انتخاب دين

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهارم: اگر‌چه از فرازماني صحت يک نظريه گفتم براي شما که زمان و کهنگي انديشه برايتان ملاک است بايد بگويم: تا اين زمان معرفت شهودي از راه دل، همچنان در کنار معرفت‌هاي حسي و عقلي سرجايش خودش برقرار است.
پاسخ :تا زماني كه بر اين اعتقاديد كه معرفت شهودي از راه دل همچنان در كنار ديگر معرفتها سر جايش باقيست امكان رسيدن به نتيجه را نا ممكن ميدانم .
دل پمپي بيش نيست و اعصاب ان به فرمان ادراكات مغز كه از حسگرها ورودي ها را دريافت نموده تحريك شده با شدت پمپاژ موجب برافروختگي چهره ميگردد. تكرار ميكنم دل نمي تواند فكر كند .كار دل فكر كردن نيست. و چيزي كه نتواند فكر كند نميتواند دريچه اي براي شناخت باشد.اين اعتقاد بيشتر در بين شعرا معتبر است كه از دل در غالب اضافه استعاري استفاده ميكنند مثل :
چشم دل باز كن كه ان بيني انچه ناديدنيست ان بيني .
چشم دل فقط يك اضافه استعاريست.چون همه ميدانيم كه دل ،چشم ندارد.

 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوم: من عرض کردم 3راه معرفتي موجود است و بعد توصيه کردم بدون تخطئه هرکدام، هرکس مي‌تواند راه مورد پسند خودش را برگزيند. اين نه ايراد به شماست که از راه دل معرفت‌انديش نيستيد و نه آنان که راه شما را نمي‌پسندند. اما تخطئه بدون دليل و لحن تحقيرآميز البته عيب بزرگ و غيراخلاقي است.
پاسخ :نيت بنده قصد تحقير نيست صرف بيان عقيده هم تحقير ديگران نيست لذا موكدا باز نويسي ميكنم كه دل راه ورود به دنياي شناخت نيست .
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوم: کساني که براي‌شان تأسف خورديد،‌ نه تعدادشان انگشت‌شمار است و نه سطح آگاهي و مقام علمي‌شان کم است.
پاسخ : لطفا در مطالعه نوشتارهايم دقت فرماييد "متاسفانه هنوز هستند عده اي كه بر اين باورند..." اين تاسف براي خود است نه ديگران.
تعداد افراد در يك باور ،دليل كيفي بودن ان باور نيست . ضمن اينكه سطح آگاهي با مقام علمي متفاوت است.به عبارتي مقام علمي انيشتن با سطح اگاهي او برابر نيست.
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
در پايان نيز نکته‌اي را عرض مي‌کنم که رد معرفت شهودي مورد نظر ما با پاسخ شما سالبه به انتفاع موضوع است، چرا که برخاسته از تعريف شما نيست! کاش نخست مي‌پرسيديد که منظور از راه دل برخاسته از اين نظريه ذهني من است يا چيز ديگري است بعد به رد آن مي‌پرداختيد!
در کلام ما راه دل،‌ همان مرکز الهامات و معرفت‌هاي شهودي است. به اين سخنان توجه فرماييد:
پاسخ : با عرض پوزش بدليل بضاعت علمي مفهوم عبارت " پاسخ شما سالبه به انتفاع موضوع است " را درك نكردم لطفا بيشتر توضيح دهيد.
فرموده ايد "در كلام ما راه دل ، همان مركز الهامات و معرفت هاي شهوديست "
اين مركز كجاست ؟ اگر مركز الهامات و معرفت هاي شهودي همان مغز و در نهايت عقل است كه هيچ اگر جايي ديگر از بدن انسان است انرا ذكر نماييد تا تقسيم بندي شما بهم نريزد.
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ارائه بحث "قراره اول تحقيق كنيم" از طرف جناب استاد عراقي، زيباترين،‌ علمي‌ترين متني بود که از ايشان ديدم. هرچند در آينده جا دارد به قلم خود نيز مطالبي ارائه کنند!
پس مي‌توان با انتشار اين متن از طرف ايشان آن هم با تأکيد بر تحقيق، نتيجه گرفت: جناب استاد به ديني بشري و اومانيستي معتقدند. چه ايراد دارد؟
مجددا در اين نوشتار هم عصباني شده و به طعنه زدن پرداخته ايد .
مطالب اينجانب در ديگر سايتها كه از ديدن ان محروم هستيد وجود دارند
باز براي خودم متاسفم كه شما از تاكيد بر تحقيق نتيجه ميگيرد كه اين حقير در مسلك اومانستي جايگاهي دارم به تاكيد گويم نه جوان چنين نيست.

 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
درج اعلاميه حقوق بشر براي شناخت بيشتر است تا با يك قضاوت از پيش پرداخته شده نگوييم حقوق بشر فرنگي ها بدرد خودشان ميخورد .
چنانچه ملاحظه نموديد مطالب ان انقدر با عظمت است كه در برابر ان بايد سر تسليم فرود اورد .
احترام به حقوق ديگران در تضاد با مشاركت در مباحث عقيدتي انها نيست كه قضاوت كنيم شخصي از عملگرايي عدول كرده يا نه؟!
در بيان عقيده ام تاسف خورده ام كه چرا هنوز دل را منشا تفكر ميدانيم و در مقابل چندين طعنه از شما تراوش نمود .
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
متأسفم براي‌تان که تاکنون نه عامل خوبي بوده‌ايد نه مبلغ خوبي براي آن!
پاسخ :دقت كنيد فرق تاسف با تاسف را .......... شما در اين عبارت براي من تاسف خورده ايد و به همين علت از شما قدر داني ميكنم .
ولي در ان جمله من برا ي خودم متاسف شدم كه هنوز چنين انديشه هايي وجود دارد . يعني شما براي ذخيره ان انديشه كاملا مختاريد و اين به مفهوم مراعات اعلاميه حقوق بشر است.
اينكه عامل و مبلغ خوبي نبود ه ام تغييري در انديشه ام بوجود نمياورد ولي اگر كسي تغييري در انديشه هايم بوجود اورد از او به عنوان استاد ياد خواهم كرد نميدانم اينكه مرا استاد خطاب كرديد منظورتان اينستكه توانسته ام تغييري در انديشيدنتان بوجود اورم و يا باز هم قصد طعنه و كنايه داشته ايد .
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوم: به من بگوييد به چه دليل در جايي که بحث ما روش‌هاي معرفتي بوده است نه گزاره‌هاي فلسفي، بايد به بحث‌هاي جزئي آن پرداخت؟! شما متأسفانه بنابه انگيزه‌هاي غيرعلمي و مطالبي مبتني بر "علت" نه "دليل" به کوره راهي بي‌ثمر رفته‌ايد و ما را بدان‌جا دعوت مي‌کنيد!
پاسخ : شما از توحيد اغاز كرديد براي اينكه توحيد را ملكه ذهن كنيم بهتر است ابتدا بدانيم منظور چيست ؟ محمد شيرازي يا ملا صدرا براي اثبات وجود خدا ابتدا از لا اله شروع كرد و به الا الله رسيد در همان ابتدا كه از لا اله شروع كرد تكفيرش كردند . اين روش مرام كسانيستكه خود محور بوده و جز به كلام خود پايبند نيستند.
اول اينكه گزاره هاي فلسفي با گزاره هاي منطقي فرق دارند.
اتهام انگيزه غير علمي داشتن را درك نكردم لطفا بيشتر توضيح دهيد.
فرق علت و دليل را نميدانم بيشتر توضيح دهيد.
منظورتان از كوره راه چيست ؟كدام كوره راه ؟
در كجاي نوشتار هايم كسي را به عبور از كوره راه دعوت كردم ؟


 

Yamnan

عضو جدید
سلاااااااااااااااااام

پرنده گفت : راستی چرا پر زدن رو کنار گذاشتی؟

انسان منظور پرنده را نفهمید ولی باز خندید.

پرنده گفت: نمیدانی چقدر جای تو در آسمان خالیست.

انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد .

چیزی که نمی دانست چیست. شاید یک آبی دور یک اوج دوست داشتنی.
 
بالا