چند روز و شب شد ؟!
شمردن هم یادم رفت
کاش "تو" هم وقتِ رفتنِ من "خواب" بمانی
آنقدر رفتی , که راه هایِ برگشتن را برف پوشاند
خدایِ تو را نمی دانم
خدایِ من اینروزها حواسش را راهیِ کوچه ی "علی چپ" کرده
آنقدر یادَت کردم
که یادِ خودم را فراموش کردم
این روز و شب ها , خلوتت را با چه پُر میکنی نمی...