نتایح جستجو

  1. mani24

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    باغبانی پیرم که بغیر از گلها، از همه دلگیرم کوله ام غرق غم است... آدم خوب کم است عده ای بی خبرند عده ای کور و کرند عده ای هم پکرند دلم از این همه بد می گیردو چه خوب! آدمی می میرد
  2. mani24

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    هيچ کس از حال ما پرسيد؟ نه! هيچ کس اندوه مارا ديد؟ نه! هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت
  3. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    گاهی سکوت کار هزار جمله را یکسره میکند.........به حرمت لبهایی که زیر بار سنگینی خروارها خاک تکیه بر هم داده اند ما نیز گاهی سکوت را مهمان لبهایمان کنیم.......
  4. mani24

    فراق یار

    یادت نماند . یادت نماند و باز ماند پنجره ی دل حیرت زده ام ! در غروب بوران زده ای که سنگفرش پرت بی عبورش ، هیچ ذوق تماشا نداشت .. دستهای بی توشم ... همچون تاکی پیر و خسته ... به هر آسمانی .. به هر فصلی ... گرمای وجودت را به تُهی آغوش ، خواهش می کند ... و نمی یابد ! دورم ، دور مانده ام...
  5. mani24

    فراق یار

    درين سراي بي كسي اگر سري درآمدي هزار كاروان دل ز هر دري درآمدي ز بس كه بال زد دلم به سينه در هواي تو اگر دهان گشودمي كبوتري در آمدي سماع سرد بي غمان خمار ما نميبرد به سان شعله كاشكي قلندري درآمدي خوشا هواي آن حريف و آه آتشين او كه هر نفس ز سينه اش سمندري درآمدي يكي نبود از اين ميان كه تير بر...
  6. mani24

    فراق یار

    با تو می توان با تو می توان بهار شد می توان هزار شعر عاشقانه را سرود و ماندگار شد با تو می توان در این دیار پر فریب ره نورد جاده های روزگار شد با تو، می توان دوباره دید چهار فصل سال را بر تن تمام روز های سال رنگ دل کشید و یادگار شد می توان در کنار تو به جنگ روزگار رفت یا که با درخت سبز صلح...
  7. mani24

    فراق یار

    سرشک نیاز دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود هوا گرفته ی عشق از پی هوس نرود به بوی زلف تو دم می زنم درین شب تار وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود چنان به دام غمت خو گرفت مرغ دلم که یاد باغ بهشتش درین قفس نرود نثار آه سخر می کنم سرشک نیاز که دامن توام ای گل ز دسترس نرود دلا بسوز و...
  8. mani24

    فراق یار

    خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت به قصد جان من زار ناتوان انداخت نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت به بزمگاه چمن دوش...
  9. mani24

    فراق یار

    وجدانت آرام که من صبورم و سنگ و چشم مي بندم تا تو نبيني چه سخت ميگذرم از دل اين روزها
  10. mani24

    فراق یار

    دنيا شروع کرده به لنگيدن از روزي که شصتش خبر دار شده دلت نمي خواهد دوستت داشته باشم
  11. mani24

    فراق یار

    باورت کرده بودم چون گفته بودی عشق فرجام یک لبخند و تولد یک حادثه است گفتی عشق از تبار باران است و کبوتران عاشق هم خیس از باران اند . گفته بودی وقتی می آیی که پرستو ها افسانه کوچ را روایت کنند وقتی که یاسهای سپید حدیث طراوت را، برگ هایش بنویسند . گفته بودی وقتی می آیی که بی ترانگی دریا غرق در...
  12. mani24

    فراق یار

    اي مسافر غريب، در ديار خويشتن با تو آشنا شدم، با تو در همين مسير از کوير سوت و کور، تا مرا صدا زدي ديدمت ولي چه دور! ديدمت ولي چه دير اين تويي در آن طرف، پشت ميله ها رها اين منم در اين طرف، پشت ميله ها اسير
  13. mani24

    فراق یار

    برو... خورشید وآسمان ومهتاب دریا وبرف و جنگل بامن غریبه شده اند! برو...فاصله ی من و دریا ، به اندازه من و دل توست و کسی صدای امواجش را به من نمی رساند ! برو دلم گرفته از هوای گرفته ی با تو ولی بی تو ! تو تنها به بهانه سنگی از پیش من رفتی ! در دلم همیشه عشق تو بود و انتظار تنها بهانه ی...
  14. mani24

    رد پای احساس ...

    از دیده به جای اشک خون می آید دل خون شده ، از دیده برون می آید دل خون شد از این غصّه که از قصّه عشق می دید که آهنگ جنون می آید می رفت و دو چشم انتظارم بر راه کان عمر که رفته ، باز چون می آید؟ با لاله که گفت حال ما را که چنین دل سوخته و غرقه به خون می آید کوتاه کن این قصه ی جان سوز ای شمع کز صحبت...
  15. mani24

    رد پای احساس ...

    برای دیدنت دلم چه ساده رام می شود و در سکوت سایه ها پر از کلا م می شود منی که خسته ام ولی،چه دل شکسته ام ولی تمام نا تمام من بی تو تمام می شود اگر چه شعر گفتنم ز اقتباس یاد توست حضور شعرهای من بی تو حرام می شود تو هستی اما نیستی،چه واژه های مبهمی تمام شعر های من چه نا تمام می شود...
  16. mani24

    رد پای احساس ...

    نمي رنجم اگر باور نداري عشق نابم را كه عاشق از عيار افتاده در اين عصر عياّر صدايي از صداي عشق خوشتر نيست حافظ گفت...... اگر چه بر صدايش زخم ها زد تيغ تاتاري اينجا براي از نوشتن هوا كم است دنيا براي از تو نوشتن مرا كم است اكسير من نه اينكه مرا شعر تازه نيست من از تو مينويسم اين كيميا كم است...
  17. mani24

    رد پای احساس ...

    گفته بودی بزنم نقش تو بر لوح خیالی تا خیالت چه کند با دل سودایی من سوختم ، سوختم ای دیده بیفشان آبی تا که افشا نشود قصه ی شیدایی من موج عشق تو به غرقاب جنونم انداخت غرق در ورطه ی خون شد، دل دریایی من
  18. mani24

    رد پای احساس ...

    می خواهم عمرم را با دست های مهربان تو اندازه بگیرم برگرد ! باور کن تقصیر از من نبود من فقط می خواستم یک دل سیر برای تنهایی هایت گریه کنم نمی دانستم گریه را دوست نداری حالا هم هر وقت بیایی عزیز لحظه های تنهایی منی اگر بیایی من دلتنگی هایم را بهانه می کنم تو هم دوری کسانی که دور نیستند در راهند...
  19. mani24

    رد پای احساس ...

    خیلی سخته..به خدا سخته.. -خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ... - خیلی سخته که کسی رو دوست داشته باشی ، اما ندونه .. - خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... - خیلی سخته که عشق رو از نگاه کسی بخونی ، اما نتونه بهت بگه ... - خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر...
  20. mani24

    رد پای احساس ...

    هزار و یک بار عشق یکم بار که عاشق شد، قلبش کبوتر بود و تن اش از گل سرخ. اما عشق، آن صیاد است که کبوتران را پر می دهد. و آن باغبان است که گل های سرخ را پرپر می کند. پس کبوترش را پراند و گل سرخ اش را پرپر کرد. * دوم بار که عاشق شد، قلبش آهو بود و تن اش از ترمه و ترنم. اما عشق، آن...
بالا