نتایح جستجو

  1. meddler

    بیاین حدس بزنیم

    پس معمولی معمولی هستی مثل همه وقتی از بالا ببینیشون انگار نیستن انگار نیستیم آدم باش حتی تو حوا !
  2. meddler

    بیاین حدس بزنیم

    یه آدم گرد با لبخند دماغتم عمل نکن ... بدک نیست با خودت خوشی زیاد آهنگ گوش میدی از جایی که هستی راضی نیستی الانم دیر وقته !
  3. meddler

    بیاین حدس بزنیم

    زیاد دوست دورت هست ولی تنهایی فکر نمیکنی زیبا هستی با خودت روراستی ولی ترجیح میدادی این روراستی به نفعت تموم میشد
  4. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    شبها میان خیسی یک عشق .... بسترم فردا ... صدای خوردن رگها به خنجرم !
  5. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    من یک مترسکم ... و تو بر شانه های من چشمان من همیشه به سوی پریدن است
  6. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    منم که دار و ندارم در این زمین گم شد گلی که کاشته بودم نسیب مردم شد
  7. meddler

    بزرگ ترین دلخوشیت واسه ی آینده ی زندگیت چیه؟

    بزرگ ترین دل خوشیم مرگ بزرگ ترین خوشیم زندگی
  8. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    تنها نشسته در غم امشب نبودنت مردی که عادتش شده هر شب نبودنت
  9. meddler

    این سگ همه را شگفت زده کرده است!

    در هر صورت سگ نجسه و قطع نخاع بودن هم این کثافت کاریارو توجیه نمیکنه
  10. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    شعر خون بار من ای باد بدان یار رسان که ز مژگان سیه بر رگ جان زد نیشم
  11. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    نه من و آن بید مجنون ساده مردیم چو مردان راحت و استاده مردیم بگو با باده نوشان ما دریغا به پای خم ز داغ باده مردیم
  12. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    یکی دوتا پک و ... بعد هم برو تو جات بتمرگ ! زنت تو من من حرفاش.... " آخه جدا "... بتمرگ "تو که دوسش نداری...... عاشقش شدی ؟ .... نشدی" دوباره پاشده عقلم .... تو رو خدا بتمرگ با عرض پوزش !
  13. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    تو موی بور داری و .... منم سیاه و سبزه ام به بچه مان که آمده ... سیاه و بور اگر نبود !
  14. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    لطفا به دستها ی زنی مرده فکر کن لطفا به من ... من که زمین خورده فکر کن
  15. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    شعر عجیب ! رسید بین دوتا کوه و قامتش پیچید میان پیچش آغوش دره ها گم شد
  16. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    منی که مونس رنج دقایقت بودم سکوت کردم و ماندم که عاشقت بودم
  17. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    آقا رسید .... سر صحبت که وا نشد خانم زبان گرفت.... بهانه نداشت هیچ ! یه صد آفرین حرومم کن ! اینقدر دندون گرد نباش
  18. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    هین کژ و راست میروی باز چه خورده ای بگو !
  19. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    تنم به سوی نگاهت ... اگرچه از سر میل شبیه رفتن ماهی به تور می آید و زیر نامه نوشتم "خدا به قربانت چقدر سایه ی نعشت به گور می آمد " خودم امشب با شعرای خودم در خدمتم
  20. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا به جرم صداقت ... دوباره باز شکستی و من که هیچ نگفتم ... چه اشتباه بزرگی " فرزانه سلیمانی "
بالا