این سوی خاکریزهای عاشق.آن سوی مرز شقایق ها دلی هست که به خاطرت می تپد و با بودنت جان میگیرد.تو بی صداتر از گذر زمان شعر دلتنگی را شنیدی و حال با وجود همه ی خارها و خزان ها تنهایم می گذاری. دلم تنگ شده است برای شنیدن صدایت. پس می نویسم از غربت بی تو بودن......