اندر مجلسی لرد رضوان ا... بر صدر نشسته بود و سخن میراند ....
روی به اتوسا دامةبرکاته نمود و بپرسید ....
ای اتوسا .... تو که خود را مظهر فضل میدانی بگو عذر بدتر از گناه یعنی چه ؟ ....
اتوسا سر درگریبان برد و سکوت نمود و لرد او را در ان مجلس به سخره گرفت و با جماعت به خنده مشغول شد ....
روزی لرد در تالار مشغول گذار بود .... به ناگاه یک پس گردنی بر او نواخته شد سوزناک و رنج اور ....
بازگشت و اتوسا را بدید .... بگفتا این چه کارت بود انجام دادی ای فلان ....
اتوسا با نیشخند بگفتا .... شرمنده ای لرد .... از پشت گمان نمودم که ادمین باشد ....
لرد افروخته گشت و گفت : عذر بدتر از گناه می اوری ....
و اتوسا بگفتا این همان معنی ان مثل باشد که خود بگفتی ای فلان ....
روی به اتوسا دامةبرکاته نمود و بپرسید ....
ای اتوسا .... تو که خود را مظهر فضل میدانی بگو عذر بدتر از گناه یعنی چه ؟ ....
اتوسا سر درگریبان برد و سکوت نمود و لرد او را در ان مجلس به سخره گرفت و با جماعت به خنده مشغول شد ....
روزی لرد در تالار مشغول گذار بود .... به ناگاه یک پس گردنی بر او نواخته شد سوزناک و رنج اور ....
بازگشت و اتوسا را بدید .... بگفتا این چه کارت بود انجام دادی ای فلان ....
اتوسا با نیشخند بگفتا .... شرمنده ای لرد .... از پشت گمان نمودم که ادمین باشد ....
لرد افروخته گشت و گفت : عذر بدتر از گناه می اوری ....
و اتوسا بگفتا این همان معنی ان مثل باشد که خود بگفتی ای فلان ....
آخرین ویرایش: