همچنين در الكافي از زبان يكي از شيعيان آمده كه از امام جعفر صادق دربارهي مردي پرسيدم كه در عراق زن دارد و در حجاز مرتكب زنا شده است؛ امام گفت: به او صد تازيانه ميزنند ولي نبايد سنگسار بشود .[الكافي، جلد 7 ، باب ما يحصن و ما لا يحصن] دربارهي چگونگي اثبات وقوع زنا، در روايتي از زبان امام جعفر صادق چنين آمده است:
«چهار مرد گواهي بدهند كه اورا به چشم خود ديدهاند كه وارد ميكند و بيرون ميآورد» [الكافي، 7 / باب ما يوجب الرجم، حديث 1]
و در حديث ديگري از زبان امام جعفر صادق گفته شده كه «مرد يا زن تا وقتي كه چهار مرد گواهي نداده باشند كه داخل و خارج كردن را به چشم ديدهاند نبايد سنگسار شوند» [همان: حديث 2]
و در حديث مشابهي از زبان امام جعفر صادق گفته شده كه «زن يا مرد نبايد سنگسار شوند مگر آنكه چهار مرد گواهي بدهند كه جماع و داخل و خارج كردن، مثل داخل و خارج شدنِ ميل سرمهدان، را به چشم ديدهاند» [همان، حديث 4]
دربارة چگونگي سنگسار كردن نيز در الكافي چنين آمده است:
ماعز ابن مالك به نزد پيامبر آمد و گفت كه زنا كرده است. پيامبر دستور داد اورا سنگسار كنند. او گريخت و زبير ابن عوام اورا گرفته باز آورد و سنگسارش كردند تا مرد. چون موضوع را به پيامبر گفتند، پيامبر گفت: وقتي گريخت اگر رهايش ميكرديد كه برود بهتر بود [همان، باب صفت رجم، حديث 5]
نتيجهي بحث:
آنچه مسلم است آنست كه اسلام براي مردان زندار و زنانِ شوهرداري كه مرتكب عمل منافي عفت شوند، يعني به همسرانشان خيانت كرده با غير همسرشان همبستر شوند كيفرهائي درنظر گرفته است. هدف از وضع اين كيفرها حفظ نهاد خانواده و روابط خانوادگي و پيوند زناشوئي است نه تخريب نهاد خانواده. در كيفردهي خطاكار همهي جوانب احتياط را مراعات كرده است تا خانواده از هم نپاشد و به جامعه آسيب نرسد.
همچنين آنچه مسلم است آنست كه اسلام براي پسران و دختراني كه ازدواج نكردهاند و مرتكب عمل منافي عفت شوند مجازات سبك جسمي درنظر گرفته كه شايد فقط تازيانه خوردن باشد (اينكه ميگويم شايد، ازآنرو است كه هيچ آيهئي درقرآن و هيچ حديث و روايتي منسوب به پيامبر يا يكي از خلفاي پيامبر دربارهي پسر يا دختر خطاكار وجود ندارد؛ و ظاهر قضيه آنست كه چنين خطاهائي بايد با اغماض روبرو شود نه با مجازات).
حكم صدتازيانه كه درقرآن آمده است، چنانكه در آيه ديديم، فقط براي زناكاران است نه همسردارانِ مرتكب عمل منافي عفت. زناكار كسي است كه به عمل زنا عادت دارد، ولي خطاكارِ مرتكب فحشاء ممكن است توبه كند. كسي كه مرتكب خطا شود و توبه كند نيز مجازاتي ندارد. اثبات توبه نيز آنست كه اگر يكبار خطائي كرده است نزد خودش و خدايش تصميم بگيرد كه ديگر آن خطا را تكرار نكند.
و سومين چيزي كه مسلم است آنست كه نه در قرآن و نه در حديث از زبان پيامبر اكرم گفته نشده كه زناكار بايد سنگسار شود. رواياتي كه دربارهي سنگسار شدنِ زناكار آمده بود را نيز دربالا ديديم؛ و اينرا نيز ديديم كه درزمان خلافت عمر ابن خطاب معلوم نبود كه آيا اسلام با سنگسار كردن، كه يك رسم قبيلهئي مربوط به قبايل بيابانگرد بود و در مكه و مدينه رواج نداشت، موافق است يا نيست! و عمر براي توجيه اين حكم گفت كه آيهي سنگسار درقرآن وجود داشته است. ولي اگر اين ادعاي خليفه عمر را قبول كنيم، آنگاه اينرا نيز بايد قبول كنيم كه دستكم يك آيهي قرآن كه عمر شنيده بوده است اكنون درقرآن نيست؛ و اين به مفهوم گمشدنِ برخي از آيات قرآن است، كه هيچ مسلماني اكنون نميتواند قبول كند.
دربارهي حكم اعدام زناكار نه آيهئي در قرآن هست نه حديثي از پيامبر و نه روايتي از خلفاي پيامبر.
دربارهي چگونگي سنگسار كردن نيز ديديم كه ماعز ابن مالك را نبستند و در فضاي باز به او سنگريزه پراندند و او توانست بگريزد. بعد هم كه اورا گرفتند و باز به ميدان مردم آوردند و آنقدر سنگرزه زدند تا كشته شد، پيامبر اين عمل را تأييد نكرد و گفت كاش ميگذاشتند ميرفت. در دنبالهي همين حديث، كه دربالا از الكافي بيان گرديد، آمده است كه پيامبر دستور داد خونبهاي ماعز را به خانوادهاش پرداختند؛ يعني كشته شدن اورا قتل غير عمد تلقي كرد نه اجراي يك حكم شرعي.
در سخنراني حج وداع نيز ديديم كه پيامبر دربارهي زن شوهرداري كه مرتكب عمل منافي عفت شود به مؤمنين سفارش كرد كه به چنين زني بايد شوهرش فشار بياورد و بزند تا دست از عملش بردارد. همين؛ و اين آخرين دستور پيامبر دربارهي مجازات مرتكب چنين خطائي توسط زنان شوهردار بود.
اشارهي پاياني:
اكنون كه اينها را گفتم، اينرا نيز بگويم كه مجازات كسي كه تهمت زنا و عمل منافي عفت به زني بزند، درقرآن بسيار شديد است:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْفَاسِقُونَ. إِلاَّ الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ [سورة النور، آيات 4 و 5]
ترجمه: به كساني كه به زنهاي شوهردار تهمت عمل منافي عفت بزنند سپس چهار گواه نياورند هشتاد تازيانه بزنيد و هيچگاه گواهيشان را قبول مكنيد؛ فاسق همآنهايند. مگر كساني كه پس ازآن توبه كنند و اصلاح شوند، زيرا كه الله آمرزگار و مهربان است.
كدام سفارشي ازاين سختتر را براي حفظ كيان خانواده ميتوان سراغ داشت، كه تأكيد ميكند چنين تهمتي به جز با آوردنِ چهار گواه كه عمل را بهچشم ديده باشند قابل اثبات نيست؛ و هركس تهمت بزند و نتواند چهار گواه بياورد بايد مجازات گردد؟
و اما اگر تهمتزننده شوهر زن باشد نيز قرآن چنين مقرر ميدارد:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلاَّ أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ الصَّادِقِينَ. وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنْ الْكَاذِبِينَ. وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ الْكَاذِبِينَ. وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنْ الصَّادِقِينَ [سورهي النور، ايات 6- 9]
اين آيهها مقرر ميدارد كه اگر مردي به همسرش تهمت منافي عفت بزند و نتواند چهار گواه بياورد كه عمل را به چشم ديده باشند، بايد چهار نوبت به الله قسم بخورد كه راست ميگويد و دروغ نميگويد، و در نوبتِ پنجم بگويد اگر دروغگو است لعنت خدا براو بادا. در عين حال، درصورتي كه زن چهار نوبت به الله قسم بخورد كه مردش دروغ ميگويد و در نوبت پنجم بگويد كه اگر مردش راست ميگويد او (يعني زن) به غضب خدا گرفتار گردد، در اينصورت نبايد مجازاتي متوجه زن بشود.
آيا چنين حكم شديدي جز تأكيد برضرورت حفظ آبروي افراد و حفظ نهاد خانواده است؟ و آيا جز براي آنست كه زني كه مورد اتهام چنين عملي واقع شد در جامعهي قبيلهئي طرد نشود و بتواند بازهم به زندگي عادي با شوهر ديگري ادامه بدهد؟
اميرحسين خنجي
یک چیزی را من هیچ وقت نمیتونم درک کنم.
مثلا یک نفر ادعا میکنه که مسلمان هست.پیامبران و امامان و قران را قبول داره.
بعدش میاد میگه که من به حجاب اعتقاد ندارم.
یا وقتی همون طرف مشغول مشروب خوری هست.وقتی ازش میپرسی.میگه من قبول ندارم که مشروب خوری حرام هست.
یا طرف نماز نمیخونه.میگه اسلام به نماز خوندن و دولا شدن نیست.باید قلبت پاک باشه و میگه من با قلبم با خدا در ارتباطم و از این حرف ها که الان دراطراف من بسیارند.
درست یک مسلمون با بد حجابی یا مشروب خوری از مسلمونی ساقط نمیشه.
ولی اعتقاد نداشتن به انها بحثش فرق داره با عمل نکردن.
من طرفی را میشناسم که کاملا به همه چی اعتقاد داره .حتی فقط در ماه رمضون خدا را گول میزنه و روزه میگیره ونماز میخونه.
ولی هر روز زنا میکنه و میگه که زنا کردن مشکلی نداره .
یکی بیاد من را توجیه کنه که اشتباه میکنم یا نه
یک چیزی را من هیچ وقت نمیتونم درک کنم.
مثلا یک نفر ادعا میکنه که مسلمان هست.پیامبران و امامان و قران را قبول داره.
بعدش میاد میگه که من به حجاب اعتقاد ندارم.
یا وقتی همون طرف مشغول مشروب خوری هست.وقتی ازش میپرسی.میگه من قبول ندارم که مشروب خوری حرام هست.
یا طرف نماز نمیخونه.میگه اسلام به نماز خوندن و دولا شدن نیست.باید قلبت پاک باشه و میگه من با قلبم با خدا در ارتباطم و از این حرف ها که الان دراطراف من بسیارند.
درست یک مسلمون با بد حجابی یا مشروب خوری از مسلمونی ساقط نمیشه.
ولی اعتقاد نداشتن به انها بحثش فرق داره با عمل نکردن.
من طرفی را میشناسم که کاملا به همه چی اعتقاد داره .حتی فقط در ماه رمضون خدا را گول میزنه و روزه میگیره ونماز میخونه.
ولی هر روز زنا میکنه و میگه که زنا کردن مشکلی نداره .
یکی بیاد من را توجیه کنه که اشتباه میکنم یا نه
اسلام به طور خلاصه یعنی:
اعدام سنگسار تجاوز گشنگی وحشی گری و....
که اینها همه با رمز یا حیدر انجام می شود.
یک چیزی را من هیچ وقت نمیتونم درک کنم.
مثلا یک نفر ادعا میکنه که مسلمان هست.پیامبران و امامان و قران را قبول داره.
بعدش میاد میگه که من به حجاب اعتقاد ندارم.
یا وقتی همون طرف مشغول مشروب خوری هست.وقتی ازش میپرسی.میگه من قبول ندارم که مشروب خوری حرام هست.
یا طرف نماز نمیخونه.میگه اسلام به نماز خوندن و دولا شدن نیست.باید قلبت پاک باشه و میگه من با قلبم با خدا در ارتباطم و از این حرف ها که الان دراطراف من بسیارند.
درست یک مسلمون با بد حجابی یا مشروب خوری از مسلمونی ساقط نمیشه.
ولی اعتقاد نداشتن به انها بحثش فرق داره با عمل نکردن.
من طرفی را میشناسم که کاملا به همه چی اعتقاد داره .حتی فقط در ماه رمضون خدا را گول میزنه و روزه میگیره ونماز میخونه.
ولی هر روز زنا میکنه و میگه که زنا کردن مشکلی نداره .
یکی بیاد من را توجیه کنه که اشتباه میکنم یا نه
ولی آیامیتونی بااین توجیه ارخودت سلب مسئولیت کنی؟پشت کامپیوتر که نمیتونی قانع کنی.
من هم خیلیا رو سعی کردم قانع کنم.
اما خونه اولیم باز هم.
این جماعت مشکلشون با حرف من و تو درست بشو نیست باید یه روش جدید در بیاد
بر اساس اعتقادات ما شیعیان فقط پیامبران و امامان معصوم بودند و بقیمون یک لنگ در هوا
مفهوم مسلمونی یک مفهوم صفر و یک نیست
اونو می تونی بعنوان یک طیف در نظر بگیری البته
البته این هایی که گفتی خطوط قرمزه اسلامه و نباید از آن عبور کرد که عقوبت بدی داره
اما داراشفای توبه در نبسته است هنوز
خلاصه هر چی بیشتر به احکام الهی جامه عمل بپوشونی مسلمون تری
بنده نمیگم که همه مسلمان ها باید معصوم باشند و همه کار های خوب را انجام بدهند.
ولی وقتی میبینی یک مسلمان که ادعای مسلمانی داره نماز نمیخونه و میگه به این دلیل نماز نمیخونم چون نماز را قبول ندارم و بهش اعتقادی ندارم.چطور میشه بهش گفت مسلمون؟؟؟؟؟؟
بنده نمیگم که همه مسلمان ها باید معصوم باشند و همه کار های خوب را انجام بدهند.
ولی وقتی میبینی یک مسلمان که ادعای مسلمانی داره نماز نمیخونه و میگه به این دلیل نماز نمیخونم چون نماز را قبول ندارم و بهش اعتقادی ندارم.چطور میشه بهش گفت مسلمون؟؟؟؟؟؟
بنده نمیگم که همه مسلمان ها باید معصوم باشند و همه کار های خوب را انجام بدهند.
ولی وقتی میبینی یک مسلمان که ادعای مسلمانی داره نماز نمیخونه و میگه به این دلیل نماز نمیخونم چون نماز را قبول ندارم و بهش اعتقادی ندارم.چطور میشه بهش گفت مسلمون؟؟؟؟؟؟
khandedar tarin tojihi bood ke shenidam bebakhshid vali vaghean bad bood yani man alan beram dozdi konam mashroob bokhoram ghachagh konam bihejab basham gheybat konam faghat ye shahadateyn bekhonam misham mosalmun????!! azoon harfa bood age be chizi eteghad nadarid nemidoonam chera khodetoono majboor mikonid man ke mosalmoon nistam. ahmaghanast adam chon mikhad hamrange jamat besheo chon az rooze aval too gooshesh khoondan eslam ele bele bayad fekr kone mosalmoone!!!oonam bi hich tahghighi kamelan koorkoorane az ye dini peyravi kardan vaghean maskharasتو قرآن گفته کسی که شهادتین بگه مسلمونه.چیزی که شما میگی بحث مومن بودنه.
اولا که باید با فونت فارسی بنویسید.شما چه راحت حرفای بقیه رو تحریف میکنید،من توجیه نکردم گفتم تو قرآن هر چیز ی تعریف داره.شما که میگی مسلمون نیستی پس لابد تا حالا قرآن نخوندی.تو قرآن خدا به پیامبر گفته به اعراب بگو:نگویید ایمان آوردم بلکه بگید اسلام آوردم.khandedar tarin tojihi bood ke shenidam bebakhshid vali vaghean bad bood yani man alan beram dozdi konam mashroob bokhoram ghachagh konam bihejab basham gheybat konam faghat ye shahadateyn bekhonam misham mosalmun????!! azoon harfa bood age be chizi eteghad nadarid nemidoonam chera khodetoono majboor mikonid man ke mosalmoon nistam. ahmaghanast adam chon mikhad hamrange jamat besheo chon az rooze aval too gooshesh khoondan eslam ele bele bayad fekr kone mosalmoone!!!oonam bi hich tahghighi kamelan koorkoorane az ye dini peyravi kardan vaghean maskharas
با سلامهمچنين در الكافي از زبان يكي از شيعيان آمده كه از امام جعفر صادق دربارهي مردي پرسيدم كه در عراق زن دارد و در حجاز مرتكب زنا شده است؛ امام گفت: به او صد تازيانه ميزنند ولي نبايد سنگسار بشود .[الكافي، جلد 7 ، باب ما يحصن و ما لا يحصن] دربارهي چگونگي اثبات وقوع زنا، در روايتي از زبان امام جعفر صادق چنين آمده است:
«چهار مرد گواهي بدهند كه اورا به چشم خود ديدهاند كه وارد ميكند و بيرون ميآورد» [الكافي، 7 / باب ما يوجب الرجم، حديث 1]
و در حديث ديگري از زبان امام جعفر صادق گفته شده كه «مرد يا زن تا وقتي كه چهار مرد گواهي نداده باشند كه داخل و خارج كردن را به چشم ديدهاند نبايد سنگسار شوند» [همان: حديث 2]
و در حديث مشابهي از زبان امام جعفر صادق گفته شده كه «زن يا مرد نبايد سنگسار شوند مگر آنكه چهار مرد گواهي بدهند كه جماع و داخل و خارج كردن، مثل داخل و خارج شدنِ ميل سرمهدان، را به چشم ديدهاند» [همان، حديث 4]
دربارة چگونگي سنگسار كردن نيز در الكافي چنين آمده است:
ماعز ابن مالك به نزد پيامبر آمد و گفت كه زنا كرده است. پيامبر دستور داد اورا سنگسار كنند. او گريخت و زبير ابن عوام اورا گرفته باز آورد و سنگسارش كردند تا مرد. چون موضوع را به پيامبر گفتند، پيامبر گفت: وقتي گريخت اگر رهايش ميكرديد كه برود بهتر بود [همان، باب صفت رجم، حديث 5]
نتيجهي بحث:
آنچه مسلم است آنست كه اسلام براي مردان زندار و زنانِ شوهرداري كه مرتكب عمل منافي عفت شوند، يعني به همسرانشان خيانت كرده با غير همسرشان همبستر شوند كيفرهائي درنظر گرفته است. هدف از وضع اين كيفرها حفظ نهاد خانواده و روابط خانوادگي و پيوند زناشوئي است نه تخريب نهاد خانواده. در كيفردهي خطاكار همهي جوانب احتياط را مراعات كرده است تا خانواده از هم نپاشد و به جامعه آسيب نرسد.
همچنين آنچه مسلم است آنست كه اسلام براي پسران و دختراني كه ازدواج نكردهاند و مرتكب عمل منافي عفت شوند مجازات سبك جسمي درنظر گرفته كه شايد فقط تازيانه خوردن باشد (اينكه ميگويم شايد، ازآنرو است كه هيچ آيهئي درقرآن و هيچ حديث و روايتي منسوب به پيامبر يا يكي از خلفاي پيامبر دربارهي پسر يا دختر خطاكار وجود ندارد؛ و ظاهر قضيه آنست كه چنين خطاهائي بايد با اغماض روبرو شود نه با مجازات).
حكم صدتازيانه كه درقرآن آمده است، چنانكه در آيه ديديم، فقط براي زناكاران است نه همسردارانِ مرتكب عمل منافي عفت. زناكار كسي است كه به عمل زنا عادت دارد، ولي خطاكارِ مرتكب فحشاء ممكن است توبه كند. كسي كه مرتكب خطا شود و توبه كند نيز مجازاتي ندارد. اثبات توبه نيز آنست كه اگر يكبار خطائي كرده است نزد خودش و خدايش تصميم بگيرد كه ديگر آن خطا را تكرار نكند.
و سومين چيزي كه مسلم است آنست كه نه در قرآن و نه در حديث از زبان پيامبر اكرم گفته نشده كه زناكار بايد سنگسار شود. رواياتي كه دربارهي سنگسار شدنِ زناكار آمده بود را نيز دربالا ديديم؛ و اينرا نيز ديديم كه درزمان خلافت عمر ابن خطاب معلوم نبود كه آيا اسلام با سنگسار كردن، كه يك رسم قبيلهئي مربوط به قبايل بيابانگرد بود و در مكه و مدينه رواج نداشت، موافق است يا نيست! و عمر براي توجيه اين حكم گفت كه آيهي سنگسار درقرآن وجود داشته است. ولي اگر اين ادعاي خليفه عمر را قبول كنيم، آنگاه اينرا نيز بايد قبول كنيم كه دستكم يك آيهي قرآن كه عمر شنيده بوده است اكنون درقرآن نيست؛ و اين به مفهوم گمشدنِ برخي از آيات قرآن است، كه هيچ مسلماني اكنون نميتواند قبول كند.
دربارهي حكم اعدام زناكار نه آيهئي در قرآن هست نه حديثي از پيامبر و نه روايتي از خلفاي پيامبر.
دربارهي چگونگي سنگسار كردن نيز ديديم كه ماعز ابن مالك را نبستند و در فضاي باز به او سنگريزه پراندند و او توانست بگريزد. بعد هم كه اورا گرفتند و باز به ميدان مردم آوردند و آنقدر سنگرزه زدند تا كشته شد، پيامبر اين عمل را تأييد نكرد و گفت كاش ميگذاشتند ميرفت. در دنبالهي همين حديث، كه دربالا از الكافي بيان گرديد، آمده است كه پيامبر دستور داد خونبهاي ماعز را به خانوادهاش پرداختند؛ يعني كشته شدن اورا قتل غير عمد تلقي كرد نه اجراي يك حكم شرعي.
در سخنراني حج وداع نيز ديديم كه پيامبر دربارهي زن شوهرداري كه مرتكب عمل منافي عفت شود به مؤمنين سفارش كرد كه به چنين زني بايد شوهرش فشار بياورد و بزند تا دست از عملش بردارد. همين؛ و اين آخرين دستور پيامبر دربارهي مجازات مرتكب چنين خطائي توسط زنان شوهردار بود.
اشارهي پاياني:
اكنون كه اينها را گفتم، اينرا نيز بگويم كه مجازات كسي كه تهمت زنا و عمل منافي عفت به زني بزند، درقرآن بسيار شديد است:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْفَاسِقُونَ. إِلاَّ الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ [سورة النور، آيات 4 و 5]
ترجمه: به كساني كه به زنهاي شوهردار تهمت عمل منافي عفت بزنند سپس چهار گواه نياورند هشتاد تازيانه بزنيد و هيچگاه گواهيشان را قبول مكنيد؛ فاسق همآنهايند. مگر كساني كه پس ازآن توبه كنند و اصلاح شوند، زيرا كه الله آمرزگار و مهربان است.
كدام سفارشي ازاين سختتر را براي حفظ كيان خانواده ميتوان سراغ داشت، كه تأكيد ميكند چنين تهمتي به جز با آوردنِ چهار گواه كه عمل را بهچشم ديده باشند قابل اثبات نيست؛ و هركس تهمت بزند و نتواند چهار گواه بياورد بايد مجازات گردد؟
و اما اگر تهمتزننده شوهر زن باشد نيز قرآن چنين مقرر ميدارد:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلاَّ أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ الصَّادِقِينَ. وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنْ الْكَاذِبِينَ. وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ الْكَاذِبِينَ. وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنْ الصَّادِقِينَ [سورهي النور، ايات 6- 9]
اين آيهها مقرر ميدارد كه اگر مردي به همسرش تهمت منافي عفت بزند و نتواند چهار گواه بياورد كه عمل را به چشم ديده باشند، بايد چهار نوبت به الله قسم بخورد كه راست ميگويد و دروغ نميگويد، و در نوبتِ پنجم بگويد اگر دروغگو است لعنت خدا براو بادا. در عين حال، درصورتي كه زن چهار نوبت به الله قسم بخورد كه مردش دروغ ميگويد و در نوبت پنجم بگويد كه اگر مردش راست ميگويد او (يعني زن) به غضب خدا گرفتار گردد، در اينصورت نبايد مجازاتي متوجه زن بشود.
آيا چنين حكم شديدي جز تأكيد برضرورت حفظ آبروي افراد و حفظ نهاد خانواده است؟ و آيا جز براي آنست كه زني كه مورد اتهام چنين عملي واقع شد در جامعهي قبيلهئي طرد نشود و بتواند بازهم به زندگي عادي با شوهر ديگري ادامه بدهد؟
اميرحسين خنجي
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
مهریه جالب یک تازه مسلمان | تالار اسلام و قرآن | 0 | |
![]() |
فرعون مرا مسلمان کرد | تالار اسلام و قرآن | 2 | |
![]() |
تحقیقات یک پژوهشگر غیر مسلمان در رابطه با ذکر کلمه الله | تالار اسلام و قرآن | 38 | |
![]() |
مسلمان واقعی(باید گریست ) | تالار اسلام و قرآن | 1 | |
T | حریصا (گفتگوهای جوان مسلمان و مسیحی) | تالار اسلام و قرآن | 15 |