نتایح جستجو

داستان "مرد سیگاری" توی فرودگاه یکی بود که پشت سرم سیگار می‌کشید . یکی دیگه رفت جلو گفت: - بخشید آقا.........! شما روزی چند تا سیگار می‌کشین...؟! - طرف جواب داد: منظور؟ - منظور اینکه اگه پول این سیگارا رو جمع می‌کردین، به اضافه‌ی پولی که به خاطر سلامتیتون خرج دوا و دکتر می‌کنین، الان اون...

تولد انسان روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن! بنگر در این فاصله چه کردی؟! گرما بخشیدی...؟! یا سوزاندی...؟!

مردن آدمی به ناکامی// بهتر از زیستن به بدنامی» امیر خسرو دهلوی

صفحه 91 – آیات 80 تا 86 – سوره نساء صفحه 92 – آیات 87 تا 91 – سوره نساء سلام مهسا خانم ممنونم بخاطر حضور همیشگی تون وکار بسیار خوبتون

أمن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء أمن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء أمن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء أمن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء أمن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء أمن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء أمن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء أمن یجیب المضطر إذا دعاه و...

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

v رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله : قالُوا [الحَوارِيّونَ لعيسى‏ عليه السلام‏] : يا رُوحَ اللَّهِ ، فمَن نُجالِسُ إذاً ؟ قالَ : مَن يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤيَتُهُ ، ويَزيدُ في عِلْمِكُم منطِقُهُ ، ويُرَغِّبُكُم في الآخِرَةِ عَمَلُهُ . پيامبر خدا صلى الله عليه وآله : حواريان عيسى عليه السلام...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

مرا باخيالت تنها نگذار . اصلا" به تو نرفته است ! . مهربان نيست، . آزارم ميدهد، . . دلم خودت را ميخواهد . . .

مرا باخيالت تنها نگذار . اصلا" به تو نرفته است ! . مهربان نيست، . آزارم ميدهد، . . دلم خودت را ميخواهد . . .

گاهی رفتن بهتر است.گاهی باید رفت. باید رفت تا بعضی چیز ها بماند. اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت. اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند. گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد، مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور، و انچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل...

وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیاز داشتم. وقتی که دیگر رفت.. من به انتظار آمدنش نشستم.. وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم. وقتی او تمام کرد من شروع کردم. وقتی او تمام شد من آغاز کردم. و چه سخت است. ...تنها متولد شدن مثل.. تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن..!

ک وقتايی در زندگی می رسه ؛ که بايد دستت رو بزنی زير چــــونت ، و جريان زندگيـــــــــت رو فقط تماشا کنی .... بعدشم بگی : به درکــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـ ...

تا به دیروز گمان می‌کردم رنگ شادی، سرخ است زندگی با همه خوب و بدش قرمز بود ولی امروز که بیدار شدم آسمان آبی بود پنجره آبی بود بال پروانه و حتی گلها شعله آبی، نور هم آبی بود عشق هم آبی شد

در سکـــوت شــب... با قاصدک های سفـــــید و همان بال های نامــــرئی و روح خیـــــــــــسم... به اوج آسمــــــــــانِ ذهنم می روم و به عمـــق دریا می نـــگرم... سایه ی تـــو روی مـــوج هـا پیــــــــداسـت... به دنبال تــو می آیم از آسمــــــــــان تا زمیـــن از عمــق سکــوت تا اوج...

رویِ تَمامِ " دوستَت دارَم "هایی کِ بَرایَم مینِویسی ... یِک خَطِ قِرمِز میکِشَم ... نَه ...! فِکر نَکُن بَراَیم بی اَرزِشَند .. حَتی دُروغهایَت هَم زیبایَند .. خَطِ قِرمِز میکِشَم تا کَمی اِحساس بِ خُود بِگیرَند ... آخَر میگویَند قِرمِز رَنگی ست پُر اَز اِحساس ...!!! [IMG]

امــــشب ای ناز چه دلتنگ نگاهـــت شده ام باز ای مـــونس من چشم به راهــت شده ام برق چشمان تو امـــشب به سکــــوتم خندید چون که دیوانه ی آن چهره ی ماهت شده ام

در سکـــوت شــب... با قاصدک های سفـــــید و همان بال های نامــــرئی و روح خیـــــــــــسم... به اوج آسمــــــــــانِ ذهنم می روم و به عمـــق دریا می نـــگرم... سایه ی تـــو روی مـــوج هـا پیــــــــداسـت... به دنبال تــو می آیم از آسمــــــــــان تا زمیـــن از عمــق سکــوت تا اوج...

ایـــــن بــار قلمــــم... ســــراپا تــو را صــــدا می زنـــد... دلتنگــــتم.... دلتــــــنگ.... ایـــن قلـــم یادگـــاری از تـــو... شـــوق نـــوشتــــــن از تـــو... و بـــــاز هـــم اســـم تـــــــو... امشــــب... مــن و ســــایــه ام... بـــــی قـــرار در رویـــای تـــو ایــم...