نتایح جستجو

  1. Ekram

    مشاعرۀ سنّتی

    من آن نیم که حلال از حرام نشناسم شراب باتو حلال است و آب بی تو حرام
  2. Ekram

    دل

    این دل اگر کم است بگو سر بیاورم یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم خیلی خلاصه عرض کنم دوست دارمت دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
  3. Ekram

    دل

    زهــره مـزن به من دگر ، ای دل شـب خراب من نـالــه بـزن بـسـان مـا ، ده خـبــر از شـراب من قلعــه نشـیـن عشــق ما ، روشنـی دو چشــم ما کـی خبـری به مـا دهـد ، یـا نظری به خواب من شانه زنم به زلـف خود ، وعده به ما و خلف خود یـا بـرسان به خلــد خـود ، یا ببـر این سراب من بـی تـو شـکسـتـه...
  4. Ekram

    شاعران فارسی زبان غیر ایرانی

    استاد نورالحق فرحان یکی از شاعران خوش قریحه ی افغانستان است وی در سال 1325 در شهرک غوریان که هم مرز تایباد ایران است به دنیا آمده است تحصیلات ابتدایی را در غوریان به پایان رسانید و در رشته آموزگاری تحصیل کرده است وی 40 سال است که زبان و ادبیات فارسی تدریس می کند دیوانی از متشکل از غزل ورباعی...
  5. Ekram

    گره بزن...بند دل......!

    بشم واشم که تا یاری گره دل به بختم گریه و زاری گره دل بگردی و نجویی یار دیگر که از جان و دلت یاری گره دل
  6. Ekram

    دل

    دل من ای دل تنها چه صبورانه شکستی سر راه غم فردا چه غریبانه نشستی
  7. Ekram

    گره بزن...بند دل......!

    خنده ی جام می و زلف گره گیر نگار ای بسا بوسه که چون بوسه ی حافظ بشکست
  8. Ekram

    عکس های جالب و معنی دار !!

    عالی بودند و تاثیر گذار
  9. Ekram

    [IMG]

    [IMG]
  10. Ekram

    دل

    با تور دلم زود تو را می گیرم از خاطره ی رود تو را می گیرم ای ماهی آبهای روشن ای عشق! از آب گل آلود تو را می گیرم
  11. Ekram

    گره بزن...بند دل......!

    ناله به دل شده گره راه نيستان كجاست خانه قفس شد به من طرف بيابان كجاست اشك به خونم كشيد آه به بادم سپرد عقل به بندم فگند رخنه زندان كجاست
  12. Ekram

    گره بزن...بند دل......!

    قابلش نه بید:gol:
  13. Ekram

    گره بزن...بند دل......!

    دوباره فرصت جبران گرفته ای از من که بلکه این گره را عاشقانه وا بکنی قبول! قلب مرا باز هم نشانه بگیر اگر خطا بکنی وای اگر خطا بکنی
  14. Ekram

    گره بزن...بند دل......!

    پیرمردی کیسه ای گندم بر شانه داشته و از بین شنزاری در هوای بسیار گرم و طاقت فرسا می گذشت و به سوی خانه اش می رفت، چون بارش سنگین بود و خیلی خسته شده بود گفت خدایا گره کارم را بگشای..یهو گره کیسه ی گندمش باز شد و گندم ها به روی شن ها ریخت که غیر قابل بازیابی بود پیر مرد به تنگ آمده گفت: خدایا تو...
  15. Ekram

    ازدواج چاشنی زندگی

    شب زفاف کم از روز پادشاهی نیست به شرط آنکه پسر را پدر کند داماد
  16. Ekram

    گره بزن...بند دل......!

    پایان گره، همیشه گره، ابتدا گره... مفعول فاعلات مفاعیل فا... گره من بودم و خیال دل انگیز او شدن او بود و فکر پر زدن از... سالها گره! مانند زندگی که فقط یک بهانه بود یا نقطه تلاقی دلهای ما: " گره " دنیای ساده ی دل من هم بهانه بود یک ریسمان سست... و تا انتها گره این رسم زندگیست که باید عبور کرد تا...
  17. Ekram

    ازدواج چاشنی زندگی

    شبی بهانه ی من شو برای بیداری نگو! دوباره برایم بهانه ای داری تمام فکر منی و نیامدی حتی به شب نشینی این خوابهای افکاری خیال با تو نبودن هنوز هم سخت است هنوز با همه ی روز های تکراری مرا ببخش اگر بی اجازه وارد شد کسی به خانه ی دل از شکاف دیواری! چه راه سرد و غریبیست راه من بی تو شبیه مرگ و یا...
  18. Ekram

    [IMG]

    [IMG]
بالا