تصور کن: نگاهی را که در تکرار، میخندد
کسی را که میان گریه اش بسیار، میخندد
کسی که دوست دارد، آسمان زیر سرش باشد
و گاهی می نشیند:هی به این افکار میخندد
شده در یک نمایشنامه در نقش کسی باشی
که پنهان از تو میگرید و در انظار، میخندد؟
منم بازیگری که نقش بازی میکند هر روز
برای خنده ی حضّار،بالاجبار،میخندد
برای دیدنم ای دوست!یک لحظه تصور کن:
کسی را که میان گریه ی بسیار،میخندد
کسی را که میان گریه اش بسیار، میخندد
کسی که دوست دارد، آسمان زیر سرش باشد
و گاهی می نشیند:هی به این افکار میخندد
شده در یک نمایشنامه در نقش کسی باشی
که پنهان از تو میگرید و در انظار، میخندد؟
منم بازیگری که نقش بازی میکند هر روز
برای خنده ی حضّار،بالاجبار،میخندد
برای دیدنم ای دوست!یک لحظه تصور کن:
کسی را که میان گریه ی بسیار،میخندد