آیا اسلام دین رحم و صلح است؟

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
همان طور که گفتيم‌ اسلام‌ برنامه‌" آزادي‌ تدريجي‌ بردگان‌" ‌را‌ طرح‌ كرده‌، و ‌به‌ همين‌ دليل‌ ‌از‌ ‌هر‌ فرصتي‌ ‌براي‌ آزاد ساختن‌ آنان‌ استفاده‌ كرده‌ ‌است‌، يكي‌ ‌از‌ موارد این برنامه‌ مساله‌" مكاتبه‌" ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ عنوان‌ يك‌ دستور ‌در‌ آیه 33 سوره مبارکه نور مطرح شده است.
وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحیمٌ
و کنیزان خود را براى منافعناپایدار زندگى دنیا مجبور به فحشاء نکنید اگر خودشان مى‏ خواهند پاک بمانند . و هر کس آنها را بر این کار مجبور کند ، خداوند بعد از این مجبور شدن آنها ، غفور و رحیم است .
عقد مكاتبه‌ يك‌ نوع‌ قرار داد ‌است‌ ‌که‌ ميان‌ ‌اينکه‌ دو نفر بسته‌ مي‌شود، و ‌عبد‌ موظف‌ مي‌گردد ‌که‌ ‌از‌ طريق‌ كسب‌ آزاد، مالي‌ تهيه‌ كرده‌ و ‌به‌ اقساطي‌ ‌که‌ ‌براي‌ ‌او‌ قابل‌ تحمل‌ ‌باشد‌ ‌به‌" مولا" بپردازد و آزادي‌ ‌خود‌ ‌را‌ باز يابد، و دستور داده‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌که‌ مجموع‌ ‌اينکه‌ اقساط بيش‌ ‌از‌ قيمت‌ ‌عبد‌ نباشد.
و نيز ‌اگر‌ ‌به‌ عللي‌ ‌عبد‌ ‌از‌ پرداختن‌ اقساط عاجز شد بايد ‌از‌ بيت‌ المال‌ و سهم‌ زكات‌ اقساط ‌او‌ پرداخته‌ و آزاد گردد، ‌حتي‌ بعضي‌ ‌از‌ فقهاء تصريح‌ كرده‌اند ‌که‌ ‌اگر‌ زكاتي‌ ‌به‌ مولا تعلق‌ گيرد ‌خود‌ ‌او‌ بايد اقساط بدهي‌ ‌عبد‌ ‌را‌ ‌از‌ باب‌ زكات‌حساب‌ كند.
‌اينکه‌ عقد يك‌ عقد لازم‌ ‌است‌ و هيچيك‌ ‌از‌ طرفين‌ حق‌ فسخ‌ ‌آن‌ ‌را‌ ندارد.
روشن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ طرح‌ ‌هم‌ بسياري‌ ‌از‌ بردگان‌ آزادي‌ ‌خود‌ ‌را‌ باز مي‌يابند و ‌هم‌ توانايي‌ زندگي‌ مستقل‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مدت‌ ‌که‌ ملزم‌ ‌به‌ كار كردن‌ و پرداخت‌ اقساط هستند پيدا مي‌كنند، و ‌هم‌ صاحبان‌ ‌آنها‌ ‌به‌ ضرر و زيان‌ نمي‌افتند و عكس‌ العمل‌ منفي‌ ‌به‌ زيان‌ بردگان‌ نشان‌ نخواهند داد.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
اسلام دین رحم و صلح...

اسلام دین رحم و صلح...

هیچ یک از جنگهای پیامبر جنبه خشونت طلبی و بی رحمی و تهاجم نداشت بلکه یا به سبب فتنه و نقض عهد طرف مقابل بود،مانند جنگ با بنی قنیقاع در مدینه و جنگ با مشرکان درفتح مکه که به سبب نقض عهد قریش در صلح حدیبیه روی داد.یا برای جلوگیری از تجاوز بود مانند جنگ احد و خندق و یا قصاص و معامله به مثل و یا به سبب محاصره اقتصادی بود، مثل جنگ بدر و یا پشگیری از تجاوز و فتنه بود مانند : تجاوزهای پراکنده عمال روم و امپراطوری روم و هم چنین ایران وعوامل آنان در سر حدات و جنگ تبوک . حتی رومیان سفیر پیامبر را کشتند.
جورح سیل انگلیسی می گوید : « آن ها که می پندارند شریعت اسلام با زور شمشیر پیش رفته است ، خیانت و خدعه بزرگی مرتکب شده اند .»
آرنولد می گوید : « پیروزی اسلام عمدتاً بدون شمشیر بود و جز در موارد کمی متوسل به شمشیر می شد. »

رفتار اخلاقی و عاطفی پیامبر رحمت در جنگ بادشمنان کینه توز بسیار عجیب است از جمله این که در جنگ حنین نه فقط اکثریت را بخشید و اموال و اسیرانشان را برگرداند بلکه مالک بن عوف رهبر هوازن را نیز عفو کرد و صد اشتر به او داد و بعد از این که مالک اسلام آورد پیامبر او را به رهبری مسلمانان هوازن و بنی سعد که به نوشته ابی هاشم شش هزار نفر بودند گمارد و بنی سعد را بخشید.
نیز در فتح مکه دشمنان دیرینه و کینه توز پیامبر که اسیر شده بودند، برخی از مسلمانان مانند سعد بن عباده فریاد الیوم یوم الملحمه(امروز روز انتقام است) سر دادند. حضرت فرمود:بگویید: الیوم یوم المرحمه(امروز روز رحمت است) و در برابر چشمان وحشت زده مردم مکه و سران جنگ افروز فرمود: بروید همه شما آزاد هستید.
در جنگ خیبر وقتی به او پیشنهاد شد که راه آب را به قلعه یهودیان ببندد یا آب مشروب آنان را مسموم کند ، به شدت مخالفت نمود و ایجاد مسمومیت در شهر دشمنان و به طور کلی در همه جا را نهی کرد.
اسود راعی با گله گوسفندان یهودیان خیبر و به هنگام محاصره خیبر مسلمان و پناهنده شد و پیامبر فرمود گوسفندان امانت یهود پیش شما است هر چند در حال جنگیم ولی باید آنها رابرگردانی؛ آن هم با وجود نیاز شدید به آن و وجود صدها سرباز گرسنه .
در جنگ خندق پس از مرگ عمروبن عبدود به دست علی (ع) نوفل ابن عبدالله سردار دیگر مشرکان به خندق پرت شد و ابوسفیان از ترس تلافی پیامبر (ص) و مثله شدن جسد او به جای جسد حمزه مبلغ ده هزار دینار یا درهم برایش فرستادتا جسد او را برگرداند، اما پیامبر هم پول وهم جسد را برگرداند و فرمود : ما پول مرده نمی خوریم.
وقتی در جنگ احد که دندان رسول خدا شکسته شد و جراحات متعدد و فراوانی بر پیکر نازنین حضرت وارد شد به حضرت گفتند: دشمنان را لعن کن. حضرت فرمود : « انی لم ابعث لعاناً ولکن بعثت داعیا و رحمهً ؛ من به عنوان بدگو و نفرین کننده مبعوث نشده ام بلکه عنوان دعوت کننده و هدایت گر و صاحب رحمت مبعوث شده ام » سپس دست به آسمان بلند کردو گفت : خدایا! این قوم را هدایت کن زیرا که کوته نظر و نادانند .
 

رامين..

عضو جدید
سلام
منظور شما آیه 24 سوره نساء است!
اين حکم مربوط با کافران حربي است. وقتي قبيله و عشيره اي همگي اعم از زن و مرد و بزرگ و کوچک به جنگ با اسلام قيام کردند، مسلمانان بايد از کيان خود دفاع کنند و با آنان بجنگند و تا زماني که شکست آنان قطعي نشده ، دشمن را بکشند و اگر قبل از شکست قطعي ، دشمن پيشنهاد مصالحه داد، امام بر اساس توافق با آنان رفتار مي کند و وقتي شکست آنان قطعي شد، دشمن را به اسارت بگيرند و دشمناني که در جنگ شکست مي خورند و تسليم مي شوند، امام مسلمانان با رعايت مصلحت جامعه اسلامي در مورد آنان اعم از مرد و زن و کوچک و بزرگ تصميم مي گيرد .
بنا بر اين کافراني که براي نابودي کشور اسلامي اقدام کرده بودند بعد از شکست قطعي به اسارت درآمده و به صلاحديد امام به منت یا در قبال فدیه آزاد می گشتنند یا به بردگي گرفته مي شدندو زنان که همراه آنان بودند نیز ، به عنوان کنيز به ملکيت مجاهدان در مي آمدند.
این حکم فقط مربوط به جنگ با کافرانی است که علیه اسلام و جامعه اسلامی شمشیر کشیده و برای به نابودی کشاندن اسلام هجوم آورده باشند.
مسلمانان حق ندارند ابتدا و بدون تبلیغ و دعوت و بدون این که مورد هجوم واقع شوند و برای تحمیل اسلام یا کشورگشایی به سرزمینی حمله کرده و مردان جنگی آنان را بکشند و بقیه را اعم از زن یا مرد به بردگی بگیرند.
اجازه به بردگی گرفتن فقط در مورد مردان و زنانی است که به کشور اسلامی هجوم آورده و در صدد نابودی اسلام و مسلمین هستند و این اجازه هم فقط مربوط به کسانی است که در میدان نبرد حضور دارند و آن هم در صورتی است که امام مسلمانان به بردگی گرفتن اسیران را جایز بداند و اجازه دهد.
البته برده گرفتن شرکت کنندگان در جنگ را اسلام باب نکرد بلکه قانون عمومي آن زمان بود و اسلام هم مخالفت فوري و دفعي با آن را مناسب نديد بلکه به مبارزه تدريجي با آن پرداخت و ضمن پذيرفتن اصل آن، زمينه هاي ورود بندگان به جامعه اسلامي و آزاد شدن و ايمان آوردن آنان را ايجاد کرد.

شان نزول آیه:
این آیه مربوط به جنگ اوطاس است.
پس از فتح مکه ( که میدانیم مکه بدون جنگ و درگیری فتح شد ) دو قبیله عرب و بت پرست ِ هوازن و ثقیف ، تصمیم گرفتند در دفاع از بتها و دین نیاکانشان ، به پیامبر در راه بازگشت به مدینه حمله کنند و ایشان را بکشند . آنان در این راه هم قسم شدند و برای اینکه هیچ راه برگشتی برای خود نگذارند ، زنان و کودکان و همه ی ثروت خود را با خود آوردند تا پیامبر و اسلام را نابود کنند یا اینکه خود به طور کامل نابود شوند !در این جنگ ، مردها کشته شدند و این بیوه زنان نیز که در حمله به مسلمین حضور داشتند بلا تکلیف ماندند .[1]
در این هنگام مسلمین از پیامبر پرسیدند که تکلیف این زنان چیست ؟ آیه فوق نازل شد که اینها به عنوان کنیز در اختیار مسلمین قرار گرفتند .

1-
تاریخ طبری ، ترجمه: ابو القاسم پاینده‏ ، ناشر: اساطیر ، تهران‏ ، چاپ پنجم ، 1375 هـ ش ، ج 3 ص 1197 – 1205

باسلام خدمت خواهر عزيز خانم zeinab70 .بحث اين نيست كه چرا مسلمانان با كافران جنگ مي كردند و عده اي را اسير ميكردند. در زمان ما هم در جنگها عده اي به اسارت در مي آيند. بحث، بحث اسارت نيست .موضوع چيز ديگريست .اين فرمايش شما كه زن و بچه كافران هم به همراه مردان براي جنگ با اسلام قيام كردند ،درست به نظر نميرسه .زن و بچه اون زمان كه اختياري از خودشون نداشتند،اگر هم به جنگ مسلمونها مي اومدند به احتمال زياد با اجبار مردان بود. در جنگ اعراب با ايران فكر نميكنم كه تمام مردان ايراني را قتل عام كرده باشند كه تمام زنان اسير گرفته شده ايراني بيوه بوده باشند. اگه به گفته شما توي بعضي از جنگها تمام مردان كافر هم كشته ميشدند، باز هم بهره برداري از زنان و دختران را توجيه نميكنه .چه بهتر بود كه زنان و دختران اسير شده را در مورد ازدواج يا عدم تمايل به ازدواج به حال خودشان مي گذاشتند. در ضمن كسي ادعا ندارد كه برده گرفتن شركت كنندگان جنگ را اسلام باب كرده است. اصل بحث سر اينه كه چرا دين اسلام برده داري را مثل خيلي از قوانين غلط آن زمان منسوخ نكرد. يه سئوالي از شما دارم .با توجه به اينكه تا كنون اصل برده داري از طرف اسلام منسوخ نشده .اگه بر فرض در زمان ما يك كشور اسلامي مورد تهاجم يك كشور كافر قرار بگيره و كشور اسلامي پيروز بشه ،آيا شما بهره برداري از زنان و دختران آنان را براي مسلمانان جايز مي دانيد؟
 
آخرین ویرایش:

jared

عضو جدید
اگه دوستانی فک میکنن اسلام دین رحم و صلح است پس امثال این آیات نظر شما رو غیر قابل پذیرش خواهد کرد :

آیه‌ی 55 سوره‌ی نسا:

بدرستیکه آنان که کافر شدند به آیات ما زود باشد که بیندازیمشان در آتش. هرگاه پخته شوند پوست‌هاشان، پوست‌هایی تازه جایگزین می‌کنیم تا عذاب بکشند. بدرستیکه خدا عزیز و حکیم است
 

اوژنی دزیره

عضو جدید
نمیشه که هرکس برداشتشو از ترجمه آیات الهی بیان کنه بعد حکم بده پس تفسیر قرآن برای چیه؟شان نزوا آیات برای چیه؟تسلط به زبان عربی برای چیه؟باید با توجه به این مسایل یعنی هم تفسیر هم شان نزول آیات دربارشون حرف بزنیم.
 

Similar threads

بالا