چرا وقتی یه خانم توی خیابون را می ره هر کسی به خودش اجازه میده هر حرفی بزنه؟

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اینجا کی کیو به سخره گرفته؟:w43:

یعنی چه کسی چه کس دیگه ایو به سخره گرفته؟:w20:

اااااااااااه بابا منظورم اینه که کدومتون کدوم یکیو به سخره گرفته؟:w15:
الهی بگردم. خیلی به خودت سخت نگیر عزیزم. ما میفهمیم تو چی میخوای بگی...:w24:
 

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی بگردم. خیلی به خودت سخت نگیر عزیزم. ما میفهمیم تو چی میخوای بگی...:w24:



............................

آخ قربون آدم چیز فهم ...;):w20:

مهندسای معماری اینجا نبودن چه بلایی سر باشگاه میومد؟:lol:

به افتخار معمارای گل:w32:
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
............................

آخ قربون آدم چیز فهم ...;):w20:

مهندسای معماری اینجا نبودن چه بلایی سر باشگاه میومد؟:lol:

به افتخار معمارای گل:w32:
ایوا بابا. اره همینو بگو. مگه این معماریا یه کم بیارن رو قیمت باشگاه...(شوخی بودا الان صنایعیا باز شاخ میشن...)
من چرا تا حالا دقت نکرده بودم شما هم معماری هستی؟
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
صنایعیااااااا؟
کدومشون می خواد واسه ما شاخ شه؟:w08:
مرگ من؟:w15:
 

امیر Amir

عضو جدید
خوش به حالت که اعیونی....
ما که زیر خط فقریم....:cry::lol:
یادت نره داااااااااااااااااااش...
برتری معماری عیان است:biggrin::cool:
تعصب نسبت به رشتت نباید داشته باشی...

تعصب به این داشته باشی که هر جا که هستی کار درست باشی.


موفق باشید.
 

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایوا بابا. اره همینو بگو. مگه این معماریا یه کم بیارن رو قیمت باشگاه...(شوخی بودا الان صنایعیا باز شاخ میشن...)
من چرا تا حالا دقت نکرده بودم شما هم معماری هستی؟


..........................

صنایعیا مگه شاخ هم می شن ؟:biggrin:

اشکال نداره نترس دلبندم شاخ شدن شاخ می شیم:w43:;)


.


خب از بی معرفتیه که هم رشته اتو نشناختی دیگه:cry:
 

khanom-mohandes

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شايد بخاطر فرهنگ غلطيه كه تو ايران بنيان گذاري شدي به نظر من اين شخصيت آدمو نشون ميده وقتي توي

خيابون هستي متانت داشته باشي نه با گفتن 2 كلمه بي بند و باري رو بوجود بياريم.
 

امیر Amir

عضو جدید
شهرک غرب، ساختمان میلاد
ساعت ۹ شب است. دخترک منتظر تاکسی این پا و آن پا می‌کند. ”موسو مشکی“ برای او چراغ می‌زند و ترمز می‌کند. دخترک روی خود را برمی‌گرداند و خلاف مسیر ماشین راه می‌افتد. ماشین عقب عقب می‌آید و دوباره بوق می‌زند. مرد نزدیک چهل سال دارد. شیشهٔ را پائین می‌کشد و حرفی می‌زند. دخترک جواب نمی‌دهد و مرد اصرار می‌کند. دخترک سریع، به طرف دیگر خیابان می‌دود و از پله‌های پاساژ بالا می‌رود.
ببخشید آقا می‌توانم وقت شما را بگیرم.
به چه منظور؟
من روزنامه‌نگار هستم و می‌خواستم با شما صحبت کنم. قول می‌دهم، نه عکسی و نه اسمی و نه مشخصاتی.
مرد متعجب و بدون اطمینان نگاه می‌کند. اما برعکس موارد قبلی که از پاسخ دادن طفره می‌روند؛ می‌گوید چه سؤالی دارید.
من دیدم که شما با اصرار می‌خواستید آن خانم را سوار کنید. چرا؟
فکر کردم شاید دوست داشته باشد کمی گپ بزنیم.
ولی شما مزاحم شده بودید
من پیشنهاد دادم و او نپذیرفت.
اما او از دست شما عاجز شد و فرار کرد.
همیشه این‌طور نیست. گاهی هم با اصرار سوار می‌شوند و ادا درمی‌آورند.
شما به نظر ۲۰ سال از ایشان بزرگتر می‌آمدید.
این روزها سن و سال شرط نیست.
پس چه چیزی شرط است؟
ماشین خوب. پول خوب. پز عالی.
شما متأهل هستید؟
من متأهل هستم. ۲ دختر دارم. دختر بزرگم ۱۲ ساله است و دختر کوچکم ۶ ساله.
آیا همسرتان می‌داند که چنین تفریحاتی دارید؟
می‌دونه، اما به روی من نمی‌آره.
چرا؟
چون چاره‌ای نداره. همه چی مال منه. ماشین، ویلا، دفتر کار. من چیزی به اسم او نمی‌کنم تا نتونه حرف بزنه. اما با من معامله می‌کنه.
چطوری؟
با مسافرت، طلا و جواهر، با میهمانی‌های مفصل و تفریحات مختلف. از من همهٔ اینها رو می‌خواد و من به او می‌دم و اون سکوت می‌کنه.
اگه سکوت نکنه چی می‌شه؟
دست او به جائی بند نیست و باید بره. چاره‌ای جز سکوت و پذیرش نداره.
راجع‌به کلمهٔ وفاداری چه فکری می‌کنید؟
الان فکر نمی‌کنم. اوایل دچار عذاب وجدان می‌شدم. اما الان برای من جنبهٔ تفریح و حتی اعتیاد پیدا کرده.
از همسرتان انتظار وفاداری دارید؟
برای من مهمه، خودش هم می‌دونه. به او گفتم اگر بفهمم توی زندگی تو کسی هست طوری دیگه‌ای باهات رفتار می‌کنم. اما برای بعضی از دوستان من مهم نیست.
چه ساعتی خونه می‌رید؟
من آپارتمان شخصی دارم. وقتی کارم تموم می‌شه. می‌رم خونهٔ خودم و تا دیروقت و حتی تا صبح آنجا هستم.
همسرتان نمی‌گه که کجا هستید؟
اون حتی به موبایل من هم زنگ نمی‌زنه. ترجیح می‌ده سبک نشه. می‌دونه من خوشم نمی‌آد.
و بچه‌ها؟
به خاطر بچه‌ها همین زندگی را نگه داشتم. بچه‌های من همه چیز دارن.
شما مقصر بودید یا همسرتان؟
هیچ‌کدام. مقصر پولی بود که یک دفعه به خانه و زندگی من سرازیر شد. من نمی‌دونستم این پول رو چطوری خرج کنم. مسافرت، ماشین، تفریح و نگاه‌هائی که دنبال این پول‌ها بود.
تا حالا عاشق شدید؟
هیچ‌وقت. ۲۲ سالم بود. پدر و مادرم رفتند خواستگاری. بعد از یک ماه به من گفتند این دختر زن توست! ما هیچ‌وقت نتوانستیم باهم ارتباط برقرار کنیم. او حرف منو نمی‌فهمید و من حرف اونو. دائم توی خانهٔ پدر و مادرش بود و هیچ‌وقت به حرف‌های من گوش نمی‌داد و من هم به حرف‌های او گوش نمی‌دادم.
و حالا توی خیابون‌ها به دنبال گوش شنوا می‌گردید؟
نمی‌دانم. شاید، اما کسی را پیدا نکردم و امروز این خیابانگردی تبدیل به یک عادت شده. گشتن توی خیابان‌ها و سوار کردن زن‌هائی که آنها را نمی‌شناسم. حتی گاهی اوقات ماه بعد، قیافهٔ آنها را به خاطر نمی‌آرم.
میرداماد مقابل پاساژ آرین
خیلی از مزاحمین خیابانی حاضر به صحبت نیستند، چه با کلاس‌ها و چه بی‌کلاس‌ها، چه آنهائی که سوار ماشین‌های آخرین مدل هستند و چه آنهائی که پشت سر دخترها راه می‌افتند و از مستهجن‌ترین الفاظ و کلمات استفاده می‌کنند.
اما شاید در این آشفته بازار دیدن یک مرد موتوری کراواتی از همه جالب‌تر بود. بسیار شیک. عنقریب عازم عروسی بود. با کفش‌های مشکی ورنی، کیف چرمی مشکی نو و کت و شلواری مد روز، کراواتی با خال‌های قرمز. موتوری گازی که هچ هماهنگی با آن سر و وضع نداشت و مهمتر آنکه با همان وضعیت به دنبال دو خانم بود. بوق می‌زد، می‌خندید، متلک می‌پراند و شوخی می‌کرد. هرچند آن دو زن که زیر پودر و پنکیک و انواع رنگ‌ها دفن شده بودند؛ اما به هر حال روی خوشی به موتوری کراواتی نشان نمی‌دادند تا زمانی که موتوری را غرق در الفاظ رکیک و فحش‌های مختلف کردند. موتوری می‌خندید و ول نمی‌کرد. دو زن که از رو رفته بودند سریع تاکسی گرفته و فرار را بر قرار ترجیح دادند. و من بدون تأمل به سراغ مرد موتوری رفتم. ساعت پرسیدم. از چادر من ترسید. اطراف خود را نگاه کرد. به او اطمینان دادم که مأمور نیستم و تنها چند سؤال دارم و اینکه جواب‌های او در تهیهٔ گزارش به من کمک خواهد کرد. مرد نزدیک به سی سال داشت. با یک ریش دل‌پیروئی.
شغل شما چیست؟
من حسابدار یک شرکت خصوصی هستم و مجردم.
اما حلقه نشان می‌دهد که مجرد نیستید؟
نامزد دارم و تازه حله دست کردیم.
شوخی می‌کنید تازه نامزد کرده‌اید و دنبال این دو خانم که دست‌کم ده سال از شما بزرگتر هستند راه افتاده‌اید؟
من با این کار تفریح می‌کنم. (می‌خندد) اوقات فراغتم را پر می‌کنم.
به قیمت مزاحمت و زیر سؤال بردن امنیت زنان در جامعه؟
تیپشان نشان می‌داد که ...
اما نبودند؟
فکر می‌کنید موتور شما را نپسندیدند.
شما نباید قضاوت کنید. امروز حتی زنان ساده و بدون آرایش هم امنیت ندارند.
قبول دارم. برای اینکه بعضی از اون تیپ‌ها هم گاهی اهل ...
شما بد صحبت می‌کنید. اگر نامزد شما برای خرید، یا کار به خیابان بیاید و نتواند نیم ساعت کنار خیابان منتظر تاکسی بایستد باز هم این‌طور صحبت می‌کنید یا خواهر و یا مادر شما؟
آنها هر جائی که بخواهند بروند، من یا برادرانم و یا پدرم آنها را می‌بریم حتی دکتر.
آیا این درست است که همواره زنان با بادی‌گارد بیرون بیایند؟
هر کسی یک‌جور زندگی می‌کند. من پیشنهاد می‌دهم. یا قبول می‌کنند یا نمی‌کنند. من خریدارم. آنها فروشنده.
شما واقعاً بد صحبت می‌کنید. خرید و فروش را در کنار خیابان انجام می‌دهند؟ شما اگر بخواهید ماشین بخرید به همهٔ کسانی که ماشین سوار هستند پیشنهاد خرید می‌کنید؟ هرچند که استدلال شما اساساً سخیف است.
من از واقعیت صحبت می‌کنم.
شما نامزد دارید و در دوران نامزدی به او خیانت می‌کنید. وای به آینده. نه چه خیانتی. شما این حرف‌ها را از کجا درمی‌آرید. شما که چادری هستید و حتماً مذهبی، من صیغه می‌کنم، خیانت نمی‌کنم.
این توجیه است. مگر آدم برای صیغه کردن باید دنبال زن‌ها توی خیابان راه بیفتد؟ چه توجیهی. من خلاف شرع نمی‌کنم. چه فرقی می‌کند کجا پیشنهاد کنم. اما این نوعی روسپیگری تحت عنوان به اصطلاح صیغه است. شما نباید بگوئید. آنهائی که رساله می‌نویسند باید بگویند. شما نه مجتهدید و نه فقیه. و این مجتهدین هستند که باید نظر بدهند.
هیچ مجتهدی فتوا نمی‌دهد که شما می‌توانید توی شهر با موتور راه بیافتید و مزاحم نوامیس مردم بشوید تا یک نفر حاضر بشود به شما پاسخ مثبت بدهد یا نه. به هر حال عرف و عادت و آداب خاصی بر جامعه حکمفرماست.
این حرف‌ها نسبی است. شما حتی مادهٔ قانونی برای این موضوع ندارید. کجای قانون نوشته که من حق ندارم در خیابان پیشنهاد ازدواج موقت بدهم. اگر یک روزی همسر شما بفهمد که شما در کوچه و خیابان آدم خرید و فروش می‌کنید چه می‌کند؟ از کجا بفهمد. زنی که توی خونه است نمی‌فهمد. شما به دختر علاقه هم دارید؟ دختر خوبیه، نجیبه، آخر این روزها نمی‌شود به هر دختری اعتماد کرد. اما نمی‌تونم بگم عاشقش هستم. به موتور تکیه داده و تند و تند از دخترهای بد و زن‌های بد در جامعه صحبت می‌کند و از ضرورت پاکدامنی زنان، و من تنها به آنها نگاه می‌کنم و به این موضوع فکر می‌کنم که چرا جامعه و قانون و شرع چنین اجازه‌ای به مردان می‌دهد که با ده‌ها توجیه خود را در چتر امنیتی برای رواج ناهنجاری‌ در جامعه قرار دهند.
از موتوری کراواتی خداحافظی می‌کنم و تا میدان ونک گیج راه می‌روم.

میدان پونک
یک ساعتی است که از داخل ماشین صف کارگران ساختمانی را نگاه می‌کنم که با عبور هر دختر و زنی، بی‌حجاب ... باحجاب، با آرایش، بی‌‌آرایش، جوان، مسن، با نگاه‌های خیره او را بدرقه می‌کنند. حرف‌های رکیک می‌زنند و باهم شوخی‌های سبک و جلف می‌کنند با لهجه‌های مختلف و قاه‌قاه به ریش جامعه می‌خندند.
میاندار این معرک جوانک بیست و چند ساله‌ای است که از لوازمش معلوم است که گچکار است. صدایش می‌کنم. مثل فشفشه می‌دود و به دنبال او ده‌ها کارگر و عمله و نقاش که دور ماشین حلقه می‌زنند. به زحمت همه را دور می‌کنم.
اسمت چیست؟
رجبعلی
اهل کجائی؟
سبزوار، دهات‌های سبزوار.
روزی چقدر می‌گیری؟
به سنم نگاه نکن. اوسای گچکارم.
من کاری به گچکاری تو ندارم. ۵ تومن بگیر نیم ساعت به سؤال‌های من جواب بده.
مأموری؟
نه برای خودم می‌خوام. به شرطی که راست بگی.
(اول پول، پول را می‌گیرد)
برای چی هر زن و دختری که رد می‌شه متلک می‌گید و اذیت می‌کنید؟
(با تعجب نگاهم می‌کند)
برای چی می‌خوای
اگه جواب نمی‌دی پولم را بده و برو.
نه، نه. جواب می‌دم.
خب
همین‌طوری. برای تفریح برای خنده.
دوست داری به خواهر و مادرت هم همین‌طوری بخندند؟
(نگاهش برق می‌زند)
دیدم به یکی از دخترا پیشنهاد می‌دادی جا داری.
ها جا دارم. پسر عموم تو یک خونهٔ نیمه ساخته سرایداره. پول می‌گیره. راه می‌ده.
باید مزاحم همه بشی؟! همه زن‌ها و دخترها رو اذیت کنی؟
تهرون هیچی عیب نیست.
زن داری؟
زنم دهاته، حامله است.
از زنت خجالت نمی‌کشی؟
زنمو سالی یک‌بار می‌بینم. تو ده ما هیچی نبود. کار نبود. تلویزیون هم نبود. ما یک رادیو داشتیم. یک دفعه یک مینی‌بوس سوار شدم و اومدم میدون آزادی. پیش عموم. چیزائی دیدم و شنیدم که اگه همهٔ عمر می‌موندم، نمی‌دیدم. کفم برید و کم‌کم خجالتم ریخت. یک اتاق دسته‌جمعی اجاره کردیم و شب‌ها اونجا می‌خوابیدیم. یک تلویزیون داریم و شب‌ها فیلم می‌بینیم. پسر عموم هر فیلمی بخوایم اجاره می‌ده. مشروب و مواد مخدّر هم می‌فروشد. خب ما هم که این چیزها را می‌بینیم، نمی‌تونیم صبر کنیم، متلک و هزار کار دیگه انجام می‌دیم. شما دم خط اتوبوس می‌ایستید. چند وقت دیگه اینجا پر از دختر مدرسه‌ای ‌میشه.
خب آره. اون‌وقت هم کار ما همینه.
با حالت تهوع او را سراغ کارش می‌فرستم. از این همه آشفتگی فرهنگی تعجب می‌کنم. شهر بدون در و پیکر است. قدرت و ثروتی که تقسیم می‌شود اجازه نمی‌دهد که کسی به فکر وضعیت کنونی جامعه باشد.







BBC
 

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
شايد بخاطر فرهنگ غلطيه كه تو ايران بنيان گذاري شدي به نظر من اين شخصيت آدمو نشون ميده وقتي توي

خيابون هستي متانت داشته باشي نه با گفتن 2 كلمه بي بند و باري رو بوجود بياريم.


منم کاملا با نظر این دوستمون موافقم آره راست میگه خوب به نظر من وقتی چند تا پسر با هم توی خیابون راه میرن از این مشکلات پیش میاد. من خودم پسرم و بارها اینو دیدم. ببینید شما یک پسر رو فرض کنید که تنهاست... به دختر کمتر متلک می اندازه تا وقتی چند نفر پسر با هم باشن... البته واقعا دور از شخصیت هست .... حالا بذارید یک چیزی بگم من... من یکبار در پیاده روی خیابان بودم که 3 تا دختر از کنارم رد شدند و یکیشون گفت به من جیگر !!! اولش هم خجالت کشیدم و هم خندم گرفت ... ببینید جامعه ما چطوری شده ... حالا فکر کنم نوبت دخترا فرا رسیده !!!
 

lilac

عضو جدید
به تیپ ربطی نداره. به نظرم اینجوری فکر می کنن که به قول معروف هم فاله هم تماشا. شاید جواب بده :que: اینه که با هر تیپی باشی دست کم 1 نفر بهت یه چی میگه
 

امیر Amir

عضو جدید
منم کاملا با نظر این دوستمون موافقم آره راست میگه خوب به نظر من وقتی چند تا پسر با هم توی خیابون راه میرن از این مشکلات پیش میاد. من خودم پسرم و بارها اینو دیدم. ببینید شما یک پسر رو فرض کنید که تنهاست... به دختر کمتر متلک می اندازه تا وقتی چند نفر پسر با هم باشن... البته واقعا دور از شخصیت هست .... حالا بذارید یک چیزی بگم من... من یکبار در پیاده روی خیابان بودم که 3 تا دختر از کنارم رد شدند و یکیشون گفت به من جیگر !!! اولش هم خجالت کشیدم و هم خندم گرفت ... ببینید جامعه ما چطوری شده ... حالا فکر کنم نوبت دخترا فرا رسیده !!!

خوب بعضی از دختر ها خیلی پر رو و چشم سفید تشریف دارند.

اگر همین حرف رو پژمان مثلا میگفت ملت میریختند سرش تا میخورده کتکش میزدند...ولی یک دختر به خودش اجازه داده و متلک انداخته یک پسر با همه غرورش بایدخجالت زده بشه که چنین شخص بی ارزشی شخصیتشو زیر سوال برده.

 

rosemehr87

عضو جدید
خوب بعضی از دختر ها خیلی پر رو و چشم سفید تشریف دارند.

اگر همین حرف رو پژمان مثلا میگفت ملت میریختند سرش تا میخورده کتکش میزدند...ولی یک دختر به خودش اجازه داده و متلک انداخته یک پسر با همه غرورش بایدخجالت زده بشه که چنین شخص بی ارزشی شخصیتشو زیر سوال برده.
این بیشتر به خانوما بر می گرده که توی خیابون چه جوری رفتار می کنند پس هر کسی دوست داره چیزی از کسی نشنوه یا کسی جرات نداشته باشه چیزی به خانومه بگه باید رفتارش را درست کنه
ولی خوب بعضی از پسرها و آقایون دیگه مریض هستند و مشکل دارند اونا را دیگه کاریش نمی شه کرد:gol:
 

امیر Amir

عضو جدید
این بیشتر به خانوما بر می گرده که توی خیابون چه جوری رفتار می کنند پس هر کسی دوست داره چیزی از کسی نشنوه یا کسی جرات نداشته باشه چیزی به خانومه بگه باید رفتارش را درست کنه
ولی خوب بعضی از پسرها و آقایون دیگه مریض هستند و مشکل دارند اونا را دیگه کاریش نمی شه کرد:gol:

پس همه موافق هستین که متلک انداختن نوعی شخصیت طرف رو زیر سوال بردنه....


خوب منم چند بار بهم متلک انداختند حالا به عنوانی...یکی شماره میخواسته...یکی امراض روحی روانی داشته ...یکی ...


بگذریم...


مشکل جای دیگست.
 

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
این بیشتر به خانوما بر می گرده که توی خیابون چه جوری رفتار می کنند پس هر کسی دوست داره چیزی از کسی نشنوه یا کسی جرات نداشته باشه چیزی به خانومه بگه باید رفتارش را درست کنه
ولی خوب بعضی از پسرها و آقایون دیگه مریض هستند و مشکل دارند اونا را دیگه کاریش نمی شه کرد:gol:


.....................................

درسته .. اینو قبلا هم گفته بودیم که بعضی ها مریض هستن اما تکلیف کسایی که هر روز با این آدمای مریض برخورد می کنن چیه؟
کاریش نمی شه کرد؟
همین؟

در ضمن مطمئنا دخترا هم برای خودشون غرور دارن و شایستگی شنیدن حرفای گستاخانه و گاهی رکیک بعضی ها رو ندارن ..
چه طرف مریضه چه ..
تکلیف چیه؟
 

niyaz_sepas

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه سوال بچه ها تا حالا پرسیدین از خودتون
چرا وقتی یه خانم با اون شرایط میره هر کی به خودش اجازه می ده هر حرفی بزنه؟
"""""در ضمن من نه چادر چاخچوری ام نه از این حزب الهی ها""""""
 

s_moradi88

عضو جدید
این بیشتر به خانوما بر می گرده که توی خیابون چه جوری رفتار می کنند پس هر کسی دوست داره چیزی از کسی نشنوه یا کسی جرات نداشته باشه چیزی به خانومه بگه باید رفتارش را درست کنه
ولی خوب بعضی از پسرها و آقایون دیگه مریض هستند و مشکل دارند اونا را دیگه کاریش نمی شه کرد:gol:

خانمها هر جور توی خیابون بیان بهشون حرفهای زشت زده می شه
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر همین حرف رو پژمان مثلا میگفت ملت میریختند سرش تا میخورده کتکش میزدند

اشتباه می کنی امیر خان ... ملت فقط نگاه می کردن و می خندیدن... نکنه فکر می کنی دهه ی 40 و 50 ست.... غیرت جامعه خیلی وقته مرده امیر آقای گل

ولی یک دختر به خودش اجازه داده و متلک انداخته یک پسر با همه غرورش بایدخجالت زده بشه که چنین شخص بی ارزشی شخصیتشو زیر سوال برده.

طوری می گی انگار چه شکست روحی بزرگی واسه اون پسر بوده... البته 100% چنین کاری بی شخصیتی محضه ولی جوری نگو که انگار پسرای بیچاره از دست متلک پرونی دخترا در عذابن ... حداقلش اینه که پسرا نیازی ندارن از ترس یه دختر بی شخصیت که مزخرفی بافته و حرف چرتی پرونده تنشون بلرزه
ولی فساد عجیب جامعه ی ما آدمو به فکر می بره... عجیبه که کار دخترا هم به اینجاها کشیده... گرچه نمی شه انکار کرد همه ی اینا عواقب رفتارهای تاریخی جامعه س... جای تا سف داره...
شاید یه خوبی داشته باشه اونم آگاهی کسایی که فکر می کردن با تکیه به حیا و حجب ذاتی زنها و توان محدود کردن اونها به دلیل ضعف و نیازمندی می شه جامعه رو سالم نگه داشت .... خوبه بفهمن هر چیزی حدی داره ... وقتی بی حیایی اینقدر آشکارمی شه بالاخره دامن همه رو می گیره حتی زنها
 

ahmad88

عضو جدید
سلام.
پرسیدنش کار راحتی هست اما جواب درست و قانع کننده بهش سخته.اما حتما دلایلش فقط مربوط به اون فرد نیست.
 
آقایون و خانوما:ناراحت نشینا تا بوده و هست همین است و خواهد بود. این قضیه حل بشو نیست. البته من اهل این کارا نیستم( اصلا).ولی تا یه عده با فرهنگ بشن ما هفت تا کفن پوسوندیم:(
 

آگرین

عضو جدید
ربطی به تیپ نداره
من خودم تو خیابون خیلی سنگین و موقر می گردم.تعریف از خودم نیست ولی هیچ وقت جلف نبودم تو هیچ زمینه ای.
ولی تا دلتون بخواد .........
مشکله بعضی مردها و پسرا هست که نمی تونن خودشونو نگه دارن.
تا مرد 50-60 ساله هم که رد میشه چی میگه
این دیگه تاسف داره!!!!!!!!
نمیگم مشکل از دخترا نیست.خیلی از دخترا بد جور میگردن ولی همه این جور نیستن که شما میگین اگه طرف تیپشو درست کنه کسی نگاش نمی کنه.
من اینو قبول ندارم.

من هم با نظر افسون کاملا موافقم
من هم خیلی ساده وخیلی معمولی بیرون میرم ولی متاسفانه آقایان(( البته و البته بعضی آقایان))اصلا رعایت نمیکنند حتی متاسفانه پیر مردها بد تر هستند :mad:

کنار خیابان منتظر تاکسی هستیم انواع مدل ماشین رد میشن یه نیش ترمز میگرن و بوق میزنن من این را بزرگترین توهین به خودم میبینم و واقعا ناراحت میشم:(...:mad:من ان لحظه دوست دارم یه سنگ بردارم و بزنم شیشه ماشین را خورد کنم :confused:
 

samira7219

عضو جدید
یه جاهایی خود اون خانومه باعثشه بعضی وقتا هم یه سری آدم بیشعوروالاف ومزخرف هستن که اگه گودزیلا هم ببینن متلک میندازن وتا جایی که چشمشون ببینه وگردنشون بچرخه طرفو دید میزنن ومتلک میندازن.شمامحل نده اصلا هم واست مهم نباشه ایشالله گردن هرچی هیزه بشکنه چشم الافا هم کورشه وزبونشونم برگرده توگلوشون وخفه شن الهی آمین البته اگه خانومه با تیپ زدنو رفتارش باعث این موضوع نیست اگرم مقصره الهی خدا به راه راست هدایتش کنه.:biggrin:
 

mohsen victor

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا باید وقتی توی خیابون راه می ریم از هر کسی که از کنارمون بگذره بترسیم؟
چرا باید از هر مردی که از کنارمون رد می شه 2متر فاصله بگیریم؟
چرا وقتی منتظر اتوبوسیم هر ماشینی به خودش اجازه می ده واسمون بوق بزنه؟

چون دیگه هر سخن جایی و هر نکته مکان خاصی نداره...
 
بالا