نتایح جستجو

  1. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    ناگهان سینه ی خدا لرزید و عروسک دلش افتاد توی دستهای من لغزیر قرعه ها به نام من چرخید .... همه ی فرشته ها مبهوت که خدا هم عروسکی دارد که خدا هم برای چشمانت یک .. دو .. بیتی ترانه می خواند بی هوا عاشقانه می خواند
  2. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو میروی به ترکستان است (چرا یکی به میخ میزنی یکی به نعل ؟)
  3. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    دیگر شهاب کم ندارم به آسمان تا آرزو کنم که نباشد ... نبودنت
  4. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    تو که دل برده از این شهر دلت یک نفر گمشده از شهر دلت من تنها که از این شهر شلوغ میرود باز شود بخت دلت
  5. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    سلام ساعت دقیق شده امشب به روی من ساعت شمار ثانیه های نبودنت
  6. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را که هر چه هست در جهان .... داری چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری !؟
  7. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    ترس از چشم های براقم زیر تختت تو را پکر کرده بچه ای بین خواب های بدش تشکش را دوباره تر کرده ! مشاعره کن حرفتم بزن از شعر ننال از شاعر بگو !
  8. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    این آسمان لعنتی ابریست .... بی خیال ! شاعر شعور جامعه اش نیست .... بی خیال !
  9. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    به امید تو تیله هایم را پرت کردم به سمتت از دستی تو ولی مثل خنده ای ثابت توی تاریکی خودت هستی
  10. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

  11. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    روی نبضی که میزند محکم ساعتت ... ایستاده با تردید
  12. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    اینجا سکوت حرف زیادیست عشق من دی ماه زیر برف زیادیست عشق من
  13. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    در کوزه های مست بخوابان سر مرا جغرافیای مرگ بکن بستر مرا
  14. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    تو بوی کفتر بعد از اذان ظهر حرم منم سیاست چشم سیاه اهل قلم !
  15. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    الکل به شکل قافیه هایم بروز کرد آمد تمام خاطره ها را به روز کرد شبت خوشگل
  16. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    روی تنم هی سبز تر میشد وجودت و رد پایم روی رگهای کبودت
  17. meddler

    حقیقتا رابطه ت با پدر و مادرت چطوره؟ (فقط مجردا نظر بدن که همیشه تو خونن!)

    دیوونشونم ولی یه ماه مسافرت بودن مننم فهمیدم وقتی از هم جدا زندگی میکنیم موفق ترم ! عجیب ولی واقعی !
  18. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    از هر شبی که تو ی خودم میگریستم از آدمی که نبودم..... و نیستم
  19. meddler

    مشاعرۀ سنّتی

    روی دوشم به خواب رفته پتو....... پلک های تو باد کرده ... مرا که عزیزم به خاطر همه چیز .... که نبودی .. که نیستی... ممنون
  20. meddler

    شهرام میرزایی

    شهرام میرزایی
بالا