خیلی از ما لیاقت این که به دیدار خدا نایل شیم رو نداریم و واقعأ انگشت شمارن کسانی که به این فیض نایل میشن.....
حالا شما تصور کنین که با خدا روبرو شدین بهش چی میگین ؟؟؟؟
حالا شما تصور کنین که با خدا روبرو شدین بهش چی میگین ؟؟؟؟
اهل شعار دادن نیستم پس بنابر این واقعا نمیدونم چی میگم؟نمیدونم گله و شکایت میکنم ازین همه مصائب؟نمیدونم اونقدر معرفت دارم که ازش تشکر میکنم؟اصلا نمیدونم به سطحی رسیدم که خوبیاشو ببینم؟نمیدونم؟وتاقعا سوال سختیه
بله نکته همین جاست / هر اونچه دیدنیست علت وجود نخواهد بود ...
اینجا من میگم خدا رو باید احساس کرد اونقدر که اغوش امنش ارامش وجودش رو احساس میکنی و میبینیش و اینجاست
دوست عزیز من حرف شما رو کاملا قبول دارم.چون استارتر عزیز این طور سوال رو مطرح کرد من هم خودمو تو فضای مجازی ملاقات با خدا قرار دارم.وگرنه خدا حضوری بی پایانه.سلام به همه عزیزن
دوست دارم مطلبی رو راجع به خدا بگم این فقط تجربه شخصی و راهی بوده که من از اونجا شروع کردم برای شناختن خدا بی قران بی نهج البلاغه بی کتابهای دینی
به کمک خدا و خودم ناتانائیل یعنی شروع به سوال پرسیدن از خدا تا جواب گرفتن ازش با روش خودم...
ببینید من بارها بارها دیدم و شنیدم همه میگن خدا کو؟چرا خدا رو نمبینیم... وهمه سوالاتی که تو ذهن همه ماحتما هست...
hami _ sani فرمودند:
اما یه سوال؟؟؟
شما اتش رو باور دارید / گرما رو هم باور دارید / مطمئنم همه میتونید اتش رو بهم نشون بدید / اما گرما رو چطور ؟ ممکنه گرما رو هم بهم نشون بدید ؟ حتما در جواب خواهید گفت وقتی دمای بدن بالا بره گرما رو احساس خواهید کرد ...
احساس خواهید کرد ...
بله نکته همین جاست / هر اونچه دیدنیست علت وجود نخواهد بود ...
اینجا من میگم خدا رو باید احساس کرد اونقدر که اغوش امنش ارامش وجودش رو احساس میکنی و میبینیش و اینجاست که من گفتم خودتو ازم نگیر ...
من قصد اغراق ندارم ... بیاید یه بار بجای اینکه بخوایم خدا مثل ما ادما باشه خدا رو خدا ببینیم و بجاش تصمیم نگیریم ... اینکه اصلا ما رو میخواد یا نه... اینکه مشکلات میده ...اینکه مثل ما لباس بپوشه راه بره بخوابه
تا حالا دیدین حاکم یا امپراطوری عین مردمش باشه...یا مردم جرات دارند بگن تو چرا بین ما کنار ما زندگی نمیکنی...؟مثل ما نیستی...(امیدوارم بیانم شما رو دچار خطا نکرده باشه)
یه جمله معروف:
هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نخواهد شد...
اگر ما بهر دلیل اشک میریزیم تا حالا فکر کردیم اصلا ارزش اشک ریختن داره یا نه و اینکه واقعا مقصر واقعی کیه از خدا طلبکار نمیشدیم
خدای مهربون من تنها معشوقه منه و تنها معشوقه ایه که بیشتر از اونکه عاشقش هست عاشق خودش رو دوست داره...
من از خدا خودش رو میخوام چون بغلم کرده واقعا بغلم کرده... یه شب...یه شب ترسناک ...
خدایا خودتو ازم نگیر...
دوست عزیز من حرف شما رو کاملا قبول دارم.چون استارتر عزیز این طور سوال رو مطرح کرد من هم خودمو تو فضای مجازی ملاقات با خدا قرار دارم.وگرنه خدا حضوری بی پایانه.
گاهی وقتا ادم اینقدر تحت فشار قرار میگیره و اینقدر دلش میگیره که دوس داره خدا بیاد صاف بشینه جلوش و تمام دلتنگیاتو بی واسطه بهش بگی.
یه لحظه فکر کردم وارد سایت مسیحیا یا یهودیا یا... کلا غیر شیعه ها شدم!
در ضمن، جای چنین تاپیکی فکر نکنم تو این تالار باشه!
... یه لحظه فکر کردم وارد سایت مسیحیا یا یهودیا یا... کلا غیر شیعه ها شدم! دوستان! یک موجود حقیقی و نامحدود مطلق، در ذهن محدود و سایه وار ما جا نمیگیره! تصوری که برخی از دوستان از خدا دارن، خیلی دور از واقعیته! یکم بیشتر در منابع(غیر سطحی) مذهبی مطالعه داشته باشین لطفا!
در ضمن، جای چنین تاپیکی فکر نکنم تو این تالار باشه!
ممنون از نوجه و نوشته هاتون.امیدوارم بتونم به این دید برسم.با عرض سلام و احترام
بنده کاملا متوجه فرمایشات حضرت عالی هستم... و صراحتا بگم من عمق مسائل پیرامونتو رو درک کردم...
قبل از هرچیز بگذارید پیشنهادی به شما در قالب یه داستان بگم...
دختر خدمتکاری از نسل خدمتکاران با پدری قمار باز
مدام دختر بیچاره باید تمام قروض پدر رو پرداخت و مشکلاتش رو بدوش میکشید
تا اینکه روزی پدر پس انداز تمام دوره کار دختر رو ازش گرفت و دختر ناراحت و خسته از دنیا به کنار دوست صمیمی خود رفته و از دنیا و پدرش گله و اظهار ناراحتی کرد ...
در مقابل این حرکت دوست به دختر خدمتکار گفت:
تو باید خدارو شکر کنی که پدرت حتی بخاطر گرفتن پول به دیدنت میاد...
پدر من حتی اصلا نمیدونه من وجود دارم یا نه و...و...و...
پس ازین به بعد وقتی تو سختی ها قرار گرفتی خودتو با کسانی مقایسه کن که از تو بیشتر در رنج و سختی اند... اینطوری راحت تر به زندگی ادامه میدی... به داشته ها و متعلقات مثبتت فکر کن و بها بده
مطمئنا از این داستان متوجه عرایض بنده خواهید بود... همه ما درگیر جهل خود و اطرافیانمون هستیم ... و درگیر چالش ها و مسائلی خواهیم بود...
اما اگر باور و به خدا اعتماد کنید مطمئن باشید ""خدا بیاد صاف بشینه جلوش و تمام دلتنگیاتو بی واسطه بهش بگی"" به این نگاه میرسید
کنار دغدغه ها و درگیری هاتون حتی وقتی تو صف اتوبوس بانک اداره جات و ... هستید بهش فکر کنید ... خدا پشت در خونه دل همه ماست فقط باید در خونه رو رو بهش باز کرد
جسارت بنده رو از لحن غیر رسمی ببخشید برای گفتن از خدا و مقدساتم به زبان خشک و ادبیات رسمی پناه نخواهم داد
پاینده باشید
... یه لحظه فکر کردم وارد سایت مسیحیا یا یهودیا یا... کلا غیر شیعه ها شدم! دوستان! یک موجود حقیقی و نامحدود مطلق، در ذهن محدود و سایه وار ما جا نمیگیره! تصوری که برخی از دوستان از خدا دارن، خیلی دور از واقعیته! یکم بیشتر در منابع(غیر سطحی) مذهبی مطالعه داشته باشین لطفا!
در ضمن، جای چنین تاپیکی فکر نکنم تو این تالار باشه!
ممنون از نوجه و نوشته هاتون.امیدوارم بتونم به این دید برسم.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اگه یه روز تو خیابون خودتو ببینی بهش چی میگی؟ | زنگ تفريح | 143 | ||
اگه ی روز فراموشی بگیری دوس داری چه خاطراتی رو یادت بیارن؟ | زنگ تفريح | 179 | ||
اگه یه روز از خواب پاشی.......؟؟؟ | زنگ تفريح | 11 | ||
اگه یه روز تو خیابون.......... | زنگ تفريح | 10 | ||
سوال:اگه امروز اولین روز زندگیتون بود چیکار میکردین؟ | زنگ تفريح | 34 |