نتایح جستجو

  1. mani24

    انجا که در لمس دستانت به ابدیت پی میبرم... تنفس هستی بخش چشمانت بی اعتبار میکند عطر یاس را...

    انجا که در لمس دستانت به ابدیت پی میبرم... تنفس هستی بخش چشمانت بی اعتبار میکند عطر یاس را... آنجا که امن ترین بود حلقه ی دستانت... در راهی که انتهایش تو بودی با نگاهت منتظر... و نیز در ابتدایش هجوم اشکهایت را بدرقه... چگونه توانم باشد بی تو بودن .... و تاب بیاورم سردی فقدان خیالت را... و...
  2. mani24

    امشب دوباره يادت مرا به محله ديدار هميشگيمان برد. همان جايي كه ياس ها با پژواك قدم هايت براي...

    امشب دوباره يادت مرا به محله ديدار هميشگيمان برد. همان جايي كه ياس ها با پژواك قدم هايت براي نخستين بار معطر شدند. اينبار من ازنگهباني مهتاب مي آيم. مرا با خود تنها مگذار... ديگر كفش هايم پاره شده اند و فقط بقچه ي افكارم پذيراي قدم هاي من است... آيا روزي نسيم دهكده ي عشق و دلتنگي تو را راضي...
  3. mani24

    باران که می بارد دلتنگی هایم را می شوید،هول می دهد به سمت قلبم . آنقدر قلبم پر می شود، که...

    باران که می بارد دلتنگی هایم را می شوید،هول می دهد به سمت قلبم . آنقدر قلبم پر می شود، که دلتنگی هایم از چشمانم فرو می ریزد. . . . باران که می بارد پنجره ی اتاقم تار می شود، نمی دانم از باران کوچه است یا باران چشم هایم. [IMG]
  4. mani24

    باران که می بارد یاد تو می افتم لحظه هایم جان می گیرد ، و دلم را به سوی تو روانه می کنم ...

    باران که می بارد یاد تو می افتم لحظه هایم جان می گیرد ، و دلم را به سوی تو روانه می کنم ... نمی دانم چه برقی در نگاه توست ، که با هر لحظه دیدنت آرام می شوم! باران که می بارد نگاهم به هر طرف می چرخد تو را در آستانه چشمانم می بینم ... گوشه ای می نشینم و به جایی خیره می شوم ! باران که می...
  5. mani24

    چقدر پر می کشد دلم . . . ! به هوای تـــــو . . . انگار تمام پرنده های جهان در قلبم آشیانه کرده...

    چقدر پر می کشد دلم . . . ! به هوای تـــــو . . . انگار تمام پرنده های جهان در قلبم آشیانه کرده اند . . . !
  6. mani24

    هر روز صبح که از خواب برمی خیزم، نجوای عاشقانه پرندگان در گوش طبیعت همهمه ای به راه می اندازند...

    هر روز صبح که از خواب برمی خیزم، نجوای عاشقانه پرندگان در گوش طبیعت همهمه ای به راه می اندازند که شوری دوباره در من می دواند. آفتاب که می زند ، خیال نازک پروانه، در شعر قشنگ صبح جاری می شود همیشه تکه ای از صبح، دست نخورده باقی می ماند برای تماشای فردا ومن فردا با لبخند خدا عاشق خواهم شد...
  7. mani24

    من که جام هستی ام از اشک لبریز است می پرسم: در پناه باده باید رنج دوران را ز خاطر برد؟ با فریب...

    من که جام هستی ام از اشک لبریز است می پرسم: در پناه باده باید رنج دوران را ز خاطر برد؟ با فریب شعر باید زندگی را رنگ دیگر زد؟ در نوای ساز باید ناله های روح را گم کرد؟ ناله ی من می ترود از در و دیوار آسمان اما سراپاگوش و خاموش است. همزبانی نیست تا گویم به زاری ای دریغ دیگرم مستی نمی بخشد شراب جام...
  8. mani24

    برای تو می نویسم

    این سوی خاکریزهای عاشق.آن سوی مرز شقایق ها دلی هست که به خاطرت می تپد و با بودنت جان میگیرد.تو بی صداتر از گذر زمان شعر دلتنگی را شنیدی و حال با وجود همه ی خارها و خزان ها تنهایم می گذاری. دلم تنگ شده است برای شنیدن صدایت. پس می نویسم از غربت بی تو بودن......
  9. mani24

    تمام سپاسم ازان تو که بمن هیج نیازی نداشتی اما فراموشم نکردی

    تمام سپاسم ازان تو که بمن هیج نیازی نداشتی اما فراموشم نکردی
  10. mani24

    [IMG]

    [IMG]
  11. mani24

    خوشـــــــــ به حـــال خــــــــــــــدا .. كه "لحظه به لحظه " با توســـــــــت ... و "مـــ...

    خوشـــــــــ به حـــال خــــــــــــــدا .. كه "لحظه به لحظه " با توســـــــــت ... و "مـــ ـــــــــــــن" همیشــــــه درباره ی "تـــ ـو" بـــا "او" حرف می زنــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــم ... [IMG]
  12. mani24

    مثل همیشه برای "تـــــــــو" ... مینویسم... "تـــــــــو" ... به نیت هرکه دوست داری .. ...

    مثل همیشه برای "تـــــــــو" ... مینویسم... "تـــــــــو" ... به نیت هرکه دوست داری .. ... بخوان ... [IMG]
  13. mani24

    مثل همیشه برای "تـــــــــو" ... مینویسم... "تـــــــــو" ... به نیت هرکه دوست داری .. ...

    مثل همیشه برای "تـــــــــو" ... مینویسم... "تـــــــــو" ... به نیت هرکه دوست داری .. ... بخوان ... [IMG]
  14. mani24

    تمـام شــهر از بـس عاشـقی کـردنـد قهـارنـد ... مـن امــــا هنوز .. نـاشـیانـه دوســتت دارم ...

    تمـام شــهر از بـس عاشـقی کـردنـد قهـارنـد ... مـن امــــا هنوز .. نـاشـیانـه دوســتت دارم ! [IMG]
  15. mani24

    باردگر نامه تو بازشد نام خدا زيور آن نامه بود سطربه سطرش همه دلداگيست عطر جوانمردي وآزادگيست...

    باردگر نامه تو بازشد نام خدا زيور آن نامه بود سطربه سطرش همه دلداگيست عطر جوانمردي وآزادگيست عطر تو در نامه چها ميكند غارت جان و دل ما ميكند ازغم خود جان مرا كاستي بار دگر حال مرا خواستي بي تو چه گويم كه مرا حال نيست مرغ دلم بي تو سبكبال نيست هرچه كه خواندم دل تو تنگ بود حال...
  16. mani24

    دست بالا بردم تا که دستان پر از خواهش من را شاید مهر او در یابد بارها خوانده ام او را اما او...

    دست بالا بردم تا که دستان پر از خواهش من را شاید مهر او در یابد بارها خوانده ام او را اما او مرا می شنود؟ و میان همه هستی بی پایانش او مرا می بیند؟ در جهانی که هزاران مه و خورشید در آن ناچیزند ذره را راهی هست؟ ... بارش ابر سپید تاری پنجره وهم مرا می شوید کهکشانی به دل پنجره ام جای...
  17. mani24

    ای کاش نقاش چیره دستی بودم تا لحظات با تو بودن را در تابلویی می کشیدم و به هنگام دلتنگی به آن...

    ای کاش نقاش چیره دستی بودم تا لحظات با تو بودن را در تابلویی می کشیدم و به هنگام دلتنگی به آن می نگریستم . ای کاش شاعر بودم تا لحظات خوب با تو بودن را در شعری می گنجاندم و به هنگام دلتنگی آن را می خواندم . ولی حال که هیچ یک از اینها نیستم فقط میتوانم بگویم : دوستت دارم... [IMG]
  18. mani24

    چرا ز هم بگريزيم ، راهمان که يکي است سکوتمان،غممان،اشک وآهمان که يکي است چرا زهم بگريزيم؟...

    چرا ز هم بگريزيم ، راهمان که يکي است سکوتمان،غممان،اشک وآهمان که يکي است چرا زهم بگريزيم؟ دست کم يک عمر مسير ميکده وخانقاهمان که يکي است تو گر سپيدي روزي ومن سياهي شب هنوز گردش خورشيد وماهمان که يکي است تو از سلاله ليلي من از تبار جنون اگر نه مثل هميم اشتباهمان که يکي است من وتو...
  19. mani24

    از لب پنجره ام میگذری ...!!! رد پایت پیداست ... باغچه ام پر گل شده است .... اطلسی می خندد ...

    از لب پنجره ام میگذری ...!!! رد پایت پیداست ... باغچه ام پر گل شده است .... اطلسی می خندد ... چمن و سبزه چه نازی دارند ...!!! وقتی از پنجره ام میگذری ...
  20. mani24

    شبی این غصه صبرم را برانگیخت که طاق طاقتم بر دل فـــرو ریخت کسی تفســــــیر اشکم را نفهمید ز...

    شبی این غصه صبرم را برانگیخت که طاق طاقتم بر دل فـــرو ریخت کسی تفســــــیر اشکم را نفهمید ز سیلابش دلم ویرانه گـــــــــردید رَوَم روزی به شــــــــــهر قاصدکها شَـــــــــــوَم سنگ صبور شاپرکها روم آنجا که شهرش آسمانیست غـــــــروب خاطراتش ارغوانیست بیا با من درین ره همـــسفر باش شریک...
بالا