در خیلی از آدم های اطرافمون وجود داره اما دیده نمیشه.
یک پدر ایرانی! (البته از شدتش در این سال ها کم شده، اما با همان اصالت!! )
قرار نیست که در یک کتاب همه اسرار نمایانده بشه... لازمه که چیزهیی همونجور باقی بمونه که هم اثر لوث نشه و هم خواننده در موردش بیشتر فکر کنه.
در مورد خوردن مغز چلچله: استفاده از اعتقاد عامیانه به شکلی کنایی. همین. حیف که تا حد زیادی گیاهخوارم و مغز چلچله هم خیلی کم گیر میاد وگرنه همین الآن آزمایش می کردم!!! مثل خوردن مغز خره!!!!!!!
با تشکر از mahboobeyeshab عزیز؛ کتاب بعدی رو دوست خوبم Setayesh مدیر محترم و دوست داشتنی تالار مهندسی نساجی معرفی می کنن؛
عنوان کتاب: ناتور دشت. نوشته: جروم دیوید سالینجر
قرار بود که دوست خوبم ستایش کتاب ناتور دشت رو معرفی کنن که متاسفانه ایشون به خاطر مشغله نتونستن و به من قول دادن که در فرصتی بهتر حتما معرفی و نظرشون رو در مورد کتاب بذارن. به این ترتیب معرفی این کتاب فعلا و برای مدتی کوتاه به تعویق می افته.
کتاب هفته بعد: نامه به کودکی که هرگز زاده نشد نوشته اوریانا فالاچی
کتاب های انتخابی رمان ها هستند یا از موضوعات دیگه ای هم میشه استفاده کرد؟
کتاب هفته بعد: نامه به کودکی که هرگز زاده نشد نوشته اوریانا فالاچی
با سلام و عرض ادب خدمت جناب آبی
می خواستم بدونم گذر یک هفته در این تاپیک چگونه است ؟
با تشکر
سلام...
مشخصا اگر همراه با حرکت تاپیک بودی از وضعیت اطلاع داشتی... هر چند که پست اول هم نیاز به ویرایش داره.
با گذشت مدتی از کار تاپیک قوانین تغییراتی پیدا کرد که یکیشون معرفی کتاب به صورت دو هفته یکبار و البته با معرفی قبلی بود. متاسفانه به خاطر مشغله و درس دوستان و نیز هم خودم کمی کار عقب افتاد با این وجود به زودی کتاب معرفی خواهد شد.
![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
زمان حافظ هم مثل زمان ما بوده؟ | گفتگوها و نقد ادبی | 6 |