نتایح جستجو

  1. mani24

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    تاجری پسرش را برای اموختن “راز خوشبختی”به نزد خردمند ترین انسانها فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه می رفت تا اینکه با لا خره به قصری زیبا بر فراز کوهی رسید.مرد خردمندی که او در جستجویش بود انجا زندگی می کرد. او بر خلاف اینکه انتظار داشت با مردی مقدس روبروشود وارد تالاری شد که جنب و...
  2. mani24

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یك اتاق بستری بودند . یكی از بیماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر یك ساعت روی تختش بنشیند . تخت او در كنار تنها پنجره اتاق بود. اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تكانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد . آنها ساعت ها با یكدیگر صحبت می كردند؛ از همسر،...
  3. mani24

    تازه فهمیدم : عاشقی از آن کارهایی ست که من نمیاد از آن نقش هایی است که نمی توانم برم در قالبش...

    تازه فهمیدم : عاشقی از آن کارهایی ست که من نمیاد از آن نقش هایی است که نمی توانم برم در قالبش نمی توانم خوب درش بیاورم نمی توانم تحملش کنم تازه فهمیدم برای زنده ماندن لازم نیست نگاهت ، نفست ، دلت به کسی بند باشد تازه فهمیدم تقدیر بازی دست ها خالیست تقدیر بازی اسم ها تنهاییست تازه...
  4. mani24

    تازه فهمیدم : عاشقی از آن کارهایی ست که من نمیاد از آن نقش هایی است که نمی توانم برم در قالبش...

    تازه فهمیدم : عاشقی از آن کارهایی ست که من نمیاد از آن نقش هایی است که نمی توانم برم در قالبش نمی توانم خوب درش بیاورم نمی توانم تحملش کنم تازه فهمیدم برای زنده ماندن لازم نیست نگاهت ، نفست ، دلت به کسی بند باشد تازه فهمیدم تقدیر بازی دست ها خالیست تقدیر بازی اسم ها تنهاییست تازه...
  5. mani24

    برای نبودن که . . . همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی میتوانی همین جا پشت...

    برای نبودن که . . . همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی میتوانی همین جا پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی این روزها خوبم ، کار میکنم ، شعر میخوانم قصه می نویسم و گـــــــــــاهی دلم که برایتــــــــــــ . . . تنگ میشود تمام خیابانها را ، با یادتـــــــــــ . . . پیاده...
  6. mani24

    “هَستـــــــــــ” را اگر قدر ندانی می شود “بــــــــــود”

    “هَستـــــــــــ” را اگر قدر ندانی می شود “بــــــــــود”
  7. mani24

    دوست داشتن به تعــــداد دفعات گفـــــتن نیست حسی است که باید بـی کلام هم لمــــــس شود.....![IMG]

    دوست داشتن به تعــــداد دفعات گفـــــتن نیست حسی است که باید بـی کلام هم لمــــــس شود.....![IMG]
  8. mani24

    خيانت هايشان را نبين ؛ تا آرام باشند ....!! کذب بگو ؛ تا عاشقت شوند........!! هرچه نداري بگو...

    خيانت هايشان را نبين ؛ تا آرام باشند ....!! کذب بگو ؛ تا عاشقت شوند........!! هرچه نداري بگو دارم، هر چي داري بگو بهترينش را دارم ....!! اگر ساده اي ؛ اگر راست گويي ؛ اگر باوفايي .... اگر با غيرتي ! اگر يک رنگي .... هميشه تنهايي
  9. mani24

    چه زیباست بخاطر تو زیستن … و برای تو ماندن… به پای تو بودن… و به عشق تو سوختن ! و چه تلخ و غم...

    چه زیباست بخاطر تو زیستن … و برای تو ماندن… به پای تو بودن… و به عشق تو سوختن ! و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن … ! ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگیست … ! بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست … ! چه زیباست بخاطر تو زیستن … ثانیه ها...
  10. mani24

    از من نپرس چقدر دوستت دارم اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست. به من نگو که چگونه بی...

    از من نپرس چقدر دوستت دارم اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست. به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم!!! مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد؟ مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم؟ بگو معنی تمرین چیست ؟ بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟ بریدن از خودم را ؟ مگر...
  11. mani24

    بی تو! گم می شوم بی تو در جنگل سکوت و تنهایی آنگاه که از صدای هوهوی باد می هراسم و در آن...

    بی تو! گم می شوم بی تو در جنگل سکوت و تنهایی آنگاه که از صدای هوهوی باد می هراسم و در آن تاریکی مبهم بی تو فانوسم می شکند! فقط چند لحظه نبودنت را جبران کن
  12. mani24

    تمام غصه ها دقیقا از همان جایی آغاز می شود که ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت...

    تمام غصه ها دقیقا از همان جایی آغاز می شود که ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت! اندازه می گیری حساب و کتاب می کنی و مقایسه می کنی..... و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای که زیادتر دل داده ای که زیادتر گذشته ای که زیادتر بخشیده ای به قدر یـــــــــک...
  13. mani24

    کاش میدیدم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست آه وقتی که تو لبخند نگاهت را میتابانی بال...

    کاش میدیدم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست آه وقتی که تو لبخند نگاهت را میتابانی بال مژگان بلندت را میخوابانی آه وقتی که تو چشمانت را آن جام لبالب از جاندارو را سوی این تشنه ی جان سوخته میگردانی موج موسیقی عشق از دلم میگذرد روح گلرنگ شراب در تنم میگردد دست ویرانگر شوق پر...
  14. mani24

    مے پسـندم پاییـز را که معافـم مے کنـد از پنـهان کردن ِ دردے(!) که در صـدایم مے پیچـد ُ اشکے(!)...

    مے پسـندم پاییـز را که معافـم مے کنـد از پنـهان کردن ِ دردے(!) که در صـدایم مے پیچـد ُ اشکے(!) که در نگاهـم مے چرخـد ؛ آخر همه مـے داننـد سـرما (!) خورده ام ♥.•♥.•♥.•
  15. mani24

    هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند ... حرف نمیزنند ... راه می روند ... نفس میکشند ...

    هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند ... حرف نمیزنند ... راه می روند ... نفس میکشند ... ولی چیزی حس نمیکنند ! فقط فکر میکنند و فکر میکنند و فکر میکنند ...! [IMG] براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 650x481 مي باشد [IMG]
  16. mani24

    دل نوشته های نیکی فیروز کوهی

    عجیب مرا یادِ داستانِ شازده کوچولو می**اندازی تو و خورشید باهم در آمدید کاش تو هم مثل گل او کمی* محبت پشت نیرنگ*هایت داشتی و چقدر راست میگفت که گلها پر از تناقض اند هیچ وقت نفهمیدم چطور دوستت داشته باشم هیچ وقت نفهمیدی چطور دوستم داشته باشی* نیکی* فیروزکوهی
  17. mani24

    دل نوشته های نیکی فیروز کوهی

    گاهی دلم می گیرد برای تمام جنین هایی که چند لحظه مانده به وقوع بودنشان ، سقط می شوند در هیبتِ یک دیو دستم را میگذارم همانجایی که باید می بودی و ریسه میروم هه چیزی را از دست نداده ای بچه پلنگِ من! مادرت جز هم آغوشیِ آخرِ شب به هیچ عشقی مؤمن نبود مادرت غروب ها شعر هایش را با شیشه ی شراب...
  18. mani24

    قلبها دیگر جواب اشک چشمان را نمیدهند- ولی چشمها هنوز بخاطر قلبها اشک میریزند.... [IMG]

    قلبها دیگر جواب اشک چشمان را نمیدهند- ولی چشمها هنوز بخاطر قلبها اشک میریزند.... [IMG]
  19. mani24

    فقط رفت بدون كلامی كه بوی اشك دهد.. فقط رفت بدون نگاهی كه رنگ حسرت داشته باشد فقط رفت و من...

    فقط رفت بدون كلامی كه بوی اشك دهد.. فقط رفت بدون نگاهی كه رنگ حسرت داشته باشد فقط رفت و من شنیدم كه توی دلش گفت: "راحت شدم ..." [IMG]
  20. mani24

    قاصدک حرف مرا از بر کن... برو آن گوشه باغ...سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش.. که همین...

    قاصدک حرف مرا از بر کن... برو آن گوشه باغ...سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش.. که همین نزدیکی... یک نفر یادت هست... و.. دلــــــــش سخت برایت تنگ است... [IMG]
بالا