چهارم: اگرچه از فرازماني صحت يک نظريه گفتم براي شما که زمان و کهنگي انديشه برايتان ملاک است بايد بگويم: تا اين زمان معرفت شهودي از راه دل، همچنان در کنار معرفتهاي حسي و عقلي سرجايش خودش برقرار است.
پاسخ :تا زماني كه بر اين اعتقاديد كه معرفت شهودي از راه دل همچنان در كنار ديگر معرفتها سر جايش باقيست امكان رسيدن به نتيجه را نا ممكن ميدانم .
دل پمپي بيش نيست و اعصاب ان به فرمان ادراكات مغز كه از حسگرها ورودي ها را دريافت نموده تحريك شده با شدت پمپاژ موجب برافروختگي چهره ميگردد. تكرار ميكنم دل نمي تواند فكر كند .كار دل فكر كردن نيست. و چيزي كه نتواند فكر كند نميتواند دريچه اي براي شناخت باشد.اين اعتقاد بيشتر در بين شعرا معتبر است كه از دل در غالب اضافه استعاري استفاده ميكنند مثل :
چشم دل باز كن كه ان بيني انچه ناديدنيست ان بيني .
چشم دل فقط يك اضافه استعاريست.چون همه ميدانيم كه دل ،چشم ندارد.
پاسخ :تا زماني كه بر اين اعتقاديد كه معرفت شهودي از راه دل همچنان در كنار ديگر معرفتها سر جايش باقيست امكان رسيدن به نتيجه را نا ممكن ميدانم .
دل پمپي بيش نيست و اعصاب ان به فرمان ادراكات مغز كه از حسگرها ورودي ها را دريافت نموده تحريك شده با شدت پمپاژ موجب برافروختگي چهره ميگردد. تكرار ميكنم دل نمي تواند فكر كند .كار دل فكر كردن نيست. و چيزي كه نتواند فكر كند نميتواند دريچه اي براي شناخت باشد.اين اعتقاد بيشتر در بين شعرا معتبر است كه از دل در غالب اضافه استعاري استفاده ميكنند مثل :
چشم دل باز كن كه ان بيني انچه ناديدنيست ان بيني .
چشم دل فقط يك اضافه استعاريست.چون همه ميدانيم كه دل ،چشم ندارد.