اشعار و نوشته هاي عاشقانه

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کاش قلبم درد پنهانی نداشت...

چهره ام هرگز پریشانی نداشت...

کاش می شد دفتر تقدیر عشق...

حرفی از یک روز بارانی نداشت...

کاش می شد راه سخت عشق را...

بی خطر پیمود و قربانی نداشت...
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
راه دور است و پر از خار بيا برگرديم

سايه مان مانده به ديوار بيا برگرديم

هر زمانی که تو قصد سفر از من کردی

گريه ام را تو به ياد آر بيا برگرديم

اين کبوتر که تو اينسان پر و بالش بستی

دل من بود وفادار بيا برگرديم

ترسم اينجا که بسوزد پر و بال عشقم

يا شود حاصل تکرار بيا برگرديم

يک غزل نذر نمودم که برايت گويم

گفتم آنرا شب ديدار بيا برگرديم

باز گفتی که برايم غزل از عشق بگو

يک غزل ميخرم اينبار بيا برگرديم

من که عشقم به دو چشم تو دخيلی بسته است

عشق من را مکن انکار بيا برگرديم
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
کوی عشقت غیر بد نامی و رسوایی نداشت
از سر کویت بیین رسوای رسوا می روم

چونکه بگذشته است آبم از سر ای آرام جان
دل به دریا می زنم تا قعر دریا می روم
 

لاله@

عضو جدید
به شرجی سایه میبارمت // ببین با کدام آیه می آرمت
غزل مهربان تر شده مهربان // به جان خودت دوست میدارمت
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محض این چشمای خیس

خطی از من بنویس

این قدر گفتیُ گفتی از چشاش

این قدر مردی تو این شعرا براش

گفتی که خاتون تو چشم عسلی

مردی با مردمکای مخملی

گفتی که خاطر خواشی! چی شد جواب ؟

گفتی که عاشقشی ! چی شد جواب ؟

محض این چشمای خیس

خطی از من بنویس

بنویس شکستم از لالی تو

این نگفتنای تکراری تو

بنویس که گفتیُ جواب نداد

بنویس نوشتیُ جواب نه داد

بنویس شکستنم ساده نبود

بنویس تحملش ساده نبود

محض این چشمای خیس

خطی از من بنویس

بعد اون نوشتن حرف حساب

یادته گفتی سلام ! نداد جواب...

حیف من که ساده مردم یادته

اونو از پیشم نبردم یادته

محض این چشمای خیس

خطی از من بنویس...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
در شکار معرفت با عشق پیمان بسته ایم
در میان عاشقان ما عاشق دل خسته ایم
در جواب بی وفایی، مهربانی کرده ایم
مهربانی را به رسم معرفت طی کرده ایم
 

sajjad.DSA

عضو جدید
هستی

آری که تبسم شده درمان وجودم *** فکرم شده هستی به هنگام سجودم
آواره شدم من ، از خاک و دیارم *** سرمستم از اینکه هستی شده یارم
ای آنگه شده نام تو آرامش جانم *** آواره هستی شده این روح و روانم
از لطف الهی شده ای یار و پناهم *** مست دل هستی شده ام چیست گناهم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نه از خودم فرار کرده ام
نه از شما
به جستجوی کسی رفته ام که
"مثل هیچ کس نیست"
نگران نباشید
یا با او
باز میگردم
یا او
بازم میگرداند
تا مثل شما زندگی کنم.

*محمد علی بهمنی*

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]آرزو[/h] [FONT=times new roman,times,serif]کاش می شد که دراین قرن عجیب[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif] همه بودند به خوشبویی سیب[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]سیب یعنی که توزیبا هستی[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو رباینده دلها هستی[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]سیب یعنی اثر بوسه ناز[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]روی لب های ترک دار نیاز[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]سیب یک وازه تو خالی نیست[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]پرعطراست ، گل قالی نیست![/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچ چیز جلودارت نبودنه لحظه های خوش . نه آرامش . نه دریای مواج.تو مشغول مردنت بودی.وقتی که با بچه ها بازی می کردی ، مشغول مردنت بودی .وقتی می نشستی غذا بخوریوقتی که شب ، خیس اشک از خواب پا می شدی و زار می زدی .مشغول مردنت بودی .وهیچ چیز جلودارت نبود .نه گذشته .نه آینده با هوای خوش اش .نه شکست . نه توفیق .هیچ کاری نمی کردی و فقط مشغول مردنت بودی .و هیچ چیز جلودارت نبود .نه نفس کشیدنت . نه زندگی ت .نه زندگی ای که می خواستی .نه زندگی ای که داشتی .هیچ چیز جلودارت نبود .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهار
بی‌تو
نیامده رفت.
مجالِ زنده‌گی آیا
تا بهارِ دیگر هست؟

رضا کاظمی


[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بهار ...[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]و این همه دلتنگی؟![/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نه ،[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شاید فرشته ای[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]فصلها را به اشتباه[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ورق زده باشد.

رضا کاظمی
[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
 

baref

عضو جدید
شکست در عشق فاجعه نیست ٬ فاجعه آن است که بدانی چرا در عشق شکست خوردیhttp://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=87020&stc=1
 

پیوست ها

  • 6a8jzadqk7l96eag1fsm.jpg
    6a8jzadqk7l96eag1fsm.jpg
    22.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفت : حتما می آیم ،
منتظر باش.
منتظر پای دیوار
جیب هایم پر از آه وای کاش
باز هم بی خداحافظی رفت
مثل هر بار
کوچه و خلوت و باد
کاسه ی اشکم از دستم افتاد
یک دل پر
زیر باران شرشر
یک نفر رد شد و گقت :
بادها بی خداحافظی میروند
ابرها هم همینطور!




 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
نگـــــــران نباش،
" حــــال مـــن خـــــوب اســت " بــزرگ شـــده ام ...
دیگر آنقــدر کــوچک نیستـم که در دلـــتنگی هـــایم گم شــوم!
آمـوختــه ام،
که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش" زندگیست "
... آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای " نبــودنـت " تنگ نشـــود . . .
راســــــتی، دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خــــــــوب یاد گـــرفتــه ام ...
" حــــال مـــن خـــــــوب اســت " ...خــــــوبِ خــــوب!!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دلــم...

توی این سرمــای بی رمق زمستانــی

شاید همین را میخواهد

یک پاکت بوســه ی آتشیـن...


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بگذاريد كساني را كه دوستشان داريد بفهمند چقدر به آنانعشق مي ورزيد. هرگز اين حقيقت را از آنان مخفي نكنيد. هرگز كلمات محبتآميز خود را براي آينده اي دور پس انداز نكنيد. هيچگاه عشق ورزيدن را بهتعويق نيندازيد و هرگز آنان را كه دوستشان داريد ترك نكنيد.[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]عشق ورزيدن امري نيست كه بخواهيد با آن به چيزي برسيد. عشقورزيدن عملي است كه شما را سرشار از شور و شعف مي كند، پس در هر لحظه بههدف خود رسيده ايد.[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]عشق نيرويي است بس مثبت:[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بدين معني كه در جو و فضايي مثبت مي رويد و مي شكفد و در جوو فضايي منفي پژمرده مي شود و مي ميرد. از اين رو بسيار مهم است كه برايخود، معشوق يا همسري بيابيد كه نگرش و انديشه اي مثبت داشته باشد.[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اگر مي خواهيد بياموزيد كه چگونه معشوق را با عشقي راستينلمس و نوازش كنيد. نخست بايد جادويي را كه در دستان شما نهفته است دركنماييد و سپس گرامي بداريد.[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دستان شما به راستي فرستنده هاي نيرومندي هستند و قادرند انرژي زندگاني و حيات را كه در سرتاسر بدن تان جريان دارد انتقال دهند.[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]درباره ي خود صحبت كنيد. افكار و احساسات خود را با معشوق درميان بگذاريد. دريچه ي قلب و روحتان را بگشاييد تا معشوق به آن راه يابد وكمال، بي نيازي و منحصر به فرد بودن شما را ببيند.[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از انرژي نهفته در چشمان و ديدگان خود استفاده نماييد تامعشوق را بپرستيد و او را نوازش كنيد. اعجاز وجودي او را هر روز بجوييد.با اين كار هر بار كه به معشوق نگاهي مي اندازيد عاشق تر شده و دلايل بيشتري براي اين عشق خواهيد يافت.
[/FONT]
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز تو را فروختم
به بهای زنی که چشم‌هاش
شبیه چشم‌های تو بود!

رضا کاظمی
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز


صبح و دو فنجون گرم کنج یه کافه ی سرد
شب شد و باز نیومدی فنجونا سرد و کافه گرم
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دو فنجــانـ قهــوهـ تلخــ ...
دو بلیــط مرگــ ...
کافــهـ منــ ...
.
.
تــو کهـ نبـاشیــ
همهـ شـانــ از جنسـ نـابــ تنهــاییــ انـد!
و چهـ رنجیــ دارد
در کـافهــ منــ
-هر چقــدر همـ بــزرگــ-
گــاهیــ ،
جاییــ برایــ منــ ِ بیــ تـو نیسـتــــ ...!
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگی های آدمی را ، باد ترانه ای می خواند
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من(مارگوت بیكل
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق گاهی هم خجالت می کشد
دستمال تر به پیشانی عالم می کشد

عشق گاهی ناقه ی اندیشه ها را پی کند
هفت منزل را تا رسیدن بی صبوری طی کند

عشق گاهی هم نجاتت می دهد
سیب در دستی و صاحبخانه راهت می دهد

عشق گاهی در عصا پنهان شود
گاه بر آتش گلستان می شود



عشق گاه رود را خواهد شکافت
فتنه ی نمرودیان زو رنگ باخت

عشق گاهی خارج از ادراک هاست
طعنه ی لولاک بر افلاک هاست

عشق گاهی استخوانی در گلوست
زخم مسماریست در پهلوی دوست

عشق گاهی ذکر محبوب است بر نی های تیز
گاه در چشمان مشکی اشک ریز

عشق گاهی خاطر فرهاد و شیرین می کند
گاه میل لیلی اش با جام مجنون می کند



عشق گاهی تاری یک آه بر آیینه ای
حسرت نا دیدن معشوق در آدینه ای

عشق گاهی موج دریا می شود
گاه با ساحل هم آوا می شود

عشق گاهی چاه را منزل کند
یوسفین دل را مطاع دل کند

عشق گاهی هم به خون آغشته شد
با شقایق ها نشست و هم نشین لاله شد


عشق گاهی در فنا معنا شود
واژگان دفتر کشف و تمناها شود
عشق را گو هرچه می خواهد شود
با تو اما عشق پیدا می شود
بی تو اما عشق کی معنا شود؟

[h=3]عشق یعنی...[/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واژه ها مرا دلتنگ می کند

نگاه ها مرا دلتنگ می کند

کوچه ها خونه ها تمام لحظه ها

مرا دلتنگ می کند

و من با حرف به حرف نامت

دلتنگی ام را در میان قصه ها جار می زنم

و آخرین نگاه عاشقانه ات را

برای خود معنا می کنم

این روزها نه یک بار

بلکه هزار بار

دلتنگتر از همیشه ام

و باخود هجی می کنم

آخرین سکوتی را که

نام مرا به ساده ترین شکل ممکن

تکرار کرد

این روزها من

برای بودنت

برای خواستنت

برای نگاه کردنت

و برای بوسیدنت

دلتنگ می شوم...

و به همین سادگی

برای تمام لحظه های با من نبودنت

دلتنگی می کنم

مبادا رد پای دلتنگی هایم

بر زلالی نگاهت جابماند.


 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزها
عقربه می شوند
بی هوده دورخودمی گردند
وپستچی ها
هیچ وقت دراین خانه رانمی زنند.
این طورکه نمی شود
بایدخودم بیایم
سراغت راازماه بگیرم!

رضا کاظمی

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باید دوباره سُراغِ چشم‌های تو بیایم!
1بارها گُریخته‌ای از مرگبی آن‌که بدانی بر سینه‌اتچشم‌زخمِ بوسه‌های مرا د‌اشته‌ای!2چشم‌هاتخورشید را هم زخم می‌زنندمن که جای خود!3من، در هوای تو نفس می‌کشمتو، در هوای دیگریو این‌گونهفرجامِ جهان را پیش می‌اندازیم!4نمایش تمام شدپرده را کنار بزنخودت را می‌خواهم تماشا کنم حالا!
رضا کاظمی
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز

نام من عشق است
شبی با بید می رقصم، شبی با باد می جنگم
که چون شب‌بو به وقت صبح، من بسیار دلتنگم

مرا چون آینه هر کس به کیش خود پندارد
و الّا من چو می با مست و هشیار یکرنگم

شبی در گوشه ی محراب قدری ربّنا خواندم
همان یک بار تار موی یار افتاد در چنگم

اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست
که من گریانده‌ام یک عمر دنیا را به آهنگم

به خاطر بسپریدم دشمنان! چون نام من عشق است
فراموشم کنید ای دوستان! من مایۀ ننگم

“مرا چشمان دل سنگی به خاک تیره بنشانید”
همین یک جمله را با سرمه بنویسید بر سنگم

 

Similar threads

بالا