تاریخ وارونه جلوه گر شده. وقتی یه کسی بر قومی حکومت میکنه سعی میکنه فرهنگشونم عوض کنه . بخصوص تاریخشونو به نفع خودش به مردم بقبولونه. ببین شاملو دربارش چی میگه !
یعنی این همه دانشمند تاریخ شناسی نفهمیدند.بعد جنابعالی متوجه این موضوع شدی.
کوروش بزرگ از ديدگاه دانشمندان و بزرگان ( کوروش کبیر )
کوروش بزرگ از ديدگاه دانشمندان و بزرگان
کوروش کبير از ديدگاه بزرگان
آيا تاکنون به اين موضوع فکر کرده ايد که چرا شخصيتي مانند کوروش که جهان در برابر بزرگي او شگفت زده است و مشهورترين مورخين و باستان شناسان و خاورشناسان دنيا از او به نام اير مرد تاريخ جهان ياد کرده اند، چرا تاکنون اسمي از او در ايران برده نشده است؟ يا هيچ حرکتي که شايسته او باشد در جهان نشده است؟ آيا ادامه راه اين شخصيت بزرگ جهان نمي تواند راه نجات ما باشد؟ آيا براي ايران که کوروش را دارد و خود مهد حقوق بشر جهان بوده است، پسنديده است که امروز دنيا ما را به نام مهد تروريست و خشونت و ناقض حقوق بشر خطاب کند؟ کوروش پدر ملت ها، بزرگ قهرمان آن روزگار، سرور آسيا، کسي که دشمن او را به نيکي ستايش کرد و او را نمونه يک شهريار والا مي دانست امروز کجاست؟
ايرانيان بدانند که کوروش در حد يک پيامبر براي ايران خدمت کرد و ايران يعني کوروش و کوروش يعني ايران. راه او راه جوانان آينده ايران است و هيچ شخصيت غربي و عربي (به جز پيامبر و ائمه ي اطهار) نمي تواند براي ما ايرانيان بالاتر از او باشد. در اين جا نظر برخي از پرفسورها و مورخان را در مورد کوروش، مي خوانيم:
پروفسور ايليف مدير موزه ليورپول انگلستان:
در جهان امروز بارزترين شخصيت جهان باستان کوروش شناخته شده است. زيرا نبوغ و عظمت او در بنيانگذاري امپراطوري چندين دهه اي ايران مايه ي شگفتي است. آزادي به يهوديان و ملت هاي منطقه و کشورهاي مسخر شده که در گذشته نه تنها وجود نداشت بلکه کاري عجيب به نظر مي رسيده است از شگفتي هاي اوست.
دکتر هانري بر دانشمند فرانسوي:
اين پادشاه بزرگ يعني کوروش هخامنشي برعکس سلاطين قسي القلب و ظالم بابل و آشور بسيار عادل و رحيم و مهربان بود زيرا اخلاق روح ايراني اساسش تعليمات زرتشت بوده است. به همين سبب بود که شاهنشاهان هخامنشي خود را مظهر صفات نيک مي شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خداوند دانسته و آن را براي خير بشر و آسايش و سعادت جامعه انسان صرف مي کردند.
پروفسور آلبر شاندور:
شاهنشاهي ايران که پايه گذار آن کوروش بزرگ است به هيچ وجه بر اساس خشونت پي ريزي نشد بلکه عکس آن درست است. زيرا با رعايت حقوق مردمان پايه گذاري شد. پارسي ها با مساعدت يکديگر و به ياري پادشاهان مقتر خود عظمت و شکوهي را در تاريخ به جاي گذاشته اند که نشانه نبوغ و نژاد پاک آنان است. نژادي که حماسه آنان را همچون آفتابي در تاريکي نشان مي دهد. آنان درخششي در جهان از خود به جاي گذاشته اند که براي آيندگان نيز خواهد ماند.
ژنرال سرپرسي سايکس:
مطالب کتاب مقدس تورات و نوشته هاي يوناني و سنت هاي ايراني همه همداستانند که کوروش باستاني سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست مي داشتند و «پدر» مي خواندنش. ما نيز مي توانيم بدان بباليم که نخستين مرد بزرگ آريايي که سرگذشت اش بر تاريح روشن است، صفاتي چنان عالي و درخشان داشته است.
ژنرال سرپرسي سايکس بعد از ديدار از آرامگاه کوروش بزرگ:
من خود سه بار از اين آرامگاه ديدن کرده ام و توانسته ام اندک تعميري نيز در آن چا بکنم و در هر سه بار اين نکته را يادآورده شده ام که زيارت آرامگاه کوروش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان امتياز کوچکي نيست و من بسي خوشبخت بوده ام که به چنين افتخاري دست يافته ام. به راستي من در گمانم که آيا براي مردم آريائي(هندو اروپايي) هيچ بناي ديگري هست که از آرامگاه بنيان گذار دولت پارس و ايران ارجمندتر و مهم تر باشد.
افلاطون:
پارسيان در زمان شاهنشاهي کوروش اندازه ميان بردگي و آزادگي را نگاه مي داشتند. از اين رو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسياري از ملت هاي جهان شدند. در زمان کوروش بزرگ فرمانروايان به زيردستان خود آزادي مي دادند و آنان را به رعايت قوانين انسان دوستانه و برابري ها راهنمايي مي کردند. مردمان رابطه خوبي با پادشاهان خود داشتند. از اين رو در موقع خطر به ياري آنان مي شتافتند و در جنگ ها شرکت مي کردند و آزادي و مهرورزي و رعايت حقوق اجتماعي به زيبايي انجام مي گرفت.
هرودوت- تاريخ هرودوت:
هيچ پارسي يافت نمي شد که بتواند خود را با کوروش مقايسه کند. از اين رو من کتابم را درباره ايران و يونان نوشتم تا کردارهاي شگفت انگيز و بزرگ اين دو ملت عظيم هيچ گاه به فراموشي سپرده نشود.
کوروش سرداري بزرگ بود. در زمان او ايرانيان از آزادي برخوردار بودند و بر بسياري از ملت هاي ديگر فرمانروايي مي نمودند. سربازان او پيوسته براي وي آماده جانفشاني بودند و بخاطر او از هر خطري استقبال مي کردند.
پروفسور گيريشمن- ايران از آغاز تا اسلام:
کمتر پادشاهي است که پس از خود چنين نام نيکي باقي گذاشته باشد. کوروش سرداري بزرگ و نيکخواه بود. او آن قدر خردمند بود که هر زماني کشور تازه اي را تسخير مي کرد به آن ها آزادي مذهب مي داد و فرمانرواي جديد را از ميان بوميان آن سرزمين انتخاب مي نمود. او شهرها را ويران نمي کرد و قتل عام و کشتار نمي کرد. ايرانيان کوروش را پدر و يونانيان که سرزمينشان به وسيله ي کوروش تسخير شده بود وي را سرور و قانون گذار مي ناميدند و يهوديان او را مسيح خداوند مي خواندند.
کنت دوگوبينو سفير اسبق فرانسه در تهران(مورخ فرانسوي):
تاکنون هيچ انساني موفق نشده است اثري را که کوروش در تاريخ جهان باقي گذاشت، در افکار ميليون ها مردم جهان بوجود آورد. من اذعان مي دارم که اسکندر و سزار و کوروش که سه مرد اول جهان شده اند، کوروش در صدر آن ها قرار دارد و تاکنون در جهان کسي به وجود نيامده است که بتواند با او برابري کند و او همانطور که در کتاب هاي ما آمده است مسيح خداوند است. قوانيني که او صادر کرد که در تاريخ آن زمان که انسان ها به راحتي قرباني خدايان مي شدند بي سابقه بود.
هارولد لمب دانشمند آمريکايي:
در شاهنشاهي ايران باستان که کوروش سمبل آنان است، آريايي ها درتاجگذاري به کردار نيک- گفتار نيک- پندار نيک سوگند ياد مي کردند که طرفدار ملت و کشورشان باشند که اين امر در صدها نبرد آنان به وضوح ديده مي شود که خود شاهنشاه در راس ارتش به سوي دشمن براي حفظ کيان کشورشان مي تاخته است.
گزنفون مورخ بزرگ يوناني:
ما در اين باره فکر کرديم که چرا کوروش به اين اندازه براي فرمانروايي عادل مردمان ساخته شده بود. سه دليل برايش پيدا کرديم. نخست نژاد اصيل آريايي او و بعد استعداد طبيعي و سپس نبوغ پرورش او از کودکي بوده است.
کوروش نابغه اي بزرگ، انساني والامنش، صلح طلب و نيک منش بود. او دوست انسان ها و طالب علم و حکمت و راستي بود. کوروش عقيده داشت پيروزي بر کشوري اين حق را به کشور فاتح نمي دهد تا هر تجاوز و کار غير انساني را مرتکب شود. کوروش براي دفاع از کشورش که هر ساله مورد تاخت و تاز بيگانگان قرار مي گرفت امپراطوري قدرتمند و انساني را پايه گذاشت که سابقه نداشت. او در نبردها آتش جنگ را متوجه کشاورزان و افراد عام کشور نمي کرد. او ملت هاي ملغوب را شيفته خود کرد به صورتي که اقوام شکست خورده که کوروش آنان را از دست پادشاهان خودکامه نجات داده بود، او را خداوندگار مي ناميدند. او برترين مرد تاريخ، بزرگترين، بخشنده ترين، پاک دل ترين انسان تا اين زمان بود.
کنت دوگوبينو فرانسوي- ايران باستان:
شاهنشاهي کوروش هيچگاه در عالم نظير نداشت. او به راستي يک مسيح بود زيرا به جرات مي توان گفت که تقدير او را چنين براي مردمان آفريد تا برتر از همه جهان آن روز خود باشد.
نيکلاي دمشقي:
کوروش شاهنشاه پارسيان در فلسفه بيش از هرکس ديگر آگاهي داشت. اين دانش را نزد مغان زرتشتي آموخته بود.
پروفسور کريستين سن ايران شناس و استاد زبان اوستايي و پهلوي:
شاهنشاه کوروش بزرگ نمونه يک پادشاه جوانمرد بوده است. اين صفات برجسته اخلاقي او در روابط سياسي اش ديده مي شده است. در قوانين او احترام به حقوق ملت هاي ديگر و فرستادگان کشورهاي ديگر وجود داشته است و سرلوحه دولتش بوده که اين قوانين امروز بين الملل نام گرفته است.
ويل دورانت- تاريخ تمدن ويل دورانت:
کوروش از افرادي بوده که براي فرمانروايي آفريده شده بود. به گفته امرسون همه از وجود او شاد بودند. روش او در کشورگشايي حيرت انگيز بود. او با شکست خوردگان با جوانمردي و بزرگواري برخورد مي نمود. به همين دليل يونانيان که دشمن ايران بودند نتوانستند از آن بگذرند و درباره او داستان هاي بيشماري نوشته اند و او را بزرگترين جهان قهرمان پيش از اسکندر مي ناميدند. او کرزوس را پس از شکست از سوختن در ميان هيزم هاي آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و يهوديان دربند را آزاد نمود. کوروش سرداري بود که بيش از هر پادشاه ديگري در آن زمان محبوبيت داشت و پايه هاي شاهنشاهي اش را بر سخاوت و جوانمردي بنيان گذاشت.
کلمان هوار- تمدن ايراني:
کوروش بزرگ در سال 550 قبل از ميلاد بر تخت پادشاهي ايران نشست. وي با فتوحاتي ناگهاني و شگفت انگيز امپراطوري پهناوري را از خود به جاي گذاشت که تا آن روزگار کسي به دنيا نديده بود. کوروش سرداري بزرگ و سرآمد دنياي آن روزگار بود. او اقوام مختلف را مطيع خود ساخت. او اولين دولت مقتدر و منظم را در جهان پايه ريزي کرد. براي احترام به مردمان کشورهاي ديگر معابدشان را بازسازي کرد. او پيرو دين يکتاپرستي زرتشت بود ولي به هيچ عنوان دين خود را بر ملل مغلوب تحميل نکرد.
مولانا ابوالکلام احمد آزاد فيلسوف هندي:
کوروش همان ذوالقرنين قرآن است. او پيامبر ايران بود زيرا انسانيت و منش و کردار نيک را به مردم ايران و جهان هديه داد.
اخليوس(آشيل) شاعر نامدار يوناني- تراژدي پارسه:
کوروش يک تن فاني سعادتمند بود. او به ملل گوناگون خود آرامش بخشيد. خدايان او را دوست داشتند. او داراي عقلي سرشار از بزرگي بود