نتایح جستجو

  1. @ RESPINA @

    ترانه ها و تصنیف ها...

    دو چشم بر راه در دارُم خدایا عزیزی در سفر دارُم، دارُم خدایا همه میگن عزیزت کی می آیه به دل شوق دگر دارُم، دارُم خدایا گل زردُم همه دردُم ز جفایت شکوه نکردُم تو بیا تا دور تو گردُم ای یار جان ای یار جانی دوباره بر نمی گردد دیگر جوانی بیا جانا که تا جانانه باشیم یکی شمع و یکی جان، جان پروانه...
  2. @ RESPINA @

    شعر نو

    زخم شب مي شد كبود. در بياباني كه من بودم نه پر مرغي هواي صاف را مي سود نه صداي پاي من همچون دگر شب ها ضربه اي به ضربه مي افزود. *** تا بسازم گرد خود ديواره اي سر سخت و پا بر جاي، با خود آوردم ز راهي دور سنگ هاي سخت و سنگين را برهنه پاي. ساختم ديوار سنگين بلندي تا بپوشاند از نگاهم هر چه مي آيد به...
  3. @ RESPINA @

    کوچه های تنهایی

    با سبد رفتم به ميدان، صبحگاهي بود. ميوه ها آواز مي خواندند. ميوه ها در آفتاب آواز مي خواندند. در طبق ها، زندگي روي كمال پوست ها خواب سطوح جاودان مي ديد. اضطراب باغ ها در سايه هر ميوه روشن بود. گاه مجهولي ميان تابش به ها شنا مي كرد. هر اناي رنگ خود را تا زمين پارسايان گسترش مي داد. بينش هم...
  4. @ RESPINA @

    کوچه های تنهایی

    پس از لحظه هاي دراز بر درخت خاكستري پنجره ام برگي روئيد و نسيم سبزي تار و پود خفته مرا لرزاند . و هنوز من ريشه هاي تنم را در شن رؤ ياها فرو نبرده بودم كه براه افتادم . *** پس از لحظه هاي دراز سايه دستي روي وجودم افتاد و لرزش انگشتانش بيدارم كرد . و هنوز من پرتو تنهاي خودم را در ورطه تاريك درونم...
  5. @ RESPINA @

    كوي دوست

    نوري به زمين فرود آمد: دو جا پا بر شن هاي بيابان ديدم. از كجا آمده بود؟ به كجا مي رفت؟ تنها دو جا پا ديده مي شد. شايد خطايي پا به زمين نهاده بود. *** ناگهان جا پاها براه افتادند. روشني همراهشان مي خزيد. جا پاها گم شدند، خود را از روبرو تماشا كردم: گودالي از مرگ پر شده بود. و من در مرده خود براه...
  6. @ RESPINA @

    توی کدوم تالار بیشتر فعالیت میکنین

    توی کدوم تالار بیشتر فعالیت میکنین
  7. @ RESPINA @

    سلام باعث افتخاره بندست

    سلام باعث افتخاره بندست
  8. @ RESPINA @

    نه چیزی نیست ممنونم...

    نه چیزی نیست ممنونم...
  9. @ RESPINA @

    دست‌نوشته‌ها

    در میان همهمه لابه لای اضطراب اثری از نور است که به او گویند صبر که اگر کشف شود و به ژرفای وجودش چوبی از جنس تجسس بزنی تا که بیدار شود شاید آنوقت بفهمی ( که خدا یعنی چه )
  10. @ RESPINA @

    خوش به حالت.. امیدوارم همیشه توی کار و زندگی موفق باشی. یا علی

    خوش به حالت.. امیدوارم همیشه توی کار و زندگی موفق باشی. یا علی
  11. @ RESPINA @

    سلام ابجی خوبی؟ حالی نمیپرسی از داداشی؟ حالت خوبه؟

    سلام ابجی خوبی؟ حالی نمیپرسی از داداشی؟ حالت خوبه؟
  12. @ RESPINA @

    مردی تو؟؟؟؟؟

    مردی تو؟؟؟؟؟
  13. @ RESPINA @

    نه چیزی نیست شکر خدا. خواستم حالتو بپرسم دلم برات تنگ شده بود. راستی از شیرخوارگاه چه خبر هنوز...

    نه چیزی نیست شکر خدا. خواستم حالتو بپرسم دلم برات تنگ شده بود. راستی از شیرخوارگاه چه خبر هنوز میری اونجا؟
  14. @ RESPINA @

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    ريشه در خاك ريشه در آب ريشه در فرياد *** شب از ارواح سكوت سرشار است . و دست هائي كه ارواح را مي رانند و دست هائي كه ارواح را به دور، به دور دست، مي تارانند . *** - دو شبح در ظلمات تا مرزهاي خستگي رقصيده اند . - ما رقصيده ايم . ما تا مرزهاي خستگي رقصيده ايم . - دو شبح در ظلمات در رقصي...
  15. @ RESPINA @

    رفتن...

    ما نوشتيم و گريستيم ما خنده كنان به رقص بر خاستيم ما نعره زنان از سر جان گذشتيم ... كسي را پرواي ما نبود. در دور دست مردي را به دار آويختند : كسي به تماشا سر برنداشت ما نشستيم و گريستيم ما با فريادي از قالب خود بر آمديم .
  16. @ RESPINA @

    زمزمه های عاشقانه

    چون دشت، آب، نور چون عطر پونه بودم؛ در ژرفناي شب . آمد نسيم و رايحه ام را برد تا ساحل سپيده صبح ستاره سوز . تا آستان روز . *** چون راز سر به مهر نهان دارم آن شور بخش واژه نامت را من دره عميق غمم، در من پرواز ده طنين كلامت را *** من پرواز كرده ام . از بامهاي دنيا، تا دامهاي دنيا .
  17. @ RESPINA @

    ترانه ها و تصنیف ها...

    بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق ديوانه كه بودم در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد باغ صد خاطره خنديد عطر صد خاطره پيچيد يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته...
  18. @ RESPINA @

    جهت اطلاع الان دارم صندلی داغتو میخونم .

    جهت اطلاع الان دارم صندلی داغتو میخونم .
  19. @ RESPINA @

    **مشاعره با اشعار سهراب سپهری**

    تا سود قريه راهي بود. چشم هاي ما پر از تفسير ماه زنده بومي، شب درون آستين هامان.
بالا