اگر بهت بگن تا فردا زنده هستی اولین کاری که میکنی چیه؟

Elina.S

عضو جدید
بریمممممممممممممممممم من میخوام:redface:
منم میخوااااااااااااااام: ))))

 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
حلالیت میطلبم...
تا اخر روزمم با کسایی که دوستشون دارم خوش میگذرونم.........
بعدشم میرم خونه ابدیم.....:huh:
 

شهریاری 2

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
یه وصیت نامه مینویسم.
مهمترین کارم همینه دیگه!
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداایا من نمیخاام بمیرم.خااهش میکنم
 

toraj_reza63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
bar migardam
miram b mahalie k tosh bzurg shudam
dabestanam
ba dahan ab mikhoram(آبخوری)
miram rahnamaie
miram dabirestan
hamonja mishinim ta bemiram
bad dabirestano dige dos nadaram
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من زندگی میکنم هیچ فرقی با قبل برام نداره ...

فقط اگه خونه پدریم کنار پدرومادرم نباشم خودمو بهشون می رسونم ...

یه بار قبلا این حس بودن پیششون باعث شد تو برف پارسال حدود دو روز تو راه(اصفهان-شهسوار) باشم و حدود 6 کیلومتر تو برف پیاده راه برم تا به خونه
برم...:)

راستی برای این تاپیک ممنون باعث شد راحتتر اِتی عزیزو پیدا کنم:)
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
من زندگی میکنم هیچ فرقی با قبل برام نداره ...

فقط اگه خونه پدریم کنار پدرومادرم نباشم خودمو بهشون می رسونم ...

یه بار قبلا این حس بودن پیششون باعث شد تو برف پارسال حدود دو روز تو راه(اصفهان-شهسوار) باشم و حدود 6 کیلومتر تو برف پیاده راه برم تا به خونه
برم...
:)

راستی برای این تاپیک ممنون باعث شد راحتتر اِتی عزیزو پیدا کنم:)

ای جانم:cry:
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه عکس جذاب از خودم میگیرم بعد وصیت میکنم بزنن تو اعلامیم!:smile:
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
با دوستام حرف میزنم باهاشون میخندم ،بهشون میگم دلم براتون خیلی تنگ میشه
میگم برام قران بخونید
فراموشم نکنید
 

ایشن36

عضو جدید
من ی معلم داشتم اول ابتدایی چنان اذیتم کرد که نگین میخام اخرین روز ی غلتک اجاره کنم فقط کتلتش کنم وااااااااااااااای که چه حالی میده:w28::w35:
 

farid_ppe

عضو جدید
انصافا خیلی دیر گفتن الان 6 بعد از ظهره من واقعا نمیتونم کاری بکنم
اما اگه بگن تا 24 ساعت دیگه زنده ای اونوقت چرا
نمیدونم رفتن پیش پدر مادرم باعث نمیشه وقتی مردم بیشتر اذیت بشن
من از این میترسم وگرنه کی بهتر از پدر مادرم
صبح ساعت 6 صبح بیدار میشم یه نون بربری و تخم مرغ سرخ شده میزنم به بدن بعدش میشینم یه دل سیر مادرمو نگاه میکنم بعد میرم بیرون قدم میزنم و شوید پلو با مرغ و سیب زمینی رو به عنوان ناهار میل میفرمایم:cool:
بعدش از همه حلالیت میطلبم و بعد از ظهر با داداشم و بابام میرم بیرون
آخر شب هم با خانوادم میشینیم و گل میگیمو میخندم
صبح هم دیگه بیدار نمیشم بلکه ظهر بیدار میشم
چیه ؟
نکنه میخای بمیرم
خودت بمیری ایشالا
مگه جای تو رو تنگ کردم
مردم چه توقعاتی دارن بخدا
لوس
ایششششش
ایکبیری
 

FilmBazZZ

کاربر بیش فعال
اول یه قلیون 2سیب آلبالو میکشم بعد با خیال راحت به کارایی که باید انجام بدم فکر میکنم :)
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خودمــو آماده مــرگـــ میکنــم و منتظـرش میمونم
 

hossein1320

عضو جدید
شنيدم که چون قوي زيبا بميرد


فريبنده زاد و فريبا بميرد




شب مرگ تنها نشيند به موجي




رود گوشه اي دور و تنها بميرد




در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب




که خود در ميان غزلها بميرد




گروهي بر آنند کاين مرغ شيدا




کجا عاشقي کرد آنجا بميرد




شب مرگ از بيم آنجا شتابد




که از مرگ غافل شود تا بميرد




من اين نکته گيرم که باور نکردم




نديدم که قويي به صحرا بميرد




چو روزي ز آغوش دريا برآمد




شبي هم در آغوش دريا بميرد




تو درياي من بودي آغوش وا کن




که مي خواهد اين قوي زيبا بميرد
---------------------------------------------------------------------------------------
البته اینا برای قوی زیبا بود ! خوم فکر کنم بشینم تا آخر وقت حافظ بخونم.



ما بدين در نه پی حشمت و جاه آمده‌ايماز بد حادثه اين جا به پناه آمده‌ايم
ره رو منزل عشقيم و ز سرحد عدمتا به اقليم وجود اين همه راه آمده‌ايم
سبزه خط تو ديديم و ز بستان بهشتبه طلبکاری اين مهرگياه آمده‌ايم
با چنين گنج که شد خازن او روح امينبه گدايی به در خانه شاه آمده‌ايم
لنگر حلم تو ای کشتی توفيق کجاستکه در اين بحر کرم غرق گناه آمده‌ايم
آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببارکه به ديوان عمل نامه سياه آمده‌ايم
حافظ اين خرقه پشمينه مينداز که مااز پی قافله با آتش آه آمده‌ايم
 

awsome92

اخراجی موقت
هیچی؛سرمو میزاشتم می مردم!اخه وقتی تو یه عمر نتونستم کاری کنم تو یه روز چه علطی میخوام بکنم اخه!☺
 

hossein_aj

عضو جدید
من مینشستم قشششششششنگ فکرامو میکردم ببینم کیا بیشتر اذیتم کردن
بعد از 24 ساعت که روح میشدم من میدونم و اونااااااااااااا:biggrin:
آهای اونایی که تو باشگاه اذیت میکنین شما هم شاملش میشیناااا پس مواظب رفتارتون باشین:D
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید باور نمی کردم اما بازهم سعی می کردم که همون چند ساعت رو حلالیت بطلبم وکنار عزیزانم خوش باشم .
پارتی راه میانداختم :biggrin:
 

mansourblogfa

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای "هرکس"یه نامه مینوشتم...

چه ایده خوبی ،خوشم اومد ;)
واسه هر کس ی نامه می‌نویسم و اگه رنجونده باشمشون معذرت خواهی میکنم،و دلیل کارها و رفتار هام رو میگم ، و اگه بهم ظلمی کرده باشن ،اونو ذکر میکنم و دلخوری ای ک تو من ایجاد شده بود به خاطر کارهاشون رو می‌نویسم تا بدونن کارها و حرف هاشون چه تاثیری میزاره رو دیگران تا حداقل شاید ب فکر اصلاح خودشون باشن و این کارو با کس دیگه ای نکنند و در آخر ممکنه بعضی هاشون رو ببخشم ،نامه چون یه چیز فیزیکی یه ،وقتی نوشته میشه ،به نظر جون میگیره و از حرف و .... بهتره

بعدشم ،میشینم یه سریال میبینم :D
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

بخشش

تا وقتى نبخشيده ایم ، انرژى حياتى وجودمان را صرف آن اتفاقاتی می كنیم که باعث رنجش ما شده است... تا وقتى به آن اتفاقات فكر می كنیم ،در جايى از وجودمان ، انگار یک نيرويى بیرونی روح ما را به زنجیر کشیده. وقتى دیگری را برای اتفاقات پیش آمده نمی بخشیم ،در واقع لياقت دريافت خود را از هستى پايين می آوريم. وقتى نمی بخشیم ، نمی توانیم با زندگی جاری باشیم. این یعنی سکون و این سکون حتی آب زلال را هم به گند می کشاند...!
" پس ببخشیم تا آزاد شویم "

:gol::gol::gol:پس می بخشمت :gol::gol::gol:
 

Similar threads

بالا