به گمانم امروز از آن روزهاست که می گفتم
روزهای خالی از آن همه تمنا و شور ، روزهای در گذر
دریای دلم امروز بس آرام و کم حرف است ،
دلش می خواهد هیچ نامی را به خاطر نیاورد حتی نام تو را
باکی نیست ، من در بی نامیت غرقم
بگذار خودم باشم بی شک دوباره طوفانی تر صدایت خواهم زد
[IMG]
به گمانم امروز از آن روزهاست که می گفتم
روزهای خالی از آن همه تمنا و شور ، روزهای در گذر
دریای دلم امروز بس آرام و کم حرف است ،
دلش می خواهد هیچ نامی را به خاطر نیاورد حتی نام تو را
باکی نیست ، من در بی نامیت غرقم
بگذار خودم باشم بی شک دوباره طوفانی تر صدایت خواهم زد
[IMG]
رسم زندگی اینست
یک روز کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی
به همین سادگی! او رفته و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی.
چرا غمگینی؟؟؟
این رسم زندگیست...
پس
تنها آواز بخوان!!!
در آن زمــــــان که امیـــــدت بـــریــــد از همـــــــــه جـــــا ،
ببیـــن کیســـت امیـــــدت،
بـــــدان کــــــه اوســـــــت خــــــــــــــدا . . .
نمی دانم اگر روزی کوچه علی چپ
مشمول طرح ترمیم بافت فرسوده شود
وقتی من و تو پس از مدت ها
یکدیگر را بر حسب اتفاق ببینیم !
چه خاکی بر سر خواهیم کرد . . . ؟!
فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے ...!
یا ...
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند ...!!!
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم.....!!!
__________________
شبی،پسری نزد مادرش که در آشپزخانه در حالپختن شام بود، رفت و یک برگه کاغذ را بهاو داد.مادردست هایش را با حوله ای تمیز کرد و نوشتهها را با صدای بلند خواند.پسرشبا خط بچه گانه نوشته بود:
صورتحساب:
کوتاهکردن چمن باغچه
۵دلار
مرتبکردن اتاق خوابم
۱دلار
مراقبتاز برادر کوچکم
۳دلار
بیرونبردن سطل زباله...